چهارشنبه ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳
جستجو
آخرین اخبار استان بوشهر
مطالب بیشتر
دبیر جدید بخش ورزش نشریه اعلام کرد:
فکرشهر: با توجه به پتانسیل بالای ورزش استان و استعدادهای کم نظیر موجود در تمامی رشته های ورزشی، بر آن شدیم تا در راستای انعکاس هرچه بهتر اخبار، همراه با انعکاس مشکلات، معضلات، پیشرفت ها، افتخارآفرینی ها و...
کد خبر: ۴۸۹۴۲
پنجشنبه ۰۳ آبان ۱۳۹۷ - ۱۰:۰۷

الثَّنَاءُ بِأَكْثَرَ مِنَ الِاسْتِحْقَاقِ مَلَقٌ وَ التَّقْصِيرُ عَنِ الِاسْتِحْقَاقِ عِيٌّ أَوْ حَسَدٌ.

تعريف بيش از استحقاق، چاپلوسى است و كمتر از استحقاق، از ناتوانى در سخن و يا حسد است.

نهج البلاغه(صبحی صالح) ص 535 ، حكمت 347

سلام و عرض ادب و احترام خدمت تمامی همشهریان، ورزشکاران، مربیان، پیشکسوتان، اساتید، دوستداران و دلسوزان ورزش استان بوشهر

با توجه به پتانسیل بالای ورزش استان و استعدادهای کم نظیر موجود در تمامی رشته های ورزشی، بر آن شدیم تا در راستای انعکاس هرچه بهتر اخبار، همراه با انعکاس مشکلات، معضلات، پیشرفت ها، افتخارآفرینی ها و... در حوزه ورزش بیش از پیش فعال شویم.

ان شااله بتوانیم در این راه بدون حب و بغض قدم برداشته و به سهم خود در کنار سایر رسانه های مرتبط، نقش پر رنگی در راستای پیشرفت ورزش داشته باشیم.

لذا با توجه به این هدف ارزشمند، در همین جا از یکایک بزرگواران و زحمت کشان این عرصه خواهشمندیم با ارسال مطالب و اخبار خود و یا برقراری ارتباط با این رسانه از طریق راه های ارتباطی ذیل، ما را در این مسیر همراهی کنند.

باشد که این همراهی منشاء خیری برای اعتلای هرچه بیشتر ورزش دیارمان باشد.

رضا عباسی – دبیر بخش ورزش نشریه فکرشهر

 

راه های ارتباطی با نشریه «فکرشهر»

رضا عباسی    09013887014

پست الکترونیکی    fekrshahr@gmail.com

ارسال پیام از طریق تلگرام، سروش و واتساپ   09302957241

آدرس: برازجان خیابان شریعتی بازارچه قدیم شهرداری

نظرات بینندگان
داوری که گل کاشت
|
-
|
جمعه ۰۴ آبان ۱۳۹۷ - ۰۷:۱۵
خسته و کوفته و بی رمق از کوهپایه ها بر می گشتیم.
صبحانه درست و حسابی هم که نخورده بودیم.

نای راه رفتن نداشتیم که به رمین بازی خاکی رسیدیم. عده ای از بچه ها که دوست و خویش و آشنای خودم هم در میان آنها بود، مشغول بازی فوتبال بودند. ما هم به آنها پیوستیم. من و دوستم که قدری از آنها بزرگسال تر بودیم. عملا شدیم سررست و کاپیتان غیر رسمی و بزرگ و همه کاره آنها. تدارک چی که تیم را زاه انداخته بود کس دیگری بود. در یک چشم بهم زدن راست راستکی تیمی تشکیل شد. با تیم دیگری قرار مسابقه گذاشتیم و از یکی از بچه های بیظرف آن محل تر که برای خودش ژست و زرنگی داشت خواستیم داور شود.
تدارک چی لباس های ورزشی را که از یک دست اندر کار و حامی علاقمندتهیه دیده بود با خود آورده بود. بچه ها که تا بجال و در عمرشان جز بر تن ورزشکاران لباس ورزشی از نزدیک ندیده و لمس نکرده بودند، ، لباس ها ورزشی برایشان حکم لباس عیدی داشت و ذوق زده شده بودند. در لباس های فرم ورزشی خود را عین شاهزاده ها و شاه دامادها! میدیدند. لباس کم آمد و به یکی از بچه ها نرسید. من که در آن میدان ظاهرا نسبت به بقییه اعتماد بنفس بیشتری داشتم برای خود نمائی و ژست هم که شده باشد برای آنکه دلش نشکند و خوشحال شود، فداکاری کردم و دل خودم را زیر پا گذاشتم و لباس فرم را به او بخشیدم و سر خودم بی کلاه ماند! و تا إخر با همان لباس شخصی غیر ورزشی با کمک دوست و همسایه جانی به بازی و کاپیتان گری ادامه دادم. تقریبا اواخر نیمه دوم بازی بود که یکی از تماشاچیان طر فدار تیم حریف و رقیب متوجه خطای داور شد: تعداد لباس ها ی فرم به تعداد نفرات تیم بود. تیم ما یک یار اضافی داشت! آن یار اضافی من بودم.! یادم نمیاید کدام تیم برنده شد. بگمانم مساوی شدیم ، چون نه سرم شکست و، نه سر کسی را شکستم!
( آنروزها وقتی تیمی بازنده میشد ، نفرات تیم بازنده به دنبال بچه های تیم پیروز می افتادند و با سنگ آن ها را دنبال میکردند.بچه های تیم پیروز هم در حال چنگ و گریز برای آنکه نتوانند به آنها نزدیک شوند حین فرار و عقب نشینی سنگ بطرف شان پرتاب میکردند. تا مدت ها بچه های سنگ پران تیم بازنده جرات رفتن به و رد شدن از محله های اعضای تیم پیروز را نداشتند چون می ترسیدند بخاطر سنگ پرانی های آنروز شان موقع باخت، بچه های آن محله ها او را تنها ئی گیر بیاورند و ده تا یکی کنند و بریزند به سرش و کتک مفصلی نوش چانش کنند
دوجرخه سواری
|
-
|
جمعه ۰۴ آبان ۱۳۹۷ - ۱۲:۵۷
در جریان پیاده روی خانوادگی  پنج شنبه شب سوم آبان  در پیاده رو سلامت، جمعی از دوجرخه سواران نو جوان علیرغم وجود پیست دوجرخه سواری عریض و طویل و درندشت حاشیه پیاده رو:
، درپیاده رو میراندند
 سریع میراندند
لابلای جمعت میراندند
تک چرخه میراندند
خطرناک میراندند

 به تعداد زیاد میراندند{ فقط یکی دو مورد یا چند مورد استثنائی نبود. بیش از اینها بود)
آسیب ورزشی
|
-
|
شنبه ۰۵ آبان ۱۳۹۷ - ۰۱:۲۵
همکلاسی ساکت و آرام و بی آزاری بود و جنب و حوش محسوسی از او دیده نمیشد. در مدرسه اهل بازی و ورزش و اینجور چیزها نبود. ما که از او ندیدیم. در کلاس محو و نا پیدا بود و وجودش احساس نمیشد وقتی هم دو سه هفته ای نبود، ما روزهای اول غیبت ش را حس نکردیم. چند روز از غیبت ش گذشته بود که ما متوجه عیبت او وبا خبر از از مشکلش شدیم. طفلکی کارش به دکتر و درمان هم کشیده شد: یک روز که در کوچه با بچه های محل بازی میکردند توپ سنگین فوتبال ناغافل بد جا ایش خورده بود
ای هم که رفت، غور شد! دفعه دفعه حسنی به بازی نمیرفت، این همین یکدفعه
ارسال نظر
آخرین اخبار
مطالب بیشتر