شنبه ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳
جستجو
در درس‌گفتار «سنایی» عنوان شد
کد خبر: ۳۸۶۸۵
شنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۶ - ۰۳:۴۳

فکرشهر: دومین نشست از مجموعه درس‌گفتارهایی درباره‌ی سنایی به بررسی و تحلیل «سنایی نماینده‌ی دوره‌ی گذار» اختصاص داشت که با سخنرانی دکتر سید مهدی زرقانی، عضو هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد و سنایی‌پژوه)، در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.

به گزارش فکرشهر به نقل از ایسنا، زرقانی در این نشست به پارادایم‌هایی که سنایی در آن زندگی می‌کرد اشاره کرد و گفت: سنایی در دوره‌ای زندگی می‌کند که شرق ایران به لحاظ فرهنگی در حال انتقال از یک پارادایم به پارادایم دیگر است. در پارادایم نخست، مولفه‌هایی نظیر خردگرایی، دنیاگرایی و ایرانی‌گرایی، اصالت و اولویت دارد و در پارادایم دوم این مولفه‌ها به حاشیه می‌روند و عناصر دیگری جایگزین می‌شوند. سنایی شاعری است که بهتر از هر شاعر دیگری توانسته ویژگی‌های دوره‌ی گذار را در شعرش به کدهای زبانی تبدیل کند. بخشی از شاکله‌های معنایی پیچیده و تضادها و تناقض‌های موجود در آثار او معلول همین زیستن فکری در دوره‌ی انتقال پارادایمی است.

او افزود: اگر نگاه فوکویی و غیرخطی به تاریخ ادبیات داشته باشیم، می‌توانیم برش‌هایی را در تاریخ ادبیات ایجاد کنیم که در آغاز و پایان هر برش یک تغییر در تاریخ ادبی به وجود آمده که آن برش را ایجاد کرده است. اگر هر دوره را در نظر بگیریم در این مقطع تاریخی وضعیت جامعه دچار پارادایم‌های مختلف شده است. باید توجه داشت وقتی این پارادایم‌ها ایجاد شود، دوره جدیدی از تاریخ آغاز می‌شود. با تغییر این پارادایم‌ها جهت فرهنگ نیز تغییر می‌کند و افرادی که در این دوره زندگی می‌کنند در دوره گذار قرار دارند. برای مثال در قرن چهارم و پنجم، یک پارادایم در شرق ایران داریم که می‌خواهیم درباره سنایی سخن بگوییم و در قرن ششم تا نهم پارادایم دیگری وجود دارد. به‌همین دلیل از نیمه قرن پنجم تا اواسط قرن ششم صد سال طول کشیده است که آن را دوره گذار می‌نامیم.

سنایی شکوهمندانه از عقل صحبت می‌کند

این استاد دانشگاه گفت: در دوره‌های گذار با چهره‌ها و آثاری مواجه می‌شویم که با دوره قبل از خود و بعد از خود ارتباط دارند و نشان می‌دهند که چطور فرهنگ از یک وضعیتی به وضعیت دیگر تبدیل می‌شود. شاعرانی هستند جریان‌ساز و می‌توانند مسیرهای تازه را تأسیس کنند و چون در دوره گذار زندگی می‌کنند تضاد و تناقض در شعرهایشان زیاد است. وقتی حدیقه را می‌خوانیم در جایی از آن شکوهمندانه از عقل صحبت می‌کند و در جایی دیگر عقل را به گونه‌ای دیگر توصیف می‌کند شاید یکی از علت‌هایی که بر حدیقه سنایی شرحی نوشته نشده تضادهای وحشتناکی است که در این اثر وجود دارد.

او در ادامه بیانکرد: ما در دوره گذار با جامعه‌ای روبه‌رو می‌شویم که ویژگی‌های دو دوره را دارد و در این دوره است که فرهنگ به یکباره تغییر می‌کند. به اعتقاد من، سنایی شاعری تاثیرگذار است که در این دوره زیسته است. در آثار سنایی تضادهای زیادی مشاهده می‌شود که این تضادها به دلیل زندگی در دوره گذار است. وقتی آخرین آثار سنایی را می‌خوانیم متوجه می‌شویم که در برخی مواقع او توجه جدی به عقل دارد و در جایی دیگر اصلاً عقل را قبول ندارد و آن به سخره می‌گیرد. شاید همین تضادها باعث شده تا به‌امروز شرح مناسبی مانند شرح مثنوی مولانا بر آثار سنایی نوشته نشود. هیچ شاعری را نمی‌توانید پیدا کنید که به‌قدرت سنایی ویژگی‌های دوره گذار را به نشانه‌های زبانی تبدیل کرده باشد. همین ویژگی‌هاست که باعث شده تا عده‌ای معتقد باشند که سنایی نماینده‌ای کامل از دوره گذار است.

زرقانی گفت: اگر بخواهیم بارزترین وجه شخصیتی را نشان دهیم او نماینده دوره گذار است. شیخ احمد جام در نثرهایش تقریباً شبیه سنایی است اما فاصله زیادی با سنایی دارد. دو دوره قبل و بعد از سنایی را باید ببینیم چه ویژگی‌هایی داشته است. وقتی از تغییر پارادایم صحبت می‌کنیم چند اتفاق اصلی روی می‌دهد. در قرن چهارم و پنجم در شرق ایران مساله ایرانی‌ها هویت است که می‌خواهند هویت خود را بیابند و چند جور تلاش کردند. وقتی پارادایم تغییر می‌کند مسائل مردم و متفکران عوض می‌شود و تعریف مفاهیم کلیدی نیز عوض می‌شود. همچنین روش‌های تحقیق نیز عوض می‌شود. رویکرد به ابژه‌ها نیز عوض می‌شود. وقتی از تغییر پارادایم صحبت می‌کنیم بنیادهای تفکر و اندیشه عوض می‌شود. در قرن ششم با تغییر پارادایم سر و کار داریم. در منطقه شرق ایران از اول اسلام تا قرن چهارم و پنجم شاهد توجه ویژه به هویت ایرانی هستیم اما وقتی وارد پارادایم بعدی می‌شویم، شرایط تغییر می‌کند و بیشتر به هویت اسلامی توجه می‌شود. آثار سنایی راهنمای بسیار خوبی برای درک این دوره است.

سنایی هویت تازه‌ای به اسطوره‌ها می‌دهد

او اظهار کرد: با بررسی آثار سنایی متوجه می‌شویم اساطیر در دوره پارادایم اول مورد توجه قرار می‌گیرند و احیا می‌شوند و شاهد انتشار آثاری مانند شاهنامه فردوسی هستیم. این‌ها نشانه‌هایی است که می‌خواهیم ایرانی‌گری و هویت ملی را ثابت کنیم. در قرن چهارم و پنجم هویت ایرانی تثبیت می‌شود و تلاش برای حفظ فرهنگ ایرانی صورت می‌گیرد. تلاش برای حفظ میراث و هویت ملی با آفرینش شاهنامه فردوسی انجام می‌شود و  ادب و فرهنگ و زبان ایرانی تثبیت می‌شود و بعد از قرن ششم گفتمان غالب ایران تصوف می‌شود و از ابرهایی که در آسمان ایران حاکم است تصوف می‌بارد. از قرن ششم تا دهم گفتمان غالب تصوف است. بعد از قرن ششم دنبال هویت دینی هستیم. در دوره اول مساله هویت ایرانی است و در دوره دوم به هویت دینی توجه می‌شود. اگر یک طرف شاهنامه را داریم در طرف دیگر مثنوی را داریم. اما به یکباره در پارادایم بعدی توجه به دین پررنگ‌تر وهمه چیز دچار تغییر می‌شود.

او ادامه داد: سنایی شخصیت‌های سامی و آریایی را تلفیق می‌کند. مثلاً در کتاب «حدیقه الحقیقه» ما متوجه می‌شویم که رستم، کیخسرو، افراسیاب، شیث، ابراهیم، یوسف و یعقوب در کنار حضرت نوح و دیگر شخصیت‌های دینی آورده شده‌اند که این نشان می‌دهد در آثار سنایی هر دو دوره مورد توجه بوده است. احترام به شخصیت‌های شاهنامه و اسطوره در متن اشعار سنایی داریم. وقتی شخصیت‌های اسطوره‌ای را تبدیل ماهیت می‌کند و رستم و اسفندیار را در گفتمان تصوف می‌برد و رستم حماسه ملی نیست و نبرد انسان با نفس اماره می‌شود و هویت تازه به اسطوره‌ها می‌دهد.

دوره گذار دوگانگی و نقص سنایی نیست

زرقانی گفت: سنایی دوره گذار را در آثارش نشان می‌دهد و این دوگانگی و نقص سنایی نیست و نشان دادن ویژگی دوره گذار است. در آثار او می‌توان فهمید که او به‌ قبل و بعد از خود وابسته است. در اشعار ابتدایی او اسفندیار یک شخصیت اسطوره‌ای است و سنایی از او به‌عنوان ابزاری برای تجلی هویت ملی استفاده می‌کند اما به‌مرور اسفندیار به جنگ نفس‌اماره می‌رود و اسطوره‌ها یکی‌یکی به تبلیغ دین می‌پردازند. سنایی در اشعارش نشان می‌دهد که چطور شرایط در حال تغییر است. از دیگر نشانه‌های این دوره این است که در پارادایم اول توجه ویژه‌ای به خرد زمینی شده است اما در پارادایم دوم شاهد خرد آسمانی هستیم. طبق مطالعات من تنها منظومه عرفانی که با خرد شروع می‌شود «حدیقه الحقیقه» است. گرایش‌های کلامی که در قرن چهارم و پنجم وجود دارد گرایش‌هایی است که به خرد علاقه‌مندتر هستند و معتزله را به عنوان گرایش‌های کلامی خردگرا می‌شناسیم. تنها منظومه عرفانی که تا قرن دهم نظیر ندارد که یک باب در ستایش عقل است حدیقه است و باید پرسید چرا سنایی یک باب را به عقل اختصاص داده است و در پاسخ باید گفت که تنها سنایی است که به ستایش عقل پرداخته است و تنها اثر عرفانی و منظومه عرفانی که با عقل آغاز می‌شود حدیقه است.

حرکت از فلسفه‌گرایی به سمت فلسفه‌ستیزی

این استاد دانشگاه متذکر شد: سنایی عقل و دین را با هم جمع می‌کند وسپس مساله فلسفه‌گرایی مطرح می‌شود که بعد از قرن ششم تا قرن دهم به شدت فلسفه‌ستیز می‌شویم. محمد غزالی تنها فردی است که در آن زمان به او حجت‌الاسلام می‌گفتند و کلامش تاثیرگذار بود. سنایی و غزالی در یک دوره زندگی می‌کنند. در همین دوره غزالی به‌قدری روی سنایی تأثیر می‌گذارد که اگر بگوییم او «حدیقه الحقیقه» را از تأثیر غزالی سروده است بیراه نگفته‌ایم. البته این تأثیرپذیری مختص سنایی نیست و در آثار دیگر شاعران ما مانند مولانا نیز مشاهده می‌شود و انگار شاعران ما تا مدت‌های زیادی پای سفره غزالی نشسته‌اند. سنایی در دوره‌ای زندگی می‌کند که ما از فلسفه‌گرایی به سمت فلسفه‌ستیزی در حرکت هستیم. اما طراحی نظام آفرینش متأثر از تفکر فلسفی است.

او افزود: آنگونه که منابع نشان می‌دهد در قرن چهارم و پنجم، علوم تجربی مورد توجه بودند و برای نویسنده‌ها و دانشمندان اعتبار قائل می‌شوند. در پارادایم اول ستاره‌شناس، داروشناس و شیمیدان و کتاب‌هایی مثل آثار رازی و علوم تجربی اصالت داشته و پارادایم که عوض می‌شود علوم تجربی کنار می‌روند و علوم اشراقی اصالت می‌یابند. همچنین تقابلی ایجاد شد بین دفتر و نقطه مقابل آن که می‌شود دل. تقابل بین قلم و قدم ایجاد می‌شود. با یک علم می‌شود دانش‌های زمینی را فراگرفت و با یک علم می‌توان دانش‌های عرفانی را دریافت. در دوره چهارم و پنجم آثار علوم زمینی و تجربی اصالت دارد و در دوره دوم علوم حال و معرفت و علوم تجربی به حاشیه می‌رود و سنایی این گذر از علوم تجربی به علوم حال را در حدیقه به تصویر کشیده است.

زرقانی اظهار کرد: در دوره گذار ما از علوم تجربی به سمت علوم اشراقی حرکت کردیم و این ویژگی در آثار سنایی نمایان است. سنایی در «حدیقه الحقیقه» درباره چندین بیماری، نشانه‌های آن و راه درمان آنها صحبت می‌کند. سنایی یک فصل را به شناسایی انواع بیماری‌ها اختصاص داده و در یک فصل از اثر ۸۰ مورد بیماری را مطرح می‌کند و داروهای آن را نیز ذکر می‌کند و نشانه‌های بیماری را مطرح می‌کند و این گونه درباره طب سخن می‌گوید. از طرفی این اثر تنها مجموعه شعری است که یک باب را به نجوم اختصاص داده است. تک تک نام ستاره‌ها را می‌گوید و اطلاعات کاملا تخصصی از ستاره‌ها به ما می‌دهد. همچنین یک باب از «حدیقه الحقیقه» در ستایش علم است و سنایی خودش را موظف کرده یک باب در ستایش علم صحبت کند. مطالعات من نشان می‌دهند که زیست مردم در قرن چهارم و پنجم معطوف به دنیا بوده است اما در قرن ششم و هفتم این زیست به آخرت معطوف می‌شود و این موضوع را به راحتی می‌توان در آثار سنایی متوجه شد. نشانه‌هایش این است که ژانر غالب در ادبیات فارسی دوتاست؛ یکی حماسه و دیگری ستایش است.

غمگین شدن ایرانی‌ها پس از قرن چهارم و پنجم

او همچنین بیان کرد: عاشقانه‌های قرن چهارم و پنجم زمینی هستند و بعد از آن تغییر می‌کنند. علوم تجربی دنیایی است که در قرن پنجم غلبه بر طب و فلسفه دارد. این دو همراه هم در قرن  چهارم و پنجم در خدمت تأمین سلامت مردم بوده؛ یکی جسم و دیگری جان. آداب‌نامه‌ها و سیاست‌نامه‌ها در این دوره نوشته شده و در این دوره مسائل دنیایی مهم بوده است. فارابی مدینه فاضله را می‌نویسد برای طرح این دنیا و نشان می‌دهد که تصویر دنیا اصلا زشت نیست و فلسفه حیات زیست معطوف به دنیا است. بعد از قرن ششم فلسفه زیست زهد تبدیل به فلسفه حیات می‌شود. تصویر دنیا بعد از قرن ششم بسیار کریه است و در آن خرابه وجود دارد و مردارهای بسیاری هست و این تمثیل به مانند عجوزه هزار داماد است که خودش را زیبا آرایش کرده است. مساله ما بعد از قرن ششم آخرت است و برای آبادانی سرای دیگر بیشتر نوشته شده است. در تقابل دنیا و آخرت یکی باید سرکوفت بخورد اما ما در حدیقه متوجه می‌شویم که سنایی به هر دو پرداخته است. سنایی قصایدی دارد که در آن توجه مشخصی به عرفان و ستایش شده  و این دو را با هم ترکیب کرده است. این ترکیب‌ها در آثار سنایی بسیار مشاهده می‌شود و محسوس است.

زرقانی در پایان گفت: یکی از ویژگی‌هایی که ایرانی‌های قرن چهارم و پنجم دارند شادخواری است و بعد از آن اوضاع تغییر می‌کند. خیلی چیزها باعث شد که ما ملت غمگینی باشیم. شاید یکی زیستن در تمدن‌های مختلف باشد. همچنین جنگ‌ها نیز عامل غم‌ساز هستند. جشن‌های متعددی که از ایران باستان داشتیم از بین می‌رود و نشان می‌دهد که غیبت زهد انسان را ملال‌انگیز می‌کند چون به شدت ضدلذت است. آخرین ویژگی این است که ظاهراً اسناد و مدارک نشان می‌دهد در قرن چهارم و پنجم ما جمع‌گرا هستیم اما بعد از قرن ششم فردگرا می‌شویم، حماسه ژانر جمع‌گرایی است اما عرفان اساساً برای نجات جامعه دستوری ندارد و این مساله‌ای جدی برایش نیست و مساله آن نجات تک تک افراد است.

ارسال نظر
آخرین اخبار
مطالب بیشتر