جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳
جستجو
آخرین اخبار استان بوشهر
مطالب بیشتر
گفت و گوی اختصاصی «فکرشهر» با مربی فوتسال دشتستان؛
فکرشهر ـ رضا عباسی: مردمان این شهرستان برای بازی کردن در این رشته ورزشی، سن و سال نمی شناسند و می توان گفت هیچ سالن ورزشی در این شهر نیست که مملو از کسانی نباشد که ساعت های فراغت خود را در کنار دوستانشان فوتسال بازی می کنند. آری! هوای خیلی گرم و گاهی سرد این استان، جوانان را در سالن های ورزشی و گرداگرد یک توپ فوتسال دور هم جمع می کند تا بتوان به صراحت فوتسال را از پرطرفدارترین ورزش ها در این دیار نامید که شاید هنوز نتوانسته به دلایل فراوانی، جایگاهی شایسته با استعدادهای موجودش در کشور داشته باشد. در ادامه و در قالب یک گفت وگوی جذاب به سراغ کسی  رفتیم که به نوعی می توان او را از خاک خورده های این رشته ورزشی نامید...
کد خبر: ۵۱۸۳۲
دوشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۷ - ۱۱:۴۶

فکرشهر ـ رضا عباسی: مردمان این شهرستان برای بازی کردن در این رشته ورزشی، سن و سال نمی شناسند و می توان گفت هیچ سالن ورزشی در این شهر نیست که مملو از کسانی نباشد که ساعت های فراغت خود را در کنار دوستانشان فوتسال بازی می کنند. آری! هوای خیلی گرم و گاهی سرد این استان، جوانان را در سالن های ورزشی و گرداگرد یک توپ فوتسال دور هم جمع می کند تا بتوان به صراحت فوتسال را از پرطرفدارترین ورزش ها در این دیار نامید که شاید هنوز نتوانسته به دلایل فراوانی، جایگاهی شایسته با استعدادهای موجودش در کشور داشته باشد. در ادامه و در قالب یک گفت وگوی جذاب به سراغ کسی  رفتیم که به نوعی می توان او را از خاک خورده های این رشته ورزشی نامید.

محمد جمالی، 31 ساله و دارا مدرک فوق دیپلم در رشته کامپیوتر است و 13 سال است که فوتسال را به صورت اختصاصی کار می کند.

فکرشهر: از مدارک مربی گری خود برای ما بگویید؟ 
مدرک سطح یک فوتسال ایران، سطح یک فوتسال آسیا و سطح دی فوتبال.

فکرشهر: ورزش را از کجا و چطور شروع کردید؟
از بچگی در کوچه پس کوچه ها و زمین های خاکی فوتبال بازی می کردم. حدودا از ۵،۶ سالگی. آن زمان بوشهر زندگی می کردیم. در فوتبال بیشتر دفاع آخر بودم و در آن سال ها در تیم مدارس شرکت و بازی می کردم. آن روزها با برادر کوچکم سلمان که در حال حاضر خارج از کشور است، زیاد فوتبال بازی می کردیم؛ تا اینکه به برازجان آمدیم و  حدود ۱۴،١۵سال است که در برازجان هستیم.

فکرشهر: چه زمانی فوتسال را شروع کردید؟
حدود سال ۸۴ به صورت تخصصی فوتسال را شروع کردم. در آن سال ها زیاد فوتسال کار نمی کردند؛ به همراه دوستانی که در آسفالت مجتمع ورزشی بازی می کردیم در جام محلات یا جام بسیج که برگزار می شد حضور می یافتیم و یا در تیم مدارس بودیم و همچنین در زمین های گل کوچیک یا جام محلات بازی می کردیم.

فکرشهر: در آن سال ها مقام هم کسب می کردید؟
حدود ۵ سال در مسابقات بسیج در رده بزرگسالان قهرمان استان شدیم. سن ما آن موقع  ۱۷، ۱۸ سال بود؛ افرادی مثل دوستان خوبم پیمان سالاری، علی سلیمی، مرادی، نبوی و...؛ دوستانی بودیم بسیار صمیمی و همه با هم به مسابقات می رفتیم و جزو تیم منتخب انتخاب می شدیم. در سال ۸۸ بود که بازی های بسیج و مسابقات کشور دوبار مقام دوم و سومی آوردیم. سالی که مقام دوم را کسب کردیم من و آقای سالاری به اردوی تیم ملی امید دعوت شدیم. در آن سال ها مسابقات سر و شکل کشوری گرفت، اما به دلیل کم کاری مسوولین و داورها شرکت نکردیم.

فکرشهر: متولد برازجان هستید؟
متولد اهرم هستم.  پدرم اهل اطراف اهرم و روستای چاه پیر و مادرم برازجانی است. خودم اهل برازجان هستم و بچه دشتستان؛ محله فرهنگیان؛ در حال حاضر متاهل هستم و در گذر ماحوزی سکونت داریم.

فکرشهر: فوتسال را از زمین های آسفالت شروع کردید؛ در آن موقع که باشگاهی هم نبود چه چیزی باعث شد با گروهی که داشتید دور هم جمع شوید و فعالیت فوتسالی را به آن شکل دنبال کنید؟
سال ۸۸ بود که با دوستانم در مسابقات بسیج استان در قالب پایگاه المهدی شرکت می کردیم. مدت ۵ سال پایگاه المهدی بودیم و در واقع پایگاه المهدی را می توان  پایه گذار  نوین فوتسالیست های دشتستان نامید. سال ۸۹ بود که در بازی های جام رمضان به صورت  رسمی و باشگاهی حاضر شدیم.

فکرشهر: روند فعالیت باشگاهی خود را توضیح دهید؟
در آن زمان کسی به مسابقات باشگاهی اهمیت نمی داد و جام رمضان هم به صورت محلات و هم باشگاهی برگزار می شد. به همین دلیل با دوستان تصمیم گرفتیم به سمت مسابقات باشگاهی برویم. آقای رحمت طاهری بزرگواری کرد و تمام اختیارات باشگاه عقاب را در اختیار ما قرار داد. بعد از آن در جام رمضان و در شهر برازجان مقام دوم را کسب کردیم. همه بازیکنان در رده سنی ۱۸ و ۱۹ سال بودیم که در بزرگسالان مقام دوم را به دست آوردیم و در زیر گروه استان قرار گرفتیم. در زیرگروه استان که مسابقات بین ۸ تیم بود شرکت کردیم و با موفقیت به عنوان اولین نماینده دشتستان به  لیگ استان راه پیدا کردیم.
در همان سال اولی  که ما در مسابقات لیگ استان حضور یافتیم، ۱۲تیم در مسابقات حاضر بودند. همان سال من خدمت سربازی بودم و کارت پایان خدمتم نیامده بود و نمی توانستم بازی کنم و به عنوان مربی در تیم بودم. در همان سال اول که در لیگ استان بازی کردیم، در ۱۸بازی، دو باخت و یک مساوی داشتیم و مابقی را بردیم و قهرمان استان شدیم و به زیرگروه لیگ کشور صعود کردیم.

در دسته سه کشور چیزی عایدمان نشد و حذف شدیم و برگشتیم. سال بعد نیز لیگ استان آمدیم؛ آن موقع مدرک مربی گری ام را گرفته بودم و هم بازی و هم مربی گری می کردم. آن سال،۲۰ بازی کردیم که در آن ۲۰ بازی بدون باخت و با دو مساوی، سه هفته قبل از پایان بازی ها قهرمان لیگ استان شدیم و دومین سالی بود که پی در پی قهرمان لیگ استان می شدیم و این اتفاق در حالی بود که سایر تیم های استان، بازیکن از شهرهای دیگر می آوردند؛ اما همه بازیکنان ما برازجانی و از بچه های بسیج و... بودند.

بعد از دو سال موفقیت در لیگ استان مجددا به زیر گروه کشور رفتیم که به ما پیشنهاد حضور در لیگ دو کشور و به جای تیم دریانوردان بوشهر را دادند. 
آقای طاهری همت کرد و ما در این مسابقات حاضر شدیم. هزینه ورودی مسابقات مبلغ ۸ میلیون تومان بود که تا پایان مسابقات هیچ کس آن را پرداخت نکرد و ما از بین 13 تیم حاضر، دهم شدیم. سال بعد که خواستیم در لیگ دو شرکت کنیم به ما نامه زدند که به خاطر ۸ میلیون پرداخت نشده سال قبل، امتیاز از شما سلب می شود.

فکرشهر: کمی از موضوع سلب امتیاز برای ما بگویید؟
استان بوشهر به تیم ما در لیگ دو کمک نکرد! سال ۹۰ بود. آن زمان رییس اداره ورزش آقای معلم بود که بازی های ما را حتی برای نگاه کردن نمی آمد. بالاخره ما هم یک تیم از این شهر بودیم. حتی سالن اصلی شهر که امام خمینی بود را به ما نمی دادند و ما تا پایان لیگ دو در سالن های  هلال احمر، خلیج فارس، امام علی و... بازی می کردیم. برای تمرین هر ساعتی را حدود صد هزار تومان به ما می گفتند. در صورتی که برای افراد عادی،۱۰ تا ۱۵هزار تومان بود. دلیل اختلاف این بود که فوتسال را به رسمیت نمی شناختند یا اینکه بهایی در بین مسوولین به این رشته که باید داده شود، نمی شد، در صورتی که ورزش پرطرفداری بوده و است.

فکرشهر: لیگ دو که بودید، سالن هلال احمر مملو از تماشاگر می شد و استقبال خوب بود؛ چه دلیلی باعث این بی توجهی مسوولین در آن موقع بود؟
بعضی دلایل فنی بود و بعضی هم مدیریتی. آن زمان هنوز یادم است که قرارداد مالی من یک میلیون و هشتصد هزار تومان بود و بقیه بازیکنان یک میلیون و پانصد، یک میلیون و دویست و تا زیر یک میلیون قرارداد شان بود. یعنی کل قراداد مالی تیم که 8،9 نفر بودیم را می شد 10 تا 15میلیون ببندیم. خود آقای طاهری کل قراردادها را تسویه کرد، ولی هزینه رفت و آمد و ورودی مسابقات را نداشتیم. انگار هیچ مسوولی ما را قبول نداشت. ما خیلی به آن فکر کردیم دلیل این را نبود یک روابط عمومی خوب در باشگاه و همچنین اینکه رشته های دیگر در کار تخریب ما بودند؛ می دانم چون بازیکنانی که در فوتسال به جمع ما می پیوستند آنان خواستارشان بودند در رشته های دیگر. ما هم بسیار از هیات فوتبال گله داشتیم چون بها به ما نمی دادند. یادم هست یکی دو بار با مسوول ورزشی کارخانه سیمان صحبت کردم برای بودجه و هزینه اما آنها گفتند بودجه را به هیات فوتبال می دهیم و آنها بودجه را بین شما تقسیم می کنند. ما لیگ دو بودیم اما خیلی از تیم ها لیگ سه یا لیگ استان بودند؛ اما متاسفانه از همان سال ها به ما بها داده نمی شد. ما تا هفته پنجم، تیم سوم جدول بودیم. در مصاف با غول های فوتسال ایران ـ البته باید بگویم که ایران جزو قدرتمندترین تیم های  فوتسال در دنیا است ـ که تازه وارد بودیم و در هفته پنجم، سوم بودیم بین 13 تیم عالی بود اما هفته پنجم به بعد بازیکن ها با ما نمی آمدند و می گفتند ما قراداد مالی داریم. یکی می گفت کار دارم، یکی می گفت دانشگاه دارم و...هرکسی با درگیری هایش وارد سالن می شد؛ وقتی می دیدند از زندگیشان کاسته می شود و چیزی عایدشان نمی شود، دلسرد می شدند و بازی ها را ادامه نمی دادند. در زمانی که لیگ تمام شد، 5 تیم با خود بنده تماس گرفتند. تیم هایی از جمله ماهشهر، دایتی شیراز، برق شیراز و اصفهان.

فکرشهر: شما آن موقع بزرگ تیم بودید. هم به عنوان مربی و هم به عنوان بازیکن فعالیت داشتید. از تجربیات و مربی گری و بازی کردنتان برای ما بگویید؟
اصل مربی گری یا دروازه بانی یا هرچیزی که بخواهی در آن پیشرفت کنی باید روی آن تمرکز داشته باشی. یعنی هم به خاطر مشکلات مالی و هم مدیریتی که داشتیم خیلی بدون تمرکز پیش رفتیم و همین باعث شد که تیم نتیجه نگیرد. نمی گویم که همه اش دیگران مقصر بودند؛ خود من مقصر بودم و یک نفره به گردن می گیرم. آقای طاهری سال 90 مغازه هایش را گذاشت؛ خیلی هزینه کرد؛ یک نفر که نمی تواند مدیریت کند. شما الان بخواهی در لیگ دسته دوم تیم داری کنی برای 6 تا بازی مرحله گروهی هزینه کنی و سقوط نکنی باید 100 تا 150 میلیون هزینه کنی. حالا ما که در آن موقع 13 تا تیم در  گروه بود. باید 12 تا بازی در خانه می کردیم و 12 تا هم بیرون.

فکرشهر: یک گذری کنیم در مدیریت ورزش؛ آن زمان یادتان است با چه دلایلی جواب شما را می دادند؟
دو سه بار رفتیم نامه گرفتیم؛ آن ها ما را به بوشهر ارجاع دادند. بوشهر می گفت تیم شخصی است و وقتی بودجه می آید اداره ورزش شهرستان خودتان بروید از آنان بگیرید و به ما پول نمی دادند. مسوولین ما را این ور و آن ور می فرستادند ولی فایده نداشت و در پایان برگشتیم برازجان پیش آقای معلم. می شود گفت فقط می دویدیم.

فکرشهر: اصلا بودجه برازجان هم می آمد؟ بودجه به اداره ورزش برازجان می دادند؟
بله. یادم است می دادند. اصلا اگر اداره کل ورزش هم ندهد و یا حتی اگر بودجه هم نیاید، شما به عنوان مدیریت ورزش یک شهر هیچ فعالیت یا حرکتی برای پیشرفت شهر نباید بکنی؟ مگر می شود؟ امکان دارد؟ امکانش نیست مگر اینکه زیردستی ات را قبول نداشته باشی. بگویی من برای این فرد کار نمی کنم. برای ما هیچ حرکتی نکردند. همه شاید بگویند ما به شما کمک کردیم اما من می گویم که یک میلیون هم کمک نشده است. الان ما سال97 هستیم، 7 سال می گذرد، هنوز لیگ 2 به استان بوشهر نیامده است.

فکرشهر: جز اینکه پول نمی دادند سخت افزاری هم اداره ورزش به شما کمک نمی کرد؟ یعنی سالن هم به شما نمی دادند؟
یادم است با نوین اصفهان بازی داشتیم. خانه ما 3 - 2 کوچه آن طرف تر از سالن امام علی (ع) است. پنجشنبه عصر آمدم بیرون دیدم اتوبوسی دم در سالن ایستاده است. رفتم داخل دیدم تیم اصفهان دارد تمرین می کند. آقای باغبان باشی و 7-6 تا کادر و 15-10 تا بازیکن دارند در سالن امام علی تمرین می کنند. ما آرزو داشتیم در آن سالن تمرین کنیم. ما که میزبان بودیم در آن تمرین نمی کردیم. فقط روز بازی می رفتیم در آن بازی می کردیم. آن هم با هزار التماس از اداره آموزش و پرورش و نامه زدن و... نصف قیمت از ما پول می گرفتند. آن صحنه ای را که دیدم خیلی رویم تاثیر گذاشت. تیم ماهان نوین اصفهان رفته بود بوشهر هتل دلوار را گرفته بود. با پرواز هم از اصفهان آمده بودند. صبح آمدند بازی کردند و شکست سنگینی ما را دادند. از همان موقع باخت هایمان شروع شد و رفتیم توی حاشیه. بالاخره آن هایی هم که زبان نداشتند و درون غار بودند شروع کردند به حرف زدن که شما فلان هستید. در صورتی که ما آن بازی را 6 نفره بازی کردیم. بازیکن تعویضی روی نیمکتمان هم وحید درگویی بود که 16-15 سالش بود. با تیمی که 12 بازیکن اصلی و 4 بازیکن همراه آورده بود. کادر و آنالیزور و همه چیز داشت.

فکرشهر: بعد از آن فوتسال را چطور ادامه دادید؟
بعد از آن لیگ که 13 تیم در آن بود ما تیم دهم جدول شدیم. سقوط هم نکردیم. ولی چون سهمیه را از ما گرفتند شدیم مثل کسی که شکست عشقی خورده. رفتیم توی کُما. تا حدود 8-7 ماه اصلا به سالن نزدیک نشدیم. فقط با بچه ها می رفتیم نگاه می کردیم. اصلا بازی تمام شد؛ یعنی بچه ها سوختند. تا بعد که جام محلات در گناوه بود. 64 تیم بود. یک تیم به ما پیشنهاد داد که بیا روی سر تیم. من بچه ها را بردم. امکاناتشان خوب بود. وضع مالی هم خوب بود. مسابقات محلات گناوه بود. می آمدیم و می رفتیم. بین 64 تیم اول شدیم. اول که شدیم انگار بچه ها ریکاوری روحی شدند. وقتی برگشتیم برازجان یک پیشنهاد خوب از پاس گناوه آمد. به ما گفتند بیا به عنوان مربی کار کن. ما هم رفتیم و 5 تا از بچه های برازجان را آنجا بردیم. در آن سال 14 تیم در لیگ استان بود. بنده خدا مدیرعامل خیلی هزینه کرد و ما جواب زحمت هایش را دادیم. تیم را قهرمان استان کردیم. با 11 امتیاز اختلاف نسبت به تیم دوم که تیم پرسپولیس دیر بود. بازیکن از شیراز و شهرکرد داشت. ما آن ها را به قولی نابود کردیم. همه تیم ها را می کوبیدیم. بچه ها همه به مرز پختگی و تجربه رسیده بودند. بدن هایمان هم آماده بود. همه بازی ها را با قدرت می زدیم و می بردیم. پاس گناوه و این قهرمانی دیگر استان برای من بود. بعد رفتیم زیر گروه کشور با حضور 36 تیم.در آن مسابقات به 8 تیم نهایی در مرحله ی سوم رسیدیم. در تبریز خود مدیریت تیم با بازیکن ها لج کردند. 4 تا از بازیکن های اصلی مان نیامدند. شانس داشتیم که آنجا بیاییم لیگ دو، منتهی چون مدیریت تیم، تیم را برد به حاشیه متاسفانه به خاطر یک امتیاز در بازی با قم صعود نکردیم. این در حالی بود که حسین شمس مدیر فنی تیم بود و بالای سرشان هم بود. ما بعد از آن با گناوه کات کردیم و برگشتیم برازجان.

فکرشهر: بعد از آن در مسابقات لیگ کشور از استان تیم نداشتیم؟
بعد از آن سال تیم پرسپولیس دیر قهرمان شد و رفتند کشوری. بعد یک سال تیم امید دهقاید بود که قهرمان شدند. بچه های آقای چیره قهرمان شدند رفتند بازی های کشوری ولی در مرحله اول حذف شدند و برگشتند. دو سه تا تیم دیگر هم بودند. تیم های شهرهای دیگر که می رفتند تا مرحله اول یا نهایتا دوم حذف می شدند. ولی آن سال که ما با تیم پاس گناوه رفتیم تا مرحله سوم رفتیم. زیرگروه لیگ دو واقعا وحشتناک است.

فکرشهر: چندسال از دشتستان تیم در لیگ استان نداشتیم؟
تیم دهقاید بود اما بعد از آن دیگر شرکت نکرد. بعد از آن تیم دخانیات برازجان بود. یک سال بهمن بود. یک سال ستارگان بود. الان هم که دو سال است تیم دالکی است که هنوز متاسفانه به آن چیزی که باید نرسیده است.

فکرشهر: چند سال است که ما قهرمانی در لیگ استان نداریم؟
الان حدود 5-4 سال است. که قهرمانی نداریم. پارسال تیم ریگ قهرمان شد. 2 سال پیش تیم دوراهک قهرمان شد. چند سال  قبل از آن هم تیم دهقاید قهرمان شد. 5-4 سال است که ما هیچ قهرمانی در بزرگسالان نداریم. ولی خب بعد از آن هجمه ها و تیم داری کردن ها آمدند روی تیم های پایه.

فکرشهر: چندسالی است که می بینیم باشگاه های متفاوتی دارند در رده های پایه فعالیت می کنند. با توجه به اینکه به شکلی شما و دوستانتان پایه گذار فوتسال در رده باشگاهی بودید، آینده این وضعیت را چه طور پیش بینی می کنید؟ آیا امید است که تیم های ما در سطح استان و کشور به آن جایگاه برسند؟
تیم هایی که الان زیاد شده اند یک خوبی و مزیت هایی دارند که رقابت بین بازیکن ها زیاد شده است. بازیکن بیشتر پرورش داده می شود. در این محله در آن محله دوست و رفیق جذب می کنند. بلاخره فوتسالی زیاد می شود. الان ما 8 تا باشگاه خصوصی فوتسال داریم که شاید چیز عجیبی باشد؛ برای تیم های دیگر وقتی می گویم در برازجان 8 تا باشگاه فوتسال داریم همه تعجب می کنند؛ می گویند چگونه این ها توی بخش خصوصی فوتسال کار می کنند با این همه مشکل. خوب است اما یک سری ضررها و دردسرهایی هم دارد. مثلا خیلی ها تیم راه می اندازند شاید جنبه و ظرفیت هایی را متاسفانه ندارند. از راه های کج وارد می شوند که می خواهند با همدیگر رقابت کنند. ضربه هایی به همدیگر می زنند که به ضرر فوتسال می شود. من همینجا به دوستان توصیه می کنم که کدورت ها و تخریب ها و جنگ ها را کنار بگذارند. در کنار رقابت در زمین بیرون با همدیگر رفیق باشند که مطمئنا به نفع همه فوتسال و جو شهرمان می شود. به فرهنگ شهرمان نمی خورد. حداقل اگر ما داریم تیم داری می کنیم، حداقل اگر مقامی نمی آوریم، کمکمان اخلاقی باشد. به بازیکنان زیردست و اطرافیان این فرهنگ را ارجاع بدهد که فکر نکنند با زیر کشیدن رقیب بتوانیم خودمان را بالا بکشیم.

فکرشهر: در مورد اینکه 5-4 سال است که ما قهرمان استان نشدیم برای ما یک سوال پیش می آید که این امر چگونه اتفاق افتاده؟ الان چندین سال است که در برازجان سالی دوبار داریم مسابقات فوتسال برگزار می کنیم. وقتی این مسابقات دارد سالی دوبار برگزار می شود و همه هم مدعی هستند که دارد با بالاترین کیفیت برگزار می شود، پس دستاوردش برای فوتسال شهر چه بوده است؟ این مسابقات دستاوردی هم داشته است؟
اگر مزیت های خوبی نداشت ما هم شرکت نمی کردیم، اما همانطور که روند به جلو رفت، از آن هدفی که داشت دور شدند و در حاشیه رفتند. دوستان ما بودند ما هم خیلی کمک می کردیم که مسابقات راه بیفتد ولی متاسفانه خیلی به حاشیه کشیده شد. یعنی هدفشان فقط این شد که تماشاگر بیاید و برداشت من این بودکه سری های آخر هدفشان این بود که مسوولان بیایند و بودجه هایی جمع کنند. ولی اصل کار که فوتسال باشگاهی شود و باشگاه ها حمایت کنند و ما در استان و کشور خودنمایی کنیم به آن سمت نمی رفت. شاید در جامی که می خواست برگزار شود در جام محلات، مسوولان حدود 20 میلیون هزینه کنند. تبلیغاتی دارد. هیات امنایی دارد. اسپانسرهایی دارد. ولی همین 20 میلیون، 8 میلیونش را سال 88 می زدیم. این 20 میلیون هیچی از آن عاید باشگاه ها نمی شود. حتی خیلی از بازیکنان باشگاهی هم از باشگاه دور شده اند و تمرکزشان را گذاشته اند روی جام محلات. اگر کمک کرده خیلی هم به باشگاه ها ضرر زده است و باشگاه را از مسابقات استان دور کرده است. زیرا بازیکنان هدف و انگیزه شان شده مسابقات محلات. بد بود ولی من از آنها تشکر می کنم شاید هدفشان این نبوده که ضربه به باشگاه بزنند اما خود به خود رفت به سمتی که  داریم می بینیم و احساس می شود که تمرکز و تفکر همه بازیکن ها رفته روی جام محلات. متاسفانه الان 5-4 سال است که هیچ قهرمانی در استان نداریم و این آفتی برای فوتسال است.

فکرشهر:چرا بازیکنی که می تواند افتخاراتی در سطح کشور به دست بیاورد و یا در لیگ دسته دو لیگ دسته سه برود و یا اهداف را بالاتر دنبال کند، فوتسال محلات برایش مهم تر است؟
هرکسی توقع و هدف گذاری اش یک حدی است. بازیکن های ما به عنوان سرگرمی به این ورزش می پردازند. در صورتی که می توانند به درجات بالاتر بروند ولی متاسفانه بحث بستری است که ما گفتیم. اگر ما الان تیمی در سطح لیگ یک و دو کشور داشته باشیم، بازیکن دیگر به دنبال جام محلات نمی رود.
این ها همه به تفکرات بازیکن ها برمی گردد. اگر بخواهیم به جایی برسیم 80-70 درصد به خود بازیکن بستگی دارد. اگر الان حسین پورامینی و محمد دانشگر به جایی رسیده اند،  با تمرینات و تفکرات خودشان بوده است. اگر بخواهم به جایی برسم با حرف که نیست با عملم باید نشان بدهم. از وقتی بازیکن شروع به کار می کند کسانی بالای سرشان بوده اند که فقط گفته اند بازی کن، بازی کن ولی روی مغز بازیکن کار نشده که تو می توانی بروی تیم ملی، بروی اروپا، بروی لیگ برتر بازی کنی.
این موضوع الان در مدارس فوتسال ما انجام می شود. شما می توانید بیایید گزارش بگیرید و از بچه ها بپرسید که تفکرات و هدفت چیست و به کجا می خواهی برسی؟ همه یا تیم ملی می گویند یا لیگ برتر. این ها چیزهایی است که من از بزرگان فوتسال شندیده ام که شما اول تفکراتت را عوض کن بعد بیا سطح بازی ات را عوض کن.

فکرشهر: یعنی الان ما باید امیدوار باشیم که نسل بعدی فوتسال ما متفاوت از نسل حاضر هستند؟
به قول معروف می گویند این خط و این نشان. ما قول می دهیم که به زودی یک نسل خوب با پشتوانه خیلی خوب برای فوتسال تشکیل شود. نه خود بنده بلکه باشگاه های دوستانمان هم هستند که دارند کار می کنند و با برنامه زحمت می کشند. ان شااله به شما قول می دهیم که با کمک همه فوتسالی ها، یک فوتسال خیلی خوب در سطح کشور داشته باشیم.

فکرشهر:ما 8 باشگاه فوتسال داریم؛ چقدر نقش کمیته فوتسال دشتستان در این قضیه پررنگ بوده است؟ کمیته فوتسال دشتستان چه نقشی ایفا می کند؟
من یک مثال می زنم؛ اینکه وقتی ما می توانیم نمره 100 بگیریم چرا 20 بگیریم؟ واقعیت این است که کمیته فوتسال می تواند نمره 100 بگیرد و خیلی بهتر از این باشد اما متاسفانه آن کاری که باید و آن اثری که باید بگذارد و آن حمایت و آن یکدست کردنی که باید برای فوتسالی ها بکند را انجام نمی دهد. دوست نداشتم اعتراض بکنم اما واقعا دارد به ما فشار می آید. بارها این حرف را زده ام که اگر الان یک آمار سرانگشتی بگیرید، حدود 700 فوتسالیست زن و مرد در برازجان داریم. باشگاه خود من 120 نفر هستند. کمیته فوتسال ما برای پیشرفت این ها چه کاری کرده است؟ این ها باید 20 تا 30 بازی کنند تا برسند به سطح کشور ولی متاسفانه بازیکن در رده امید فقط 3 بازی انجام می دهد. چون بستر برایش فراهم نیست. بازی در استان مجانی است. وقتی می آییم در سطح شهرستان بازی کنیم، کمیته فوتسال می گوید باید اینقدر پول بدهید. از کجا بیاوریم؟ بودجه نیست. آن بودجه ای هم که خود شورای شهر و اسپانسرهای دیگر برای ما می فرستند باید یک بزرگتری برود برای ما صحبت کند که ما این ها را داریم و این ها را به رسمیت می شناسیم، اما هیچکس برای ما قدمی برنمی دارد.اعتراض من به کمیته فوتسال این است. که فوتسال جزو رشته های محبوب شهرستان ما است، آن گاه نباید ما یک سالن فوتسالی در اختیارمان باشد. کمیته فوتسال چرا نباید در اختیارش باشد هم با آن می تواند جذب بودجه کند و هم باشگاه ها را مورد حمایت قرار دهد. چرا بهش نمی دهند؟ من می گویم کم کاری کرده است. اگر خودش نرفته است بازهم کم کاری کرده است. این ها چیزهایی است که ما را اذیت می کند. بارها و بارها گفته ام ولی گوش شنوایی نیست. با چند تا رایزنی نمره 20 را تبدیل به 100 کنند. دل ما را شاد کنند. حداقل بگویند ما این قدم را برای شما برمی داریم ولی نمی شود. زورمان همین است. تا ما دیگر فشار نیاوریم. وقتی اعتراض می کنیم شکایت ها علیه ما می شود و مقصر هم می شویم.

فکرشهر: چقدر زمان می برد که ما بتوانیم برگردیم به بزرگسالان کشور؟
اگر ما 4 تا تیم در رده پایه در سطح کشور داشته باشیم، 4 تا را روی هم بگذاریم بُعد تبلیغاتی و پیشرفتش مثل یک تیمی در سطح بزرگسالان نمی شود. این اهمیت بزرگسالان است. این کار حوصله می خواهد؛ ما داریم برنامه می ریزیم. که انشاله 4-3 سال آینده در لیگ های مختلف کشور تیم بزرگسالان داشته باشیم. فقط بحث مالی آن می ماند که ما می توانیم با حمایت مسوولین در فوتسال به جایی بالایی در کشور برسیم.

فکرشهر: انتظارتان از مسوولین چیست؟
یک پیشنهاد برای مسوولان دارم و آن این است که یک اتاق فکر ورزشی تشکیل بدهند. با حضور 5-4 نفر کاردان و خوش فکر ورزشی و بنشینند ورزش های مختلف را ببینند و استعدادها و ظرفیت های ورزشی در سطح شهر را ببینند که در چه رشته های ورزشی قوی هستیم؟ در چه رشته ای می توانیم مقام بیاوریم. من احساس می کنم بندرعباس این کار را کرده است زیرا چند سال پیش تیم هایی مثل آلومینیوم هرمزگان در لیگ برتر بودند، یکی دو سال آمدند خیلی هزینه کردند ولی سقوط کردند. از آن به بعد آنان آمدند کل هزینه ها و برنامه ریزی ها و فاکتورهای حمایتی شان را بردند در فوتسال و ورزش های سالنی. الان استان هرمزگان در رده نوجوانان لیگ یک، با 36 تیم برگزار می شود. در رده جوانان با 24 تیم و امید با 30 تیم. یعنی یک بازیکن در لیگ استان حدود 50-40 بازی می کند. کسی که 50-40 بازی رسمی انجام بدهد قطعا در سطح کشور افتخارآفرینی می کند. نمونه آن هم این است که تیم های بندرعباس در تیم های پایه در رده نوجوانان و جوانان نونهالان و امید ها لیگ یک و نیز لیگ برتر و لیگ مناطق همه عنوان ها را دارند درو می کنند. پیشنهادم این است که اداره ورزش و جوانان اتاق فکری تشکیل دهد. چند آدم خوشفکر انتخاب کند و بررسی کارشناسانه کنند و ببینند در چه رشته هایی می توانیم هزینه و برنامه ریزی کنیم و در چه زمینه هایی می توانیم افتخار آفرینی کنیم.

فکرشهر: این پیشنهاد را به چه کسی می دهید؟
اداره ورزش و شورای شهری که بودجه دست اوست تا بودجه ای که خرج می کند، مفید خرج شود.

فکرشهر: یعنی اداره ورزش نمی داند استعدادها در کدام رشته ورزشی است؟
اداره ورزش شاید دارد یک زحمت هایی می کشد. شما قطعا هروقت پیش آقای کمارج بروی دست خالی برنمی گردی. اگر شده با توپی، لباسی چیزی حمایتت می کند ولی ما دوست داریم این حمایت برنامه ریزی شده و با مدیریت بهتری باشد. نمی گویم نمی دانند، می دانند ولی شهر ما کوچک است؛ بالاخره در رودربایستی هستند. گاهی اوقات جایی گیر می کنند و مجبورند کمک کنند و این باعث می شود که بودجه ها هدر برود. این می شود که بدون افتخار یا کمبود افتخار مواجه هستیم. البته افتخار آفرینی داریم اما می توانیم بهتر باشیم.

فکرشهر: افتخار ورزشی خودتان را در فوتسال چه می دانید؟
افتخاری که دارم علاقه ام به فوتسال است. چند مدت پیش با حسین شمس صحبت می کردم و می گفت فوتسال پرطرفدارترین ورزش دنیاست. در ایران حدود 40 میلیون فوتسالیست رسمی داریم که کارت برای آنها صادر شده است. افتخارم این است که فوتسالی هستم و دارم به این رشته محبوب خدمت می کنم.

فکرشهر: خیلی زود وارد عرصه مربی گری نشدید؟
زمانی که ما مربی فوتسال شدیم هیچ مربی که تاکتیک و سیستم و استراتژی پیاده کند بلد نبود. بعد من رفتم بازی بسیج کشوری و یکی دو دوره هم با بعضی از ادارات رفتیم؛ دیدم همه دارند با برنامه کار می کنند. تیم ها بر روی اوت و کرنرشان هم با تاکتیک کار می کنند. خیلی به خودم فشار می آوردم و نکته برداری می کردم. تا بلاخره وقتی برگشتم پیگیری کردم و دیدم هیچ مربی در سطح شهرستان نیست. در استان هم کسی که فوتسالی خاص باشد، نبود. از همان 19 سالگی شروع به مربی گری کردم. یعنی همان مجموعه ای که باهم بودیم؛ آقایان سالاری، سلیمی، کشاورز، محمد مجاهد و... وقتی رفیتم بازی کشوری کارت مربی گری گرفتیم. خیلی چیزها را با فکر خودم حل می کردم. تا وقتی رفتم کلاس مربی گری. چون مربی نبود اجبارا مربی شدم. بعد از بازی لیگ که تمام شد و از بازی کردن دلسرد شده بودم مدرک گرفتم و پیگیر بحث مربی گری شدم.

فکرشهر: یعنی شما اولین نفری هستید که در شهرستان مدرک مربی گری فوتسال گرفتید؟
بله و بعد از من مهدی برجویی، آقای بهبهانی، آقای زنده باد و یکی دو تا از دوستان در دهقائد هستند که مدرک سطح یک ایران را دارند و آقایان تمدن، چیره و رحیمی در وحدتیه سطح یک آسیا دارند.

فکرشهر: به نظر شما، ما می توانیم لیگی در شهرستان داشته باشیم؟
هر کاری که بخواهیم می توانیم.

فکرشهر: در تیم های شهر این پتانسیل وجود دارد که بتوان این کار را کرد؟
بسترش را داریم. سالنش هست. بازیکن و باشگاهش هم که هست. فقط می ماند بحث حمایتی.

فکرشهر: چرا برگزار نمی شود؟
باید این را از افکاری که در پشت مدیریت فوتسال شهرستان است بپرسیم. ما می توانیم در رده های مختلف لیگ داشته باشیم. چرا بندرعباس لیگ دارد ما نداریم؟ چرا زاهدان لیگ دارد ما نداریم؟

فکرشهر: این مسیری که در 10 سال طی کرده اید، اگر بخواهید در یک جمله بگویید آن جمله چیست؟
حال کردم.

فکرشهر: بهترین فوتسالیست شهرستان از نظر شما کیست؟
پیمان سالاری.

فکرشهر: بهترین الگوی ورزشی شما در سطح شهرستان کیست؟ 
رسول استادزاده.

فکرشهر: بهترین الگوی ورزشی شما در اروپا و دنیا کیست؟ 
سرمربی اسپانیا. پورفسور فوتسال دنیا که چندبار بهترین مربی دنیا انتخاب شد.

فکرشهر: غذای مورد علاقه ات چیست؟
قرمه سبزی همسرم.

فکرشهر: شغل؟
مربی فوتسال پتروشیمی پردیس.

فکرشهر: کلماتی می گوییم، اولین چیزی که به ذهنتان می رسد را بفرمایید.
برازجان: کِیف.
دشتستان: بهترین شهرستان.
استعداد: فراوان در استان.
فوتسال: عشق اول.
کمیته فوتسال: کم کار.
سالن ورزشی: قله اورست.
سالاری: مرد بزرگ قلب.
مجید کشاورز: رفیق ناب.

فکرشهر: حرف آخر؟
تشکر از لطف شما و تشکر ویژه از دوستانی که در یک سال اخیر که باشگاه شخصی ام را افتتاح کردم پشت من بودند. تعدادشان زیاد است اسم نمی برم. از همه آن ها ممنونم به خصوص آقای آذربان و استادزاده که از بزرگان و موسسین فوتسال شهرستان بودند. از گذشته هوای ما را داشتند. بزرگ ما و قابل احترام هستند و بقیه دوستان و مربیانی که زحمت ما را کشیدند. باشگاه بهمن، ثامن، انصار، افق، ایثار، از همگی ممنونم. به امید اینکه ان شااله به آن حقی که داریم برسیم. تشکر از شما و تشکر از نشریه شما و مجموعه خوش فکر و زحمتکش شما.
 

ارسال نظر
آخرین اخبار
مطالب بیشتر