شنبه ۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۳
جستجو
برچسب ها - هستی
کد خبر: ۹۸۹۳۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۰۱

دختر جوان دشتستانی به سه نفر عمری دوباره داد
فکرشهر: همزمان با سحرگاه امروز ـ سه شنبه، 19 شهریورماه ـ اعضای بدن دختر 21 ساله مرگ مغزی شده تنگ ارمی ـ از توابع دشتستان ـ اهدا شد تا سه زندگی دوباره بخشد...
کد خبر: ۶۰۳۳۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۱۹

هستی (24)
فکرشهر ـ الهام راسـخی: مـرگ همیشـه پیچیده بـوده و زندگی بـا تمام مشـکلات و تلخـی هایـش ارزشـمند و گرامی؛ حتـی اگـر هـزاران بـار از مـرگ تلـخ تـر و سـیاه تـر باشـد. زیـرا مـرگ بـا خـودش نیسـتی دارد، نبـودن و رفتـن بـه جایـی نامعلـوم؛ و بـه همیـن دلیـل، زندگی بـا همـه مشـکلاتش از مـرگ جلـو اسـت. امـا برخـی حتـی بـا مرگشـان هـم از زندگـی جلـو مـی زننـد و آن را تـداوم مـی بخشـند. از کالبدشـان، دیگـر جـان هـا را حیاتـی نـو مـی بخشـند و هسـتی را بـه جـای نیسـتی در پیـش مـی گیرنـد. آن هـا قهرمـان هایـی غیرقابــل توصیفنــد. انســان هایــی پــاک، بخشــنده و معصومنـد کـه عـلاوه بـر اینکـه چیـزی از دنیـا نمـی خواهنــد، از آنچــه کــه تنهــا دارایــی شــان، یعنــی «جــان» شــان اســت، بــرای زندگــی دیگــران مــی گذرنـد و در حقیقـت ایـن هـا، همـان «اولئـک هـم الفائـزون» انـد. رسـتگارانی کـه گرچـه در زندگـی دنیــا، خــود و خانــواده هایشــان متحمــل رنــج هــا امــا در وقــت و ســختی هــای بیشــماری شــده انــد مـرگ و در سـخت تریـن لحظـه حیاتشـان، ذهنشـان از کمــک و خیرخواهــی بــرای دیگــران خالــی نیســت. خانــواده هایــی کــه در لحظــات ســخت روحــی و عاطفــی بــرای عزیزانشــان کــه در ورطــه مــرگ هســتند، تصمیــم زندگــی مــی گیرنــد و بــا اهـدای اعضـای عزیزانشـان بـه دیگـران، جـان مـی بخشــند. بخشــش آن هــا شــمردنی و گفتنــی نیســت. آن هـم در روزگاری کـه قانـون جنـگل بـر زندگـی مـا حاکـم شـده و مـی گویـد «بکـش یـا کشـته شـو، بخـور یـا خـورده شـو...»؛ در ایـن روزگار اسـت کـه اینــان قانــون حاکــم را زیــر پــا گذاشــته و بــه یــاد مــا مــی آورنــد کــه هــدف از آفرینــش انســان چــه بـوده اسـت؟!
کد خبر: ۵۷۲۹۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۰۶

هستی (23)
فکرشهر ـ الهام راسـخی: مـرگ همیشـه پیچیده بـوده و زندگی بـا تمام مشـکلات و تلخـی هایـش ارزشـمند و گرامی؛ حتـی اگـر هـزاران بـار از مـرگ تلـخ تـر و سـیاه تـر باشـد. زیـرا مـرگ بـا خـودش نیسـتی دارد، نبـودن و رفتـن بـه جایـی نامعلـوم؛ و بـه همیـن دلیـل، زندگی بـا همـه مشـکلاتش از مـرگ جلـو اسـت. امـا برخـی حتـی بـا مرگشـان هـم از زندگـی جلـو مـی زننـد و آن را تـداوم مـی بخشـند. از کالبدشـان، دیگـر جـان هـا را حیاتـی نـو مـی بخشـند و هسـتی را بـه جـای نیسـتی در پیـش مـی گیرنـد. آن هـا قهرمـان هایـی غیرقابــل توصیفنــد. انســان هایــی پــاک، بخشــنده و معصومنـد کـه عـلاوه بـر اینکـه چیـزی از دنیـا نمـی خواهنــد، از آنچــه کــه تنهــا دارایــی شــان، یعنــی «جــان» شــان اســت، بــرای زندگــی دیگــران مــی گذرنـد و در حقیقـت ایـن هـا، همـان «اولئـک هـم الفائـزون» انـد. رسـتگارانی کـه گرچـه در زندگـی دنیــا، خــود و خانــواده هایشــان متحمــل رنــج هــا امــا در وقــت و ســختی هــای بیشــماری شــده انــد مـرگ و در سـخت تریـن لحظـه حیاتشـان، ذهنشـان از کمــک و خیرخواهــی بــرای دیگــران خالــی نیســت. خانــواده هایــی کــه در لحظــات ســخت روحــی و عاطفــی بــرای عزیزانشــان کــه در ورطــه مــرگ هســتند، تصمیــم زندگــی مــی گیرنــد و بــا اهـدای اعضـای عزیزانشـان بـه دیگـران، جـان مـی بخشــند. بخشــش آن هــا شــمردنی و گفتنــی نیســت. آن هـم در روزگاری کـه قانـون جنـگل بـر زندگـی مـا حاکـم شـده و مـی گویـد «بکـش یـا کشـته شـو، بخـور یـا خـورده شـو...»؛ در ایـن روزگار اسـت کـه اینــان قانــون حاکــم را زیــر پــا گذاشــته و بــه یــاد مــا مــی آورنــد کــه هــدف از آفرینــش انســان چــه بـوده اسـت؟!
کد خبر: ۵۷۲۵۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۰۶

هستی (22)
فکرشهر ـ الهام راسـخی: مـرگ همیشـه پیچیده بـوده و زندگی بـا تمام مشـکلات و تلخـی هایـش ارزشـمند و گرامی؛ حتـی اگـر هـزاران بـار از مـرگ تلـخ تـر و سـیاه تـر باشـد. زیـرا مـرگ بـا خـودش نیسـتی دارد، نبـودن و رفتـن بـه جایـی نامعلـوم؛ و بـه همیـن دلیـل، زندگی بـا همـه مشـکلاتش از مـرگ جلـو اسـت. امـا برخـی حتـی بـا مرگشـان هـم از زندگـی جلـو مـی زننـد و آن را تـداوم مـی بخشـند. از کالبدشـان، دیگـر جـان هـا را حیاتـی نـو مـی بخشـند و هسـتی را بـه جـای نیسـتی در پیـش مـی گیرنـد. آن هـا قهرمـان هایـی غیرقابــل توصیفنــد. انســان هایــی پــاک، بخشــنده و معصومنـد کـه عـلاوه بـر اینکـه چیـزی از دنیـا نمـی خواهنــد، از آنچــه کــه تنهــا دارایــی شــان، یعنــی «جــان» شــان اســت، بــرای زندگــی دیگــران مــی گذرنـد و در حقیقـت ایـن هـا، همـان «اولئـک هـم الفائـزون» انـد. رسـتگارانی کـه گرچـه در زندگـی دنیــا، خــود و خانــواده هایشــان متحمــل رنــج هــا امــا در وقــت و ســختی هــای بیشــماری شــده انــد مـرگ و در سـخت تریـن لحظـه حیاتشـان، ذهنشـان از کمــک و خیرخواهــی بــرای دیگــران خالــی نیســت. خانــواده هایــی کــه در لحظــات ســخت روحــی و عاطفــی بــرای عزیزانشــان کــه در ورطــه مــرگ هســتند، تصمیــم زندگــی مــی گیرنــد و بــا اهـدای اعضـای عزیزانشـان بـه دیگـران، جـان مـی بخشــند. بخشــش آن هــا شــمردنی و گفتنــی نیســت. آن هـم در روزگاری کـه قانـون جنـگل بـر زندگـی مـا حاکـم شـده و مـی گویـد «بکـش یـا کشـته شـو، بخـور یـا خـورده شـو...»؛ در ایـن روزگار اسـت کـه اینــان قانــون حاکــم را زیــر پــا گذاشــته و بــه یــاد مــا مــی آورنــد کــه هــدف از آفرینــش انســان چــه بـوده اسـت؟!
کد خبر: ۵۷۱۴۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۰۳

هستی (21)
فکرشهر ـ الهام راسـخی: مـرگ همیشـه پیچیده بـوده و زندگی بـا تمام مشـکلات و تلخـی هایـش ارزشـمند و گرامی؛ حتـی اگـر هـزاران بـار از مـرگ تلـخ تـر و سـیاه تـر باشـد. زیـرا مـرگ بـا خـودش نیسـتی دارد، نبـودن و رفتـن بـه جایـی نامعلـوم؛ و بـه همیـن دلیـل، زندگی بـا همـه مشـکلاتش از مـرگ جلـو اسـت. امـا برخـی حتـی بـا مرگشـان هـم از زندگـی جلـو مـی زننـد و آن را تـداوم مـی بخشـند. از کالبدشـان، دیگـر جـان هـا را حیاتـی نـو مـی بخشـند و هسـتی را بـه جـای نیسـتی در پیـش مـی گیرنـد. آن هـا قهرمـان هایـی غیرقابــل توصیفنــد. انســان هایــی پــاک، بخشــنده و معصومنـد کـه عـلاوه بـر اینکـه چیـزی از دنیـا نمـی خواهنــد، از آنچــه کــه تنهــا دارایــی شــان، یعنــی «جــان» شــان اســت، بــرای زندگــی دیگــران مــی گذرنـد و در حقیقـت ایـن هـا، همـان «اولئـک هـم الفائـزون» انـد. رسـتگارانی کـه گرچـه در زندگـی دنیــا، خــود و خانــواده هایشــان متحمــل رنــج هــا امــا در وقــت و ســختی هــای بیشــماری شــده انــد مـرگ و در سـخت تریـن لحظـه حیاتشـان، ذهنشـان از کمــک و خیرخواهــی بــرای دیگــران خالــی نیســت. خانــواده هایــی کــه در لحظــات ســخت روحــی و عاطفــی بــرای عزیزانشــان کــه در ورطــه مــرگ هســتند، تصمیــم زندگــی مــی گیرنــد و بــا اهـدای اعضـای عزیزانشـان بـه دیگـران، جـان مـی بخشــند. بخشــش آن هــا شــمردنی و گفتنــی نیســت. آن هـم در روزگاری کـه قانـون جنـگل بـر زندگـی مـا حاکـم شـده و مـی گویـد «بکـش یـا کشـته شـو، بخـور یـا خـورده شـو...»؛ در ایـن روزگار اسـت کـه اینــان قانــون حاکــم را زیــر پــا گذاشــته و بــه یــاد مــا مــی آورنــد کــه هــدف از آفرینــش انســان چــه بـوده اسـت؟!
کد خبر: ۵۷۱۱۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۰۳

هستی (20)
فکرشهر ـ الهام راسـخی: مـرگ همیشـه پیچیده بـوده و زندگی بـا تمام مشـکلات و تلخـی هایـش ارزشـمند و گرامی؛ حتـی اگـر هـزاران بـار از مـرگ تلـخ تـر و سـیاه تـر باشـد. زیـرا مـرگ بـا خـودش نیسـتی دارد، نبـودن و رفتـن بـه جایـی نامعلـوم؛ و بـه همیـن دلیـل، زندگی بـا همـه مشـکلاتش از مـرگ جلـو اسـت. امـا برخـی حتـی بـا مرگشـان هـم از زندگـی جلـو مـی زننـد و آن را تـداوم مـی بخشـند. از کالبدشـان، دیگـر جـان هـا را حیاتـی نـو مـی بخشـند و هسـتی را بـه جـای نیسـتی در پیـش مـی گیرنـد. آن هـا قهرمـان هایـی غیرقابــل توصیفنــد. انســان هایــی پــاک، بخشــنده و معصومنـد کـه عـلاوه بـر اینکـه چیـزی از دنیـا نمـی خواهنــد، از آنچــه کــه تنهــا دارایــی شــان، یعنــی «جــان» شــان اســت، بــرای زندگــی دیگــران مــی گذرنـد و در حقیقـت ایـن هـا، همـان «اولئـک هـم الفائـزون» انـد. رسـتگارانی کـه گرچـه در زندگـی دنیــا، خــود و خانــواده هایشــان متحمــل رنــج هــا امــا در وقــت و ســختی هــای بیشــماری شــده انــد مـرگ و در سـخت تریـن لحظـه حیاتشـان، ذهنشـان از کمــک و خیرخواهــی بــرای دیگــران خالــی نیســت. خانــواده هایــی کــه در لحظــات ســخت روحــی و عاطفــی بــرای عزیزانشــان کــه در ورطــه مــرگ هســتند، تصمیــم زندگــی مــی گیرنــد و بــا اهـدای اعضـای عزیزانشـان بـه دیگـران، جـان مـی بخشــند. بخشــش آن هــا شــمردنی و گفتنــی نیســت. آن هـم در روزگاری کـه قانـون جنـگل بـر زندگـی مـا حاکـم شـده و مـی گویـد «بکـش یـا کشـته شـو، بخـور یـا خـورده شـو...»؛ در ایـن روزگار اسـت کـه اینــان قانــون حاکــم را زیــر پــا گذاشــته و بــه یــاد مــا مــی آورنــد کــه هــدف از آفرینــش انســان چــه بـوده اسـت؟!
کد خبر: ۵۷۰۷۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۰۱

هستی (19)
فکرشهر ـ الهام راسـخی: مـرگ همیشـه پیچیده بـوده و زندگی بـا تمام مشـکلات و تلخـی هایـش ارزشـمند و گرامی؛ حتـی اگـر هـزاران بـار از مـرگ تلـخ تـر و سـیاه تـر باشـد. زیـرا مـرگ بـا خـودش نیسـتی دارد، نبـودن و رفتـن بـه جایـی نامعلـوم؛ و بـه همیـن دلیـل، زندگی بـا همـه مشـکلاتش از مـرگ جلـو اسـت. امـا برخـی حتـی بـا مرگشـان هـم از زندگـی جلـو مـی زننـد و آن را تـداوم مـی بخشـند. از کالبدشـان، دیگـر جـان هـا را حیاتـی نـو مـی بخشـند و هسـتی را بـه جـای نیسـتی در پیـش مـی گیرنـد. آن هـا قهرمـان هایـی غیرقابــل توصیفنــد. انســان هایــی پــاک، بخشــنده و معصومنـد کـه عـلاوه بـر اینکـه چیـزی از دنیـا نمـی خواهنــد، از آنچــه کــه تنهــا دارایــی شــان، یعنــی «جــان» شــان اســت، بــرای زندگــی دیگــران مــی گذرنـد و در حقیقـت ایـن هـا، همـان «اولئـک هـم الفائـزون» انـد. رسـتگارانی کـه گرچـه در زندگـی دنیــا، خــود و خانــواده هایشــان متحمــل رنــج هــا امــا در وقــت و ســختی هــای بیشــماری شــده انــد مـرگ و در سـخت تریـن لحظـه حیاتشـان، ذهنشـان از کمــک و خیرخواهــی بــرای دیگــران خالــی نیســت. خانــواده هایــی کــه در لحظــات ســخت روحــی و عاطفــی بــرای عزیزانشــان کــه در ورطــه مــرگ هســتند، تصمیــم زندگــی مــی گیرنــد و بــا اهـدای اعضـای عزیزانشـان بـه دیگـران، جـان مـی بخشــند. بخشــش آن هــا شــمردنی و گفتنــی نیســت. آن هـم در روزگاری کـه قانـون جنـگل بـر زندگـی مـا حاکـم شـده و مـی گویـد «بکـش یـا کشـته شـو، بخـور یـا خـورده شـو...»؛ در ایـن روزگار اسـت کـه اینــان قانــون حاکــم را زیــر پــا گذاشــته و بــه یــاد مــا مــی آورنــد کــه هــدف از آفرینــش انســان چــه بـوده اسـت؟!
کد خبر: ۵۶۹۸۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۳۰

هستی (18)
فکرشهر ـ الهام راسـخی: مـرگ همیشـه پیچیده بـوده و زندگی بـا تمام مشـکلات و تلخـی هایـش ارزشـمند و گرامی؛ حتـی اگـر هـزاران بـار از مـرگ تلـخ تـر و سـیاه تـر باشـد. زیـرا مـرگ بـا خـودش نیسـتی دارد، نبـودن و رفتـن بـه جایـی نامعلـوم؛ و بـه همیـن دلیـل، زندگی بـا همـه مشـکلاتش از مـرگ جلـو اسـت. امـا برخـی حتـی بـا مرگشـان هـم از زندگـی جلـو مـی زننـد و آن را تـداوم مـی بخشـند. از کالبدشـان، دیگـر جـان هـا را حیاتـی نـو مـی بخشـند و هسـتی را بـه جـای نیسـتی در پیـش مـی گیرنـد. آن هـا قهرمـان هایـی غیرقابــل توصیفنــد. انســان هایــی پــاک، بخشــنده و معصومنـد کـه عـلاوه بـر اینکـه چیـزی از دنیـا نمـی خواهنــد، از آنچــه کــه تنهــا دارایــی شــان، یعنــی «جــان» شــان اســت، بــرای زندگــی دیگــران مــی گذرنـد و در حقیقـت ایـن هـا، همـان «اولئـک هـم الفائـزون» انـد. رسـتگارانی کـه گرچـه در زندگـی دنیــا، خــود و خانــواده هایشــان متحمــل رنــج هــا امــا در وقــت و ســختی هــای بیشــماری شــده انــد مـرگ و در سـخت تریـن لحظـه حیاتشـان، ذهنشـان از کمــک و خیرخواهــی بــرای دیگــران خالــی نیســت. خانــواده هایــی کــه در لحظــات ســخت روحــی و عاطفــی بــرای عزیزانشــان کــه در ورطــه مــرگ هســتند، تصمیــم زندگــی مــی گیرنــد و بــا اهـدای اعضـای عزیزانشـان بـه دیگـران، جـان مـی بخشــند. بخشــش آن هــا شــمردنی و گفتنــی نیســت. آن هـم در روزگاری کـه قانـون جنـگل بـر زندگـی مـا حاکـم شـده و مـی گویـد «بکـش یـا کشـته شـو، بخـور یـا خـورده شـو...»؛ در ایـن روزگار اسـت کـه اینــان قانــون حاکــم را زیــر پــا گذاشــته و بــه یــاد مــا مــی آورنــد کــه هــدف از آفرینــش انســان چــه بـوده اسـت؟!
کد خبر: ۵۶۸۹۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۸

هستی (17)
فکرشهر ـ الهام راسـخی: مـرگ همیشـه پیچیده بـوده و زندگی بـا تمام مشـکلات و تلخـی هایـش ارزشـمند و گرامی؛ حتـی اگـر هـزاران بـار از مـرگ تلـخ تـر و سـیاه تـر باشـد. زیـرا مـرگ بـا خـودش نیسـتی دارد، نبـودن و رفتـن بـه جایـی نامعلـوم؛ و بـه همیـن دلیـل، زندگی بـا همـه مشـکلاتش از مـرگ جلـو اسـت. امـا برخـی حتـی بـا مرگشـان هـم از زندگـی جلـو مـی زننـد و آن را تـداوم مـی بخشـند. از کالبدشـان، دیگـر جـان هـا را حیاتـی نـو مـی بخشـند و هسـتی را بـه جـای نیسـتی در پیـش مـی گیرنـد. آن هـا قهرمـان هایـی غیرقابــل توصیفنــد. انســان هایــی پــاک، بخشــنده و معصومنـد کـه عـلاوه بـر اینکـه چیـزی از دنیـا نمـی خواهنــد، از آنچــه کــه تنهــا دارایــی شــان، یعنــی «جــان» شــان اســت، بــرای زندگــی دیگــران مــی گذرنـد و در حقیقـت ایـن هـا، همـان «اولئـک هـم الفائـزون» انـد. رسـتگارانی کـه گرچـه در زندگـی دنیــا، خــود و خانــواده هایشــان متحمــل رنــج هــا امــا در وقــت و ســختی هــای بیشــماری شــده انــد مـرگ و در سـخت تریـن لحظـه حیاتشـان، ذهنشـان از کمــک و خیرخواهــی بــرای دیگــران خالــی نیســت. خانــواده هایــی کــه در لحظــات ســخت روحــی و عاطفــی بــرای عزیزانشــان کــه در ورطــه مــرگ هســتند، تصمیــم زندگــی مــی گیرنــد و بــا اهـدای اعضـای عزیزانشـان بـه دیگـران، جـان مـی بخشــند. بخشــش آن هــا شــمردنی و گفتنــی نیســت. آن هـم در روزگاری کـه قانـون جنـگل بـر زندگـی مـا حاکـم شـده و مـی گویـد «بکـش یـا کشـته شـو، بخـور یـا خـورده شـو...»؛ در ایـن روزگار اسـت کـه اینــان قانــون حاکــم را زیــر پــا گذاشــته و بــه یــاد مــا مــی آورنــد کــه هــدف از آفرینــش انســان چــه بـوده اسـت؟!
کد خبر: ۵۶۸۵۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۷

هستی (16)
فکرشهر ـ الهام راسـخی: مـرگ همیشـه پیچیده بـوده و زندگی بـا تمام مشـکلات و تلخـی هایـش ارزشـمند و گرامی؛ حتـی اگـر هـزاران بـار از مـرگ تلـخ تـر و سـیاه تـر باشـد. زیـرا مـرگ بـا خـودش نیسـتی دارد، نبـودن و رفتـن بـه جایـی نامعلـوم؛ و بـه همیـن دلیـل، زندگی بـا همـه مشـکلاتش از مـرگ جلـو اسـت. امـا برخـی حتـی بـا مرگشـان هـم از زندگـی جلـو مـی زننـد و آن را تـداوم مـی بخشـند. از کالبدشـان، دیگـر جـان هـا را حیاتـی نـو مـی بخشـند و هسـتی را بـه جـای نیسـتی در پیـش مـی گیرنـد. آن هـا قهرمـان هایـی غیرقابــل توصیفنــد. انســان هایــی پــاک، بخشــنده و معصومنـد کـه عـلاوه بـر اینکـه چیـزی از دنیـا نمـی خواهنــد، از آنچــه کــه تنهــا دارایــی شــان، یعنــی «جــان» شــان اســت، بــرای زندگــی دیگــران مــی گذرنـد و در حقیقـت ایـن هـا، همـان «اولئـک هـم الفائـزون» انـد. رسـتگارانی کـه گرچـه در زندگـی دنیــا، خــود و خانــواده هایشــان متحمــل رنــج هــا امــا در وقــت و ســختی هــای بیشــماری شــده انــد مـرگ و در سـخت تریـن لحظـه حیاتشـان، ذهنشـان از کمــک و خیرخواهــی بــرای دیگــران خالــی نیســت. خانــواده هایــی کــه در لحظــات ســخت روحــی و عاطفــی بــرای عزیزانشــان کــه در ورطــه مــرگ هســتند، تصمیــم زندگــی مــی گیرنــد و بــا اهـدای اعضـای عزیزانشـان بـه دیگـران، جـان مـی بخشــند. بخشــش آن هــا شــمردنی و گفتنــی نیســت. آن هـم در روزگاری کـه قانـون جنـگل بـر زندگـی مـا حاکـم شـده و مـی گویـد «بکـش یـا کشـته شـو، بخـور یـا خـورده شـو...»؛ در ایـن روزگار اسـت کـه اینــان قانــون حاکــم را زیــر پــا گذاشــته و بــه یــاد مــا مــی آورنــد کــه هــدف از آفرینــش انســان چــه بـوده اسـت؟!
کد خبر: ۵۶۷۹۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۵

هستی (15)
فکرشهر ـ الهام راسـخی: مـرگ همیشـه پیچیده بـوده و زندگی بـا تمام مشـکلات و تلخـی هایـش ارزشـمند و گرامی؛ حتـی اگـر هـزاران بـار از مـرگ تلـخ تـر و سـیاه تـر باشـد. زیـرا مـرگ بـا خـودش نیسـتی دارد، نبـودن و رفتـن بـه جایـی نامعلـوم؛ و بـه همیـن دلیـل، زندگی بـا همـه مشـکلاتش از مـرگ جلـو اسـت. امـا برخـی حتـی بـا مرگشـان هـم از زندگـی جلـو مـی زننـد و آن را تـداوم مـی بخشـند. از کالبدشـان، دیگـر جـان هـا را حیاتـی نـو مـی بخشـند و هسـتی را بـه جـای نیسـتی در پیـش مـی گیرنـد. آن هـا قهرمـان هایـی غیرقابــل توصیفنــد. انســان هایــی پــاک، بخشــنده و معصومنـد کـه عـلاوه بـر اینکـه چیـزی از دنیـا نمـی خواهنــد، از آنچــه کــه تنهــا دارایــی شــان، یعنــی «جــان» شــان اســت، بــرای زندگــی دیگــران مــی گذرنـد و در حقیقـت ایـن هـا، همـان «اولئـک هـم الفائـزون» انـد. رسـتگارانی کـه گرچـه در زندگـی دنیــا، خــود و خانــواده هایشــان متحمــل رنــج هــا امــا در وقــت و ســختی هــای بیشــماری شــده انــد مـرگ و در سـخت تریـن لحظـه حیاتشـان، ذهنشـان از کمــک و خیرخواهــی بــرای دیگــران خالــی نیســت. خانــواده هایــی کــه در لحظــات ســخت روحــی و عاطفــی بــرای عزیزانشــان کــه در ورطــه مــرگ هســتند، تصمیــم زندگــی مــی گیرنــد و بــا اهـدای اعضـای عزیزانشـان بـه دیگـران، جـان مـی بخشــند. بخشــش آن هــا شــمردنی و گفتنــی نیســت. آن هـم در روزگاری کـه قانـون جنـگل بـر زندگـی مـا حاکـم شـده و مـی گویـد «بکـش یـا کشـته شـو، بخـور یـا خـورده شـو...»؛ در ایـن روزگار اسـت کـه اینــان قانــون حاکــم را زیــر پــا گذاشــته و بــه یــاد مــا مــی آورنــد کــه هــدف از آفرینــش انســان چــه بـوده اسـت؟!
کد خبر: ۵۶۷۱۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۳

هستی (14)
فکرشهر ـ الهام راسـخی: مـرگ همیشـه پیچیده بـوده و زندگی بـا تمام مشـکلات و تلخـی هایـش ارزشـمند و گرامی؛ حتـی اگـر هـزاران بـار از مـرگ تلـخ تـر و سـیاه تـر باشـد. زیـرا مـرگ بـا خـودش نیسـتی دارد، نبـودن و رفتـن بـه جایـی نامعلـوم؛ و بـه همیـن دلیـل، زندگی بـا همـه مشـکلاتش از مـرگ جلـو اسـت. امـا برخـی حتـی بـا مرگشـان هـم از زندگـی جلـو مـی زننـد و آن را تـداوم مـی بخشـند. از کالبدشـان، دیگـر جـان هـا را حیاتـی نـو مـی بخشـند و هسـتی را بـه جـای نیسـتی در پیـش مـی گیرنـد. آن هـا قهرمـان هایـی غیرقابــل توصیفنــد. انســان هایــی پــاک، بخشــنده و معصومنـد کـه عـلاوه بـر اینکـه چیـزی از دنیـا نمـی خواهنــد، از آنچــه کــه تنهــا دارایــی شــان، یعنــی «جــان» شــان اســت، بــرای زندگــی دیگــران مــی گذرنـد و در حقیقـت ایـن هـا، همـان «اولئـک هـم الفائـزون» انـد. رسـتگارانی کـه گرچـه در زندگـی دنیــا، خــود و خانــواده هایشــان متحمــل رنــج هــا امــا در وقــت و ســختی هــای بیشــماری شــده انــد مـرگ و در سـخت تریـن لحظـه حیاتشـان، ذهنشـان از کمــک و خیرخواهــی بــرای دیگــران خالــی نیســت. خانــواده هایــی کــه در لحظــات ســخت روحــی و عاطفــی بــرای عزیزانشــان کــه در ورطــه مــرگ هســتند، تصمیــم زندگــی مــی گیرنــد و بــا اهـدای اعضـای عزیزانشـان بـه دیگـران، جـان مـی بخشــند. بخشــش آن هــا شــمردنی و گفتنــی نیســت. آن هـم در روزگاری کـه قانـون جنـگل بـر زندگـی مـا حاکـم شـده و مـی گویـد «بکـش یـا کشـته شـو، بخـور یـا خـورده شـو...»؛ در ایـن روزگار اسـت کـه اینــان قانــون حاکــم را زیــر پــا گذاشــته و بــه یــاد مــا مــی آورنــد کــه هــدف از آفرینــش انســان چــه بـوده اسـت؟!
کد خبر: ۵۶۶۷۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۲

هستی (13)
فکرشهر ـ الهام راسـخی: مـرگ همیشـه پیچیده بـوده و زندگی بـا تمام مشـکلات و تلخـی هایـش ارزشـمند و گرامی؛ حتـی اگـر هـزاران بـار از مـرگ تلـخ تـر و سـیاه تـر باشـد. زیـرا مـرگ بـا خـودش نیسـتی دارد، نبـودن و رفتـن بـه جایـی نامعلـوم؛ و بـه همیـن دلیـل، زندگی بـا همـه مشـکلاتش از مـرگ جلـو اسـت. امـا برخـی حتـی بـا مرگشـان هـم از زندگـی جلـو مـی زننـد و آن را تـداوم مـی بخشـند. از کالبدشـان، دیگـر جـان هـا را حیاتـی نـو مـی بخشـند و هسـتی را بـه جـای نیسـتی در پیـش مـی گیرنـد. آن هـا قهرمـان هایـی غیرقابــل توصیفنــد. انســان هایــی پــاک، بخشــنده و معصومنـد کـه عـلاوه بـر اینکـه چیـزی از دنیـا نمـی خواهنــد، از آنچــه کــه تنهــا دارایــی شــان، یعنــی «جــان» شــان اســت، بــرای زندگــی دیگــران مــی گذرنـد و در حقیقـت ایـن هـا، همـان «اولئـک هـم الفائـزون» انـد. رسـتگارانی کـه گرچـه در زندگـی دنیــا، خــود و خانــواده هایشــان متحمــل رنــج هــا امــا در وقــت و ســختی هــای بیشــماری شــده انــد مـرگ و در سـخت تریـن لحظـه حیاتشـان، ذهنشـان از کمــک و خیرخواهــی بــرای دیگــران خالــی نیســت. خانــواده هایــی کــه در لحظــات ســخت روحــی و عاطفــی بــرای عزیزانشــان کــه در ورطــه مــرگ هســتند، تصمیــم زندگــی مــی گیرنــد و بــا اهـدای اعضـای عزیزانشـان بـه دیگـران، جـان مـی بخشــند. بخشــش آن هــا شــمردنی و گفتنــی نیســت. آن هـم در روزگاری کـه قانـون جنـگل بـر زندگـی مـا حاکـم شـده و مـی گویـد «بکـش یـا کشـته شـو، بخـور یـا خـورده شـو...»؛ در ایـن روزگار اسـت کـه اینــان قانــون حاکــم را زیــر پــا گذاشــته و بــه یــاد مــا مــی آورنــد کــه هــدف از آفرینــش انســان چــه بـوده اسـت؟!
کد خبر: ۵۶۵۸۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۰

هستی (12)
فکرشهر ـ الهام راسـخی: مـرگ همیشـه پیچیده بـوده و زندگی بـا تمام مشـکلات و تلخـی هایـش ارزشـمند و گرامی؛ حتـی اگـر هـزاران بـار از مـرگ تلـخ تـر و سـیاه تـر باشـد. زیـرا مـرگ بـا خـودش نیسـتی دارد، نبـودن و رفتـن بـه جایـی نامعلـوم؛ و بـه همیـن دلیـل، زندگی بـا همـه مشـکلاتش از مـرگ جلـو اسـت. امـا برخـی حتـی بـا مرگشـان هـم از زندگـی جلـو مـی زننـد و آن را تـداوم مـی بخشـند. از کالبدشـان، دیگـر جـان هـا را حیاتـی نـو مـی بخشـند و هسـتی را بـه جـای نیسـتی در پیـش مـی گیرنـد. آن هـا قهرمـان هایـی غیرقابــل توصیفنــد. انســان هایــی پــاک، بخشــنده و معصومنـد کـه عـلاوه بـر اینکـه چیـزی از دنیـا نمـی خواهنــد، از آنچــه کــه تنهــا دارایــی شــان، یعنــی «جــان» شــان اســت، بــرای زندگــی دیگــران مــی گذرنـد و در حقیقـت ایـن هـا، همـان «اولئـک هـم الفائـزون» انـد. رسـتگارانی کـه گرچـه در زندگـی دنیــا، خــود و خانــواده هایشــان متحمــل رنــج هــا امــا در وقــت و ســختی هــای بیشــماری شــده انــد مـرگ و در سـخت تریـن لحظـه حیاتشـان، ذهنشـان از کمــک و خیرخواهــی بــرای دیگــران خالــی نیســت. خانــواده هایــی کــه در لحظــات ســخت روحــی و عاطفــی بــرای عزیزانشــان کــه در ورطــه مــرگ هســتند، تصمیــم زندگــی مــی گیرنــد و بــا اهـدای اعضـای عزیزانشـان بـه دیگـران، جـان مـی بخشــند. بخشــش آن هــا شــمردنی و گفتنــی نیســت. آن هـم در روزگاری کـه قانـون جنـگل بـر زندگـی مـا حاکـم شـده و مـی گویـد «بکـش یـا کشـته شـو، بخـور یـا خـورده شـو...»؛ در ایـن روزگار اسـت کـه اینــان قانــون حاکــم را زیــر پــا گذاشــته و بــه یــاد مــا مــی آورنــد کــه هــدف از آفرینــش انســان چــه بـوده اسـت؟!
کد خبر: ۵۶۴۹۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۱۹

هستی (11)
فکرشهر ـ الهام راسـخی: مـرگ همیشـه پیچیده بـوده و زندگی بـا تمام مشـکلات و تلخـی هایـش ارزشـمند و گرامی؛ حتـی اگـر هـزاران بـار از مـرگ تلـخ تـر و سـیاه تـر باشـد. زیـرا مـرگ بـا خـودش نیسـتی دارد، نبـودن و رفتـن بـه جایـی نامعلـوم؛ و بـه همیـن دلیـل، زندگی بـا همـه مشـکلاتش از مـرگ جلـو اسـت. امـا برخـی حتـی بـا مرگشـان هـم از زندگـی جلـو مـی زننـد و آن را تـداوم مـی بخشـند. از کالبدشـان، دیگـر جـان هـا را حیاتـی نـو مـی بخشـند و هسـتی را بـه جـای نیسـتی در پیـش مـی گیرنـد. آن هـا قهرمـان هایـی غیرقابــل توصیفنــد. انســان هایــی پــاک، بخشــنده و معصومنـد کـه عـلاوه بـر اینکـه چیـزی از دنیـا نمـی خواهنــد، از آنچــه کــه تنهــا دارایــی شــان، یعنــی «جــان» شــان اســت، بــرای زندگــی دیگــران مــی گذرنـد و در حقیقـت ایـن هـا، همـان «اولئـک هـم الفائـزون» انـد. رسـتگارانی کـه گرچـه در زندگـی دنیــا، خــود و خانــواده هایشــان متحمــل رنــج هــا امــا در وقــت و ســختی هــای بیشــماری شــده انــد مـرگ و در سـخت تریـن لحظـه حیاتشـان، ذهنشـان از کمــک و خیرخواهــی بــرای دیگــران خالــی نیســت. خانــواده هایــی کــه در لحظــات ســخت روحــی و عاطفــی بــرای عزیزانشــان کــه در ورطــه مــرگ هســتند، تصمیــم زندگــی مــی گیرنــد و بــا اهـدای اعضـای عزیزانشـان بـه دیگـران، جـان مـی بخشــند. بخشــش آن هــا شــمردنی و گفتنــی نیســت. آن هـم در روزگاری کـه قانـون جنـگل بـر زندگـی مـا حاکـم شـده و مـی گویـد «بکـش یـا کشـته شـو، بخـور یـا خـورده شـو...»؛ در ایـن روزگار اسـت کـه اینــان قانــون حاکــم را زیــر پــا گذاشــته و بــه یــاد مــا مــی آورنــد کــه هــدف از آفرینــش انســان چــه بـوده اسـت؟!
کد خبر: ۵۶۴۵۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۱۷

هستی (10)
فکرشهر ـ الهام راسـخی: مـرگ همیشـه پیچیده بـوده و زندگی بـا تمام مشـکلات و تلخـی هایـش ارزشـمند و گرامی؛ حتـی اگـر هـزاران بـار از مـرگ تلـخ تـر و سـیاه تـر باشـد. زیـرا مـرگ بـا خـودش نیسـتی دارد، نبـودن و رفتـن بـه جایـی نامعلـوم؛ و بـه همیـن دلیـل، زندگی بـا همـه مشـکلاتش از مـرگ جلـو اسـت. امـا برخـی حتـی بـا مرگشـان هـم از زندگـی جلـو مـی زننـد و آن را تـداوم مـی بخشـند. از کالبدشـان، دیگـر جـان هـا را حیاتـی نـو مـی بخشـند و هسـتی را بـه جـای نیسـتی در پیـش مـی گیرنـد. آن هـا قهرمـان هایـی غیرقابــل توصیفنــد. انســان هایــی پــاک، بخشــنده و معصومنـد کـه عـلاوه بـر اینکـه چیـزی از دنیـا نمـی خواهنــد، از آنچــه کــه تنهــا دارایــی شــان، یعنــی «جــان» شــان اســت، بــرای زندگــی دیگــران مــی گذرنـد و در حقیقـت ایـن هـا، همـان «اولئـک هـم الفائـزون» انـد. رسـتگارانی کـه گرچـه در زندگـی دنیــا، خــود و خانــواده هایشــان متحمــل رنــج هــا امــا در وقــت و ســختی هــای بیشــماری شــده انــد مـرگ و در سـخت تریـن لحظـه حیاتشـان، ذهنشـان از کمــک و خیرخواهــی بــرای دیگــران خالــی نیســت. خانــواده هایــی کــه در لحظــات ســخت روحــی و عاطفــی بــرای عزیزانشــان کــه در ورطــه مــرگ هســتند، تصمیــم زندگــی مــی گیرنــد و بــا اهـدای اعضـای عزیزانشـان بـه دیگـران، جـان مـی بخشــند. بخشــش آن هــا شــمردنی و گفتنــی نیســت. آن هـم در روزگاری کـه قانـون جنـگل بـر زندگـی مـا حاکـم شـده و مـی گویـد «بکـش یـا کشـته شـو، بخـور یـا خـورده شـو...»؛ در ایـن روزگار اسـت کـه اینــان قانــون حاکــم را زیــر پــا گذاشــته و بــه یــاد مــا مــی آورنــد کــه هــدف از آفرینــش انســان چــه بـوده اسـت؟!
کد خبر: ۵۶۳۹۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۱۴

هستی (9)
فکرشهر ـ الهام راسـخی: مـرگ همیشـه پیچیده بـوده و زندگی بـا تمام مشـکلات و تلخـی هایـش ارزشـمند و گرامی؛ حتـی اگـر هـزاران بـار از مـرگ تلـخ تـر و سـیاه تـر باشـد. زیـرا مـرگ بـا خـودش نیسـتی دارد، نبـودن و رفتـن بـه جایـی نامعلـوم؛ و بـه همیـن دلیـل، زندگی بـا همـه مشـکلاتش از مـرگ جلـو اسـت. امـا برخـی حتـی بـا مرگشـان هـم از زندگـی جلـو مـی زننـد و آن را تـداوم مـی بخشـند. از کالبدشـان، دیگـر جـان هـا را حیاتـی نـو مـی بخشـند و هسـتی را بـه جـای نیسـتی در پیـش مـی گیرنـد. آن هـا قهرمـان هایـی غیرقابــل توصیفنــد. انســان هایــی پــاک، بخشــنده و معصومنـد کـه عـلاوه بـر اینکـه چیـزی از دنیـا نمـی خواهنــد، از آنچــه کــه تنهــا دارایــی شــان، یعنــی «جــان» شــان اســت، بــرای زندگــی دیگــران مــی گذرنـد و در حقیقـت ایـن هـا، همـان «اولئـک هـم الفائـزون» انـد. رسـتگارانی کـه گرچـه در زندگـی دنیــا، خــود و خانــواده هایشــان متحمــل رنــج هــا امــا در وقــت و ســختی هــای بیشــماری شــده انــد مـرگ و در سـخت تریـن لحظـه حیاتشـان، ذهنشـان از کمــک و خیرخواهــی بــرای دیگــران خالــی نیســت. خانــواده هایــی کــه در لحظــات ســخت روحــی و عاطفــی بــرای عزیزانشــان کــه در ورطــه مــرگ هســتند، تصمیــم زندگــی مــی گیرنــد و بــا اهـدای اعضـای عزیزانشـان بـه دیگـران، جـان مـی بخشــند. بخشــش آن هــا شــمردنی و گفتنــی نیســت. آن هـم در روزگاری کـه قانـون جنـگل بـر زندگـی مـا حاکـم شـده و مـی گویـد «بکـش یـا کشـته شـو، بخـور یـا خـورده شـو...»؛ در ایـن روزگار اسـت کـه اینــان قانــون حاکــم را زیــر پــا گذاشــته و بــه یــاد مــا مــی آورنــد کــه هــدف از آفرینــش انســان چــه بـوده اسـت؟!
کد خبر: ۵۶۳۰۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۱۲

هستی (8)
فکرشهر ـ الهام راسـخی: مـرگ همیشـه پیچیده بـوده و زندگی بـا تمام مشـکلات و تلخـی هایـش ارزشـمند و گرامی؛ حتـی اگـر هـزاران بـار از مـرگ تلـخ تـر و سـیاه تـر باشـد. زیـرا مـرگ بـا خـودش نیسـتی دارد، نبـودن و رفتـن بـه جایـی نامعلـوم؛ و بـه همیـن دلیـل، زندگی بـا همـه مشـکلاتش از مـرگ جلـو اسـت. امـا برخـی حتـی بـا مرگشـان هـم از زندگـی جلـو مـی زننـد و آن را تـداوم مـی بخشـند. از کالبدشـان، دیگـر جـان هـا را حیاتـی نـو مـی بخشـند و هسـتی را بـه جـای نیسـتی در پیـش مـی گیرنـد. آن هـا قهرمـان هایـی غیرقابــل توصیفنــد. انســان هایــی پــاک، بخشــنده و معصومنـد کـه عـلاوه بـر اینکـه چیـزی از دنیـا نمـی خواهنــد، از آنچــه کــه تنهــا دارایــی شــان، یعنــی «جــان» شــان اســت، بــرای زندگــی دیگــران مــی گذرنـد و در حقیقـت ایـن هـا، همـان «اولئـک هـم الفائـزون» انـد. رسـتگارانی کـه گرچـه در زندگـی دنیــا، خــود و خانــواده هایشــان متحمــل رنــج هــا امــا در وقــت و ســختی هــای بیشــماری شــده انــد مـرگ و در سـخت تریـن لحظـه حیاتشـان، ذهنشـان از کمــک و خیرخواهــی بــرای دیگــران خالــی نیســت. خانــواده هایــی کــه در لحظــات ســخت روحــی و عاطفــی بــرای عزیزانشــان کــه در ورطــه مــرگ هســتند، تصمیــم زندگــی مــی گیرنــد و بــا اهـدای اعضـای عزیزانشـان بـه دیگـران، جـان مـی بخشــند. بخشــش آن هــا شــمردنی و گفتنــی نیســت. آن هـم در روزگاری کـه قانـون جنـگل بـر زندگـی مـا حاکـم شـده و مـی گویـد «بکـش یـا کشـته شـو، بخـور یـا خـورده شـو...»؛ در ایـن روزگار اسـت کـه اینــان قانــون حاکــم را زیــر پــا گذاشــته و بــه یــاد مــا مــی آورنــد کــه هــدف از آفرینــش انســان چــه بـوده اسـت؟!
کد خبر: ۵۶۱۸۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۱۱

هستی (7)
فکرشهر ـ الهام راسـخی: مـرگ همیشـه پیچیده بـوده و زندگی بـا تمام مشـکلات و تلخـی هایـش ارزشـمند و گرامی؛ حتـی اگـر هـزاران بـار از مـرگ تلـخ تـر و سـیاه تـر باشـد. زیـرا مـرگ بـا خـودش نیسـتی دارد، نبـودن و رفتـن بـه جایـی نامعلـوم؛ و بـه همیـن دلیـل، زندگی بـا همـه مشـکلاتش از مـرگ جلـو اسـت. امـا برخـی حتـی بـا مرگشـان هـم از زندگـی جلـو مـی زننـد و آن را تـداوم مـی بخشـند. از کالبدشـان، دیگـر جـان هـا را حیاتـی نـو مـی بخشـند و هسـتی را بـه جـای نیسـتی در پیـش مـی گیرنـد. آن هـا قهرمـان هایـی غیرقابــل توصیفنــد. انســان هایــی پــاک، بخشــنده و معصومنـد کـه عـلاوه بـر اینکـه چیـزی از دنیـا نمـی خواهنــد، از آنچــه کــه تنهــا دارایــی شــان، یعنــی «جــان» شــان اســت، بــرای زندگــی دیگــران مــی گذرنـد و در حقیقـت ایـن هـا، همـان «اولئـک هـم الفائـزون» انـد. رسـتگارانی کـه گرچـه در زندگـی دنیــا، خــود و خانــواده هایشــان متحمــل رنــج هــا امــا در وقــت و ســختی هــای بیشــماری شــده انــد مـرگ و در سـخت تریـن لحظـه حیاتشـان، ذهنشـان از کمــک و خیرخواهــی بــرای دیگــران خالــی نیســت. خانــواده هایــی کــه در لحظــات ســخت روحــی و عاطفــی بــرای عزیزانشــان کــه در ورطــه مــرگ هســتند، تصمیــم زندگــی مــی گیرنــد و بــا اهـدای اعضـای عزیزانشـان بـه دیگـران، جـان مـی بخشــند. بخشــش آن هــا شــمردنی و گفتنــی نیســت. آن هـم در روزگاری کـه قانـون جنـگل بـر زندگـی مـا حاکـم شـده و مـی گویـد «بکـش یـا کشـته شـو، بخـور یـا خـورده شـو...»؛ در ایـن روزگار اسـت کـه اینــان قانــون حاکــم را زیــر پــا گذاشــته و بــه یــاد مــا مــی آورنــد کــه هــدف از آفرینــش انســان چــه بـوده اسـت؟!
کد خبر: ۵۶۱۶۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۰۸

مطالب بیشتر