جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳
جستجو
آخرین اخبار استان بوشهر
مطالب بیشتر
اختصاصی «فکرشهر»/ با پیشکسوتان ورزش؛
فکرشهر ـ رضا عباسی: دهه شصت، برای قدیمی های برازجان، به ویژه اهالی ورزش این شهر، با نام فوتبال و غوغای هر روزه استادیوم تختی عجین شده است. به یاد آن ‌روزهای فراموش نشدنی...
کد خبر: ۴۹۶۵۶
جمعه ۲۵ آبان ۱۳۹۷ - ۱۱:۱۵

فکرشهر ـ رضا عباسی: دهه شصت، برای قدیمی های برازجان، به ویژه اهالی ورزش این شهر، با نام فوتبال و غوغای هر روزه استادیوم تختی عجین شده است. به یاد آن ‌روزهای فراموش نشدنی، «اسفندیار دورودی*» به نقل خاطرات و دغدغه های آن نسل پرداخته است:

«یاد آن روزها بخیر٬ فوتبال چه هیجانی برای ما داشت. آن روزها زمین ها همگی خاکی بود٬ هر تیمی در گوشه ای از شهر ‌یا بیرون٬ زمینی را برای تمرین خود مهیا کرده بود.

همه تعهد داشتند و در‌ آن گرمای طاقت فرسا، یک ساعت زودتر سر زمین حاضر می شدند تا سنگ های سطح زمین بازی را پاک کنند که کمتر آسیب ببینند.

در آن زمین ها، دل شیر می خواست که یک دروازه بان روی آن سنگلاخ ها شیرجه بزند، ولی می زد؛ جسارت می خواست که توی آن زمین ها، مدافعین تکل بزنند که می زدند؛ هنر می خواست در آن زمین ناهموار، هافبک ها با آن پاس های دقیقشان، مهاجمانشان را در موقعیت گل قرار بدهند که می دادند و هنرمند می خواست تا آن توپ ها را گل بکنند که مهاجمان گل می کردند.

آن ایام  یک مدافع همیشه بغل رانش زخمی بود، به خاطر  تکل زدن های مدام.

بازیکنی نبود که بعد از تمرین صحیح و سالم و بدون خراش و مصدومیت به خانه برگردد.

چیزی به عنوان قرارداد وجود نداشت. همه قول و قرارها  قلبی بود و به آن هم پایبند بودند. دوستی ها خالصانه بود. همدلی بازیکنان و رفاقت تیمی٬ حرف اول را می زد.

هر تیمی سه‌ توپ برای تمرین داشت که اغلب اوقات یکی از آن ها خراب بود. آن موقع خبری از توپ های استاندارد امروزی نبود.

کفش های گرانقیمت با استوک های آنچنانی در کار نبود؛ اکثر بچه ها با کفش های «کتونی ته سبز» چینی بازی می کردند و با همین بضاعت ناچیز، چه لذتی هم داشتیم.

کمتر بازیکنی تیم خود را عوض می کرد. تنها عشق بود و تعصب که باعث می شد همه کمبودهای ورزش را فراموش کنیم.

اغلب لباس تیم ها، یکرنگ و یکدست نبود؛ بودجه و اسپانسر لباس معنی نداشت.

آن موقع، اکثرا بازیکنانی که وضع مالی خوبی داشتند، به تیم کمک می کردند.

گاهی مربیان و سرپرستان و در‌ مواردی هواداران تیم٬ هزینه ها را تقبل می کردند.

خبری از بودجه دولتی نبود ٬بازیکن پول نمی گرفت ولی تعصب و معرفت داشت.

با تمام مشکلات، پشت همدیگر را خالی نمی‌کردیم. تمام عشقمان این بود که چه موقع، بازی ها شروع می شود تا بتوانیم سالی چند بازی در زمین چمن انجام دهیم.

در هر بازی، دو ساعت قبل از شروع مسابقه، تماشاگران در آن گرمای وحشتناک روی سکوی سیمانی می نشستند.

حتی‌ یک آبسردکن برای استفاده تماشاگران نبود.

نه تنها بوقچی های تیم پولی نمی گرفتند٬ حتی ذره ای هم از عشق و تعصب به تیم کم‌ نمی گذاشتند.

جالب بود که هیات برگزاری بازی ها هم هیچ دریافتی نداشتند.

بعضی از ورزشکاران، داوری هم می کردند و از همه مهم تر، با وجدان و عادلانه قضاوت می کردند.

کوچک ترها احترام بزرگ ترهای تیم را نگه می داشتند.

ورزشکاران دنبال مدل شدن نبودند و سالم زندگی می کردند.

فوتبال آن روزهای برازجان، با تمام کمبودهایش٬ شیرینی و عشق خاص خود را داشت.

آن سال ها، هیچ گونه امکانات خوب فوتبالی وجود نداشت و قابل قیاس با امروز نبود.

ولی با تمام این مواردی که ذکرش رفت، اگر ورزشکاران فوتبالی آن موقع٬ با امکانات و سخت افزار امروزی کار می کردند٬ شاید اکنون برازجان چندین و چند بازیکن تراز اول در بهترین تیم های پایتخت و لیگ برتر داشت.

اما صد افسوس که از دهه هفتاد به بعد، سیر نزولی فوتبال برازجان شروع شد.

از آنجا که آن نسل طلایی، کم کم زمین فوتبال را بوسیدند و از صحنه فوتبال کنار رفتند و تداوم نسلی هم شکل نگرفت٬ برازجان هم بعد از آن ورزشکاران، دیگر استادیوم خاطره انگیزش رنگ شادی وهیجان به خود ندید.

 باشگاه ها یکی پس از دیگری تعطیل شد و اندک ورزشکارانی هم که ادامه دادند، سر از تیم های دیگر استان درآوردند.

به راستی چه بر سر فوتبال برازجان آمد؟ کجاست آن نوزده تیمی که در باشگاه های برازجان در دو دسته با هم رقابت می کردند؟!

چرا شهر فوتبال خیز برازجان که پر از استعدادهای فوتبالی بود و هست٬ نباید حداقل  یک تیم فوتبال در لیگ های کشوری داشته باشد؟

ای کاش به جای سازمان عریض و ‌طویل ورزش٬ همان جمع قدیمی و بی بهره از امکانات نوین امروزی٬ با کمک مدارس فوتبال، دوباره، رونقی به ورزش و استادیوم پیر تختی بدهند و باز شاهد سربرآوردن ستاره های جدید باشیم.

 

* مهاجم نام آشنای فوتبال برازجان و آقای گل چندین ساله دهه های پیشین (50 و 60)

ارسال نظر
آخرین اخبار
مطالب بیشتر