چهارشنبه ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۳
جستجو
آخرین اخبار استان بوشهر
مطالب بیشتر
فکرشهر/ از لیان تا لیانا (4):
فکرشهر: این روزها گروه لیان هوای بهاری جنوب را ترک کرده و برای اجرا به پایتخت رفته است. اجرایی که با ماه تولد خواننده و آهنگساز این گروه ـ محسن شریفیان و آکا صفوی ـ همراه شده است. گروه لیان با دم گرم موسیقی شان به قلب سرد پایتخت رفته تا با ارائه کار جدیدشان یخ پایتخت نشینان را آب کنند. هفته نامه «فکرشهر» در ویژه نامه ی بهار 95 خود پرونده ی ویژه و مفصلی را درباره گروه لیان، مشکلات، دیدگاه ها و برنامه هایشان منتشر کرده بود که به مناسبت اجرا و بازسازی یک واقعه تاریخی توسط گروه لیان در تهران، بازنشر می شود. در این بخش، گفت و گو با اعضای گروه لیان انجام شده است.
کد خبر: ۳۰۵۹۶
سه‌شنبه ۱۴ دی ۱۳۹۵ - ۰۱:۳۳

ایمان قاسمی زاده

ایمان قاسمی زاده خود را متولد بوشهر ـ محله امامزاده و در خانواده ای مذهبی معرفی می کند و ادامه می دهد: پدرم دمام ساز بود و دمام زدن را پیش پدرم یاد گرفتم و همین امر باعث شد که بیشتر به موسیقی علاقمند بشوم.
او، کار موسیقی را از محله امامزاده با کمک جمعی از دوستانش که نوازنده بودند، شروع کرده و داربوکا (تیمپو)، اولین سازی بوده که در اجرا استفاده کرده است و در حال حاضر هم در لیان، سازهای افکتی و داربوکا می نوازد و داربوکا را به طور تخصصی دنبال می کند.
از سابقه ی فعالیت های هنری اش که می پرسم هم پاسخ می دهد: در ابتدا با جمعی از دوستان محلی تحت گروه «آوای موج» فعالیت داشتم. بعد از آن چند سال با گروه «هیرون» بودم و کوتاه مدتی هم با گروه «نیمه» فعالیت داشتم و حدود چهار ماهی است که عضو گروه لیان هستم.

ایمان معتقد است: محسن شریفیان هم از لحاظ مدیریت وهم از لحاظ نوازندگی، در سطح بسیار بالایی قرار گرفته و باعث افتخارمن است که در کنار محسن شریفیان و گروه لیان ایفای نقش می کنم.
یکی از مهم ترین مشکلات در موسیقی بوشهر را نبود مراکز آموزشی مثل هنرستان و دانشکده موسیقی می داند و می گوید: همین امر متاسانه باعث شده نوازنده ها برای یادگیری مجبور به طی مسافت های طولانی باشند که منتج به پرداخت هزینه های بالا می شود و نوازنده هایی که از لحاظ مالی ضعیف اند، در اول آن راه از پیشرفت باز می مانند.

این نوازنده ی جوان، پدرش را مشوق اصلی خود عنوان می کند و آرزو دارد که فضای باز برای اجرای گروه های موسیقی همراه با حمایت بیشتر مسئولین ایجاد شود، ضمن این که آرزو می کند موسیقی بوشهر به نحو احسن فراگیر شود و در عموم مراکز آموزشی موسیقی چه در کشور و چه در خارج از کشور تدریس شود.
 می خواهد در آینده در درجه های عالی ساز بزند و از این که با گروه لیان ساز می زند بسیار راضی است و شعارش در زندگی را این گونه عنوان می کند: تلاش، پشتکار و رسیدن به هدف.

حميد اكبری

حميد اكبری متولد 10 تیرماه سال 1368 است و از 12 سالگی روی صحنه حاضر شده است و ماجرا را این گونه می گوید:  از بچگی علاقه شديدی به سازهای كوبه ای داشتم و برادر بزرگم آن موقع ها موسيقی و تئاتر كار می كرد و همين موضوع باعث شد به صورت اتفاقی يكی از دوستان برادرم (ابوذر عطاری منش) موقع تمرين شان ساز زدن من را ببيند و برای همكاری از من دعوت گرفت. اولين باری كه صحنه را تجربه كردم، ١٢ سالم بود و وجود جشنواره موسيقی و مقام گرفتنم انگيزه من را صد برابر كرد.

وی، نوازنده ی سازهای كوبه ای است و معتقد است با این که تركيب بندی سازها در موسيقی بومی هر منطقه تعريف شدست ولی خيلی خوشحال است سازهايی را روی صحنه می برد كه دوست دارد.
این نوازنده ی جوان گروه لیان توضیح می دهد: در طول اين مدت فعاليتم سعی كردم روی انتخاب هایم تامل كنم و جالب است كه من اصلا با هيچ گروه دانش آموزی همكاری نداشتم چون از سن كم دنبال چيز ديگری بودم و مقطعی فكر نكردم، به همين دليل در زمينه ی موسيقی محلی در اين سال ها فقط با چند گروه اجرای برنامه داشتم و غير

از موسيقی بوشهر در كنسرت ها و ضبط كارهايی بودم كه هر كدامش برایم تجربه ی زيادی به همراه داشته است ولی بدون اغراق، كار كردن با گروه ليان برای هر نوازنده ای چه بومی و چه غير بومی افتخار محسوب می شود.

اکبری می گوید در سال ٨٨ همكاری اش با لیان را شروع کرده و ادامه می دهد: محسن از كسانی بود و هست كه به موسيقی بوشهر ارزش داد و الان در آموزشگاه ها، سازهای محلی تدريس می شود و اين اتفاق بسيار بزرگی است و من اول از همه بابت اين اتفاق به محسن كه يكی از اصلی ترين اركان در ايجاد اين رويه بوده، تبريك می

گویم. بهترين لحظات زندگی اين چند سال من لحظاتی بوده كه با گروه بودم و افتخار می كنم كه چند سال در كنار محسن شريفيان عزيز و گروه ليان هستم.
پیرامون مشکلاتشان هم توضیح می دهد: از مشكلاتمان پرسيديد! كه بايد بگویم اصلی ترين مشكل ما عدم همكاری مسئولين با گروه ماست و تمام.

مرتضی پالیزدان

مرتضی پالیزدان، متولد 8 دی ماه 1360 در بوشهر است. وی نیز از کوچکی به ساز علاقه داشته است و با خنده می گوید: مثل فوتبالیست ها که می گویند از زمین خاکی شروع کردیم، ما هم با دبه قوطی و کاپوت ماشین و روی شکم شروع کردیم.

پالیزدان، در لیان، ضرب و تیمپو و دم دم می نوازد و قبل از لیان با گروه باسیدون، نغمه ی جنوب و جالبوت همکاری داشته است و از سال 1378 به صورت رسمی وارد گروه لیان شده است.

او معتقد است: همکاری با محسن شریفیان هر روز مساوی  است با تجربه های جدید.

 این نوازنده ی بوشهری نیز، مهم ترین مشکلات شان را عدم حمایت از طرف هیچ نهادی در بوشهر، نداشتن بیمه و غریبه بودن در شهر خود عنوان می کند و می گوید: گروه لیان گروهی است که هر کسی آرزو دارد با آن همکاری داشته باشد؛ محسن شریفیان نیز آبروی موسیقی بوشهر است و تنها جرمش این است که تمام زندگی اش را وقف موسیقی بوشهر کرده است.

او، شش سال است که ازدواج کرده و حاصل ازدواجش 2 فرزند به نام های پارسا و اوستا است که پارسا علاقه ی بسیار شدیدی به موسیقی بوشهر دارد و اوستا نیز به تازگی به دنیا آمده است.

خواسته و آرزویش، موفقیت گروه لیان و سلامتی خانواده است و شعارش در زندگی این است که: با خدا باش و پادشاهی کن.
 

پارسا پالیزدان

کوچک ترین عضو گروه لیان، پارسا پالیزدان چهار ساله است که به همراه پدرش در تمرینات گروه شرکت می کند.
پارسا، سازهای دم دم، ضرب و تیمپو و دمام را خوب می نوازد و نام تمام سازهای محلی را می داند و می گوید نواختن سازها را از «بابایم» یاد گرفته ام.
نواختن «ژو ژو» را به من نشان می دهد و می گوید می خواهم در موسیقی مثل بابایم بشوم.

امین سلیمیان

امین سلیمیان هم متولد دی ماه است؛ 21 دی ماه 1364 در محله ی باغ زهرای شهر بوشهر.

او، موسیقی را از طفولیت و با نواختن سنج و دمام و فعالیت هنری خود را از گروه های تاتری بوشهر کرده، از سال 1382 با گروه هنری شبدیز و با نواختن سازهای کوبه ای به صورت حرفه ای موسیقی را دنبال نموده است.

سلیمیان توضیح می دهد: پس از اغاز حرفه ای کار موسیقی، با نوازندگی در گروه های مختلف از جمله گروه پاپ سیراف، گروه محلی هیرون و شرکت در فستیوال های داخلی و بین المللی به ادامه حیات هنری خود پرداختم و در سال 1394 به عضویت گروه موسیقی پژوهشی لیان به سرپرستی استاد محسن شریفیان در آمدم.

 وی اکنون نوازندگی سازهای دیره، دم دم و شاخ (horn) را بر عهده دارد و در زمینه ی سازهای فولکولریک و به عبارتی سازهای بومی ـ محلی فعالیت می کند.

این نوازده هم در اسخ به سوال ما پیرامون نحوه ی کار با محسن شریفیان می گوید: در جواب به این سوال باید بگویم که کار حرفه ای سختی ها و گرفتاری های خاص خود را دارد و بالطبع کار با استادی که با دید ظریف موسیقی بومی ـ محلی استان و جنوب کشور را مورد کنکاش و پژوهش قرار می دهد و بر کار تک تک اعضای گروه نظارت دارد هم لذت بخش و هم سختی های خاص خود را دارد و برای بودن در کنار استاد باید جدیت را سرلوحه ی کار خود قرار داد. گروه هنری لیان هم، گروهی منسجم و متحد است و تک تک اعضای گروه رابطه ی دوستی چندین ساله ای دارم و استاد محسن شریفیان مانند معلمی دلسوز تمام تجارب خود را در اختیار اعضای گروه قرار می دهد. 

او که مشوق اصلی اش را برادرش ـ عیسی سلیمیان ـ عنوان می کند، ادامه می دهد: برادرم، پیشکسوت گروه لیان بوده و نوازنده ی سازهای ضربی و خوانندگی در گروه های مختلف را انجام داده و پدرم اسمعیل سلیمیان هم که متولد محله ی جفره ی علیباش است، نوازنده ی دمام و شاخ و سازنده ی دمام و از مشوقین من در موسیقی است.
سلیمیان هم معتقد است مهم ترین  مشکلشان، عدم حمایت مسئولین برای برگزاری کنسرت در استان بوشهر است و تنها خواسته اش، رسیدگی به هنرمندانی است که تنها راه امرار معاششان از طریق هنرشان است.

 زندگی توام با آرامش برای همه ی مردم بالخص هنرمندان را آرزومند است و می گوید تا جایی که برای موسیقی و هنر استان مفید و مثمرالثمر باشم، موسیقی را ادامه می دهم و اضافه می کند: می توانیم با فرهنگ سازی مناسب نسل آینده راعلاقمند به موسیقی و هنر استان بوشهر کرده و آن ها را جایگزین های مطمئنی برای نسل فعلی هنر استان بار بیاوریم.

حسین سنگ سر

حسین سنگ سر خود را فرزند ناخدا سیف اله سنگ سر و نوه ی «دی سفو»(مالک خور دی سفو) در بوشهر و محله جبری معرفی می کند و می گوید: در کنار آب های آبی خلیج فارس و در خانواده ای دریانورد به دنیا آمده است.

علاقه اش به موسیقی را این گونه توصیف می کند: از بدو تولد، با شنیدن صدای لالایی مادرم و بعد از اون هم مثل تمام بچه های بوشهری با شرکت در مراسم آئینی سنج و دمام و شنیدن و نواختن و کمک در ساختن این سازها به موسیقی شهرم علاقه پیدا کردم و به نوعی پا به دنیای موسیقی بوشهر گذاشتم؛ بعد از برگزاری جشنواره موسیقی فجر، علاقه من به موسیقی دوچندان بود و می بایست کاری را انجام می دادم و آن هم شروع به نواختن و تمرین ساز بود؛ به همین دلیل، کم کم تمرینات نواختن دمام و ضرب و تیمپو را شروع کردم.

سنگ سر می گوید: متاسفانه در آن برهه زمانی، استاد درست و حسابی در بوشهر وجود نداشت و بایستی به صورت گوشی به تمرینات می پرداختیم، نوار کاست گوش می کردیم یا از روی دست کسانی که ساز می زدند، نگاه می کردیم و بعدش هم خودمان تمرین می کردیم؛ گه گاهی نیز با چندتا از هم سالان خودم که نی انبان و نی تکی می زدند در خانه ای جمع می شدیم و گروهی تمرین می کردیم.

می گوید: البته یواشکی و دور از چشم خانواده تمرین می کردیم، چون آن اوایل خانواده ساز و نوازندگی را به دید بدی نگاه می کردند و حتی چند باری هم به همین دلیل کتک خوردیم و از شام و نهار خبری نبود و سازهایی را هم که به هزار مکافات ساخته بودیم، خراب می کردند تا این که فضا بازتر شد و ارگان هایی  مثل بنیاد شهید و جانبازان، بنیاد مهاجرین، علوم پزشکی و... برای بچه های تحت پوششان اردوهای هنری از جمله گروه های موسیقی ترتیب می دادند و به جشنواره می فرستادند و برخی نیز جنگ شادی برگزار می کردند و من نیز به عنوان نوازنده کوبه ای با آن ها دعوت به همکاری می شدم. در دوران دبیرستان نیز با گروه سرود مدرسه همکاری داشتم و در جشنواره دانش آموزی شرکت می کردم. به طور هم زمان با گروه های موسیقی صدا و سیمای مرکز بوشهر، گروه حوزه هنری، کانون پرورشی بوشهر، گروه سماچ (آقای عبدالرضا اخلاقی)، گروه لیمر(آقایان محمدرضا بلادی و محمدرضا نوشزاد)، گروه آقای محسن حیدریه و همکاری با گروه های دیگر به صورت میهمان با نوازندگی سازهای کوبه ای همکاری می کردم.

درباره ی آشنایی اش با محسن شریفیان و همکاری با لیان هم اظهار می دارد: در زمان تحصیلات و شرکت در گروه سرود مدرسه و گروه سرود بنیاد جانبازان بود که با دوست یا بهتر بگویم برادرم محسن آشنا شدم و دو سالی با هم در گروه سرود مدارس تمرین می کردیم که او با تاسیس گروه لیان از بنده نیز جهت همکاری دعوت به عمل آوردند و من نیز از بدو تاسیس این گروه به عنوان نوازنده سازهای کوبه ای (دمام، ضرب و تیمپو، دم دم و...) دعوتش را لبیک گفتم و تاکنون در کنار برادر خوبم هستم.

سنگ سر، ساز تخصصی اش را سازهای کوبه ای موسیقی بوشهر عنوان می کند و اضافه می کند که البته با سازهایی چون کلارنیت و ساکسیفون نیز آشنایی دارد و مواقعی برای دل خودش می نوازد.

فعالیت کردن با محسن شریفیان را چنین توضیح می دهد: فعالیت با محسن در حین سختی به دلیل حساسیت و وسواسش برای ارائه موسیقی خوب به هواداران گروه و دوستداران موسیقی بوشهر شیرینی خاص خودش را دارد. او آدمی نکته سنج و در خلق آثار موسیقیایی بسیار پژوهشگر و محقق است و دوست دارند آثاری را که ارائه می دهند از همه نظر عالی باشد. حسن بالای محسن این است که با وجود این که نوازنده سازهای ملودیک (نی انبان، نی جفتی و فلوت) هستند ولی درک بالایی از ریتم دارند و به قولی درک ریتمیکش بالاست. روی همین حساب در انتخاب نوازنده های کوبه ای نواز لیان خیلی موفق عمل می کنند. این را هم بگویم محسن را باید لمس کرد و شنید.

من گروه موسیقی لیان را  به کشتی یا لنج و محسن شریفیان را به ناخدای آن تشبیه کرده و به دوستان نیز بیان می کنم. در این دریای پرتلاطم و مواج فرهنگی که همه ی ما شاهدش هستیم، ناخدای لیان بایستی بار فرهنگی و تاریخ و تمدن شهرش و مردمش را با کشتی لیان به سلامت از آن دریا عبور دهد. گروه موسیقی لیان همیشه یک هدف والا داشته است و آن هم معرفی فرهنگ و هنر شهر و دیارش به همه ی فرهنگ دوستان چه داخل کشور و چه خارج از آن بوده و در این راه از هیچ کوششی فروگذار نبوده است و همیشه سعی نموده آن را به بهترین شیوه معرفی نماید و بیشترین بار در این راه به دوش ناخدای ما یعنی شریفیان است که در این راه نیز موفق بوده و این توشه را به سلامت در ساحل مقصد پیاده نموده است؛ ولی برخی مواقع این توفان ها و موج هایش آنقدر سهمگین و لیمرگونه و حتی بدتر از آن هستند و خود را به بدترین ضربه ها به بدنه کشتی لیان می کوبند تا بلکه کشتی مان و ناخدای آن را به اعماق بکشند، ولی نمی دانند که کشتی و ناخدا و ملوان های آن با دعای دوستداران و مردم عزیزمان بیمه شده اند و خدای مهربان نیز همیشه پشت و پناه ماست تا از این توفان ها به سلامت عبور کنیم.

می گوید برادرهایم نیز نوازنده سازهای کوبه ای بودند، البته نه به صورت حرفه ای و دایم و اضافه می کند: مشکلات آن قدر زیاد است و آن قدر در این خصوص صحبت و گلایه شده و راه به جایی نبرده که بهتر است دیگر درباره اش حرفی نزنیم.

حسین سنگسر می گوید: درآخر جا دارد از همسر فداکارم که صمیمانه در کنار من هستند و جور مرا می کشند و دختر دلبندم که او هم باعث دلگرمی من هستند تشکر و قدردانی کنم و بر دستان و پیشانی هر دو بوسه می زنم. همچنین از محسن شریفیان به پاس تمام مهربانی هاش سپاس می گویم و با این اوضاع و احوالی که نوازنده های موسیقی دارند به کسی پیشنهاد نمی کنم به این حوزه وارد شود.

آرزوی قلبی اش هم این است: روزی برسد که فضای موسیقی بوشهر برای آیندگان این موسیقی باز بشود و به این موسیقی با دیدی باز و جهانی نگاه کنند و نه از روی غرض ورزی این موسیقی را به تعطیلی بکشانند؛ چون این هنر فقط موسیقی نیست، زبان دل مردم بوشهر و بازگو کننده تاریخ، فرهنگ و زندگی این دیار باشکوه است.

محمود بردک نیا

  

محمود بردک نیا، متولد 24 فروردین 1356 است و موسیقی را از کودکی اموخته و می گوید: در خانواده ی ما پدرم و پدر بزرگم هنرمند بودند و دمام، ضرب و نی همبان، همیشه در خانه ی ما بوده.

وی در حال حاضر دمام، بوق، شیکر، کابل، دایر زنگی و دیره می نوازد و دمام، بوق و سازهای کوبه ای را حرفه ای دنبال می نماید.

او با هنرمندان بومی چون، سعید شنبه زاده، محسن حیدریه، محسن شریفیان و گروه دارکوب همکاری داشته و اظهار می دارد: همکاری با گروه شریفیان خیلی خوب است و در این مدت تجربه های خیلی خوبی کسب کرده ام؛ ما گروه خوبی هستیم ولی در بوشهر مسولین هیچ حمایتی نمی کنند. 

2 برادر دیگر بردک نیا هم، موسیقی کار می کنند و تنها خواسته ی او، حمایت است و می گوید دوست دارم تا آن جایی که می توانم موسیقی را ادامه دهم، حتی تا وقتی زنده هستم.

وی تاکید می کند که گروه لیان گروه خیلی خوب وحرفه ای است و محسن شریفیان نیز بسیار هنرمند قابل قبولی است و یک دوست خیلی خوب.

مهدی شریفیان

مهدی شریفیان؛ متولد سال 59 در بوشهر است و موسیقی را از کلاس سوم راهنمایی با ساز دمام شروع کرده است و فعلا عود می نوازد.

مهدی، برادر محسن شریفیان است و می گوید از شروع کار گروه لیان، با آن ها بوده و در واقع، لیان در یکی از اتاق های منزلشان شکل گرفته، ضمن این که با گروه های دیگر سنتی و محلی نیز همکاری داشته است.

  وی ازدواج کرده و دو فزرند دارد؛ یک  دختر و یک  پسر و می گوید: «معلوم نیست تا کی موسیقی را ادامه دهم، شاید فردا گذاشتمش کنار».

منبع:هفته نامه فکرشهر ـ ویژه بهار

ارسال نظر
آخرین اخبار
مطالب بیشتر