چهارشنبه ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳
جستجو
آخرین اخبار استان بوشهر
مطالب بیشتر
فکرشهر/ قسم به آب و نام و نمک که هنوز نداریم ما آن همت؛
فکرشهر: امروز که اروند رود شوری اش را بر لبان تشنه ساکنین خود رسانیده و اهالی دشتستان در برازجان از خشکیدن چاه می نالند، نمی دانیم چرا سواد رسانه ای، سواد زندگی، سواد نق زدن بی آبی داریم و سوادی برای الگو مصرف و صرفه جویی و مدیریت آب نداریم، لذا برهوت هول انگیزی در برابر خود برای دستیابی به آب در برابر خود می بینیم...
کد خبر: ۴۶۵۴۷
چهارشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۷ - ۰۲:۱۲

فکرشهر ـ عبدالکریم نیسنی: سال ها در وادی خطه خوزستان به ویژه اصفهان نانوایی ها نان را با چوب خط به مشتری که قبلا هزینه آن را پرداخت نموده بودند تحویل می دادند و گفته «یک چوب نان بده» از آنجا سرچشمه گرفته؛ در آن زمان نان و گندم از قداست بالا برخوردار بود که حتی خورده ریزه های زیر میز و اطراف مسیر نانوایی به عنوان یک نعمت الهی جمع آوری و پاره نان زیر گذر را با بوسیدن و بر دیده گذاشته از مسیر راه بر می داشتند تا لگدمال نشود.

در مقابل، آب و نان و نمک هم احترام خاص خود را داشتند و با آنها به مهربانی رفتار می نمودند.

در روزگاری دیگر نه چندان دور، زیرسایه رود اروند، رود خروشان و شط بهمنشیر آبادان که آب کارون به وفور یافت و به دهانه خلیج فارس سرازیر می گردید، شهر و منازل شرکت نفت دارای دو لوله و شیر جداگانه آب مصرفی که یکی آب کاملا آشامیدنی و شرب و شیر دیگر برای مصارف شستشو و غیره بود، لذا شبکه آب شرب جداگانه لحاظ شده بود.

با وجود آن همه برکت آب، قسم راستشان به حضرت عباس بود و آب کارون و نان و نمک که امروز به فراموشی سپرده شده که بایستی مجددا فرهنگ قسم به آب از نان و نمک را در جامعه نهادینه نماییم و چنان شد که برای گرفتن یک لیوان آب وضو بگیریم تا به فرهنگ قناعت در آب برسیم و با غول اسراف در این ماده حیاتی وارد نبرد شویم .

اما متاسفانه امروز، نه چشمانمان و نه گوش هایمان بدهکار شنیدن صرفه جویی در مصرف بهینه آب است و اصولا با آب رفتار خوبی نداریم و لااقل به فکر فردا نیز باشیم تا مورد لعن و نفرین آیندگان قرار نگیریم.

و اما ... امروز که اروند رود شوری اش را بر لبان تشنه ساکنین خود رسانیده و اهالی دشتستان در برازجان از خشکیدن چاه می نالند، نمی دانیم چرا سواد رسانه ای، سواد زندگی، سواد نق زدن بی آبی داریم و سوادی برای الگو مصرف و صرفه جویی و مدیریت آب نداریم، لذا برهوت هول انگیزی در برابر خود برای دستیابی به آب در برابر خود می بینیم. 

سال هاست با فرمان انگشتان دست به سوی شیر آب متمایل می نماییم، انگار شیر آب موظف است لیوان ما را پر کند و هوا تحویلمان ندهد.

نمی دانیم چرا اشاره بابابرقی با شعار چراغ اضافه خاموش را برای به وجود آمدن چنین روزی در امروز جدی نگرفتیم، شاید در نهان گفته باشیم «این یک نوع شعاره که دو روزه پشت سر خواهم گذاشت»، اما به یاد بابا آب داد نبودیم که دیگر انرژی مثبت برای روشنایی ندارد تا قدر آن را پاس بداریم و شاید آن روز نگاهمان سوی آب نمای میادین شهرها می رفت که هر روز فواره هایش به ارتفاعشان سوی آسمان افزوده می گردید، این یعنی که آب هست، زندگی هست، اما کمی آن سوتر چاه و رودخانه ها را فراموش می کردیم که ارتفاع آبشان سوی زمین افزایش داده شده، لذا کاری به سرنگونی فواره ها نداشتیم. 

آیا به یاد می آوریم زمانی که باران روی بام خانه های گلی می نشست، انگار بوی گلاب، بوی عطر ناب به مشام می رسید که بوی خوش زندگی همراه با قطرات آب در ناودانی در عمق جان ما نفوذ می کرد؟

حال بیاییم قبل از آنکه فردا بر سر آب تنش به وجود آید، مانند مردم اصفهان در قضیه نان به چوب خط برسیم، بیاییم با آب لااقل قدری مهربان تر باشیم و با وضو دست به لیوان پر از آب بزنیم و اسراف گری در آب و آب های رود کوثر و چشمه جوشان ساسان در منطقه خودمان را به خلیج فارس سرازیر ننماییم.

 

ارسال نظر
آخرین اخبار
مطالب بیشتر