جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳
جستجو
آخرین اخبار جامعه
مطالب بیشتر
کد خبر: ۶۰۶۴۶
دوشنبه ۲۵ شهريور ۱۳۹۸ - ۱۱:۳۵

فکرشهر: «سیاست‌های اجتماعی در حوزه جوانان از نگاه‌های حداقلی رنج می‌برد و اساساً به این سمت که مسائل اندیشه‌ای را مورد توجه قرار دهد، پیش نرفته است.»

به گزارش فکرشهر، دکتر یاسر باقری، پژوهشگر سیاستگذاری اجتماعی و هیأت علمی مؤسسه عالی پژوهش تأمین‌ اجتماعی در روزنامه ایران نوشت:

۱. وقتی مسائل فکری در میان جوانان یک جامعه به حاشیه رانده می‌شود، از آن جامعه می‌توان به‌مثابه انسانی سخن گفت که صرفاً از نظر زیستی و بیولوژیکی به حیاتش ادامه می‌دهد. چنین جامعه‌ای، نه‌تنها توان اندیشیدن به مسائل خود را در درازمدت ندارد بلکه نمی‌تواند برای نیازهای روزمره و کوتاه‌مدت خود هم تدابیری بیندیشد. اگر جوانان یک جامعه از مسائل فکری فاصله پیدا کنند، آن جامعه بتدریج به مسائل دم‌دستی و سطحی بسنده می‌کند. بنابراین یک جامعه پویا و هدفمند را از توجه به مسائل فکری و اندیشه‌ای گریزی نیست اما نکته اصلی اینجا است که چه می‌شود که به‌یکباره مسائل اندیشه‌ای، آن‌هم در میان جوانان یک جامعه رخت برمی‌بندد؟

۲. واقعیت این است که وقتی مسائل معیشتی و پایه‌ای بخش زیادی از دغدغه یک جامعه را شکل می‌دهد، رفته‌رفته ابعاد فکری و اندیشه‌ای در آن جامعه تضعیف می‌شود، چون بخش زیادی از دغدغه جامعه باید معطوف به مسائل پایه‌ای شود. در چند دهه اخیر ما بسیار در زمینه تأمین نیازها و مسائل معیشتی و بنیادی تنزل کرده‌ایم و نیازهای ابتدایی افراد و بویژه جوانان به مشکل جدی جامعه بدل شده است و همین امر باعث شده تا حرکت جامعه به‌طور کلی و حرکت جوانان به‌طور خاص به سمت مسائل فکری و اندیشه‌ای روز به روز کمرنگ‌تر شود.

۳. هدف از شکل‌گیری دولت‌های رفاه از قضا همین است که با به رسمیت شناختن حقوق اجتماعی افراد، به مورد توجه قرار گرفتن سطوح عالی اندیشه‌ای کمک کند. در این فضا می‌توان از نظریه سلسله مراتبی «نیازهای مازلو» وام گرفت و سیاست‌های رفاهی را پیش‌شرطی برای توجه به مسائل فکری و اندیشه‌ای در یک جامعه در نظر گرفت. برای مثال با نهادینه شدن سیاست‌های رفاهی در اروپا بود که بتدریج مباحث فکری در دهه‌های هفتاد و هشتاد شکل گرفت و جنبش‌های اجتماعی وجهی متعالی‌تر و مدنی‌تر به خود گرفت و تا حد زیادی از مفهوم شورش فاصله گرفت و طبیعتاً مسائل اندیشه‌ورزانه تقویت شد.

۴. به‌طور معمول وقتی از سیاستگذاری برای تقویت عرصه‌های فکری سخن به میان می‌آید، اغلب نگاه‌ها به سمت «سیاستگذاری‌های فرهنگی» معطوف می‌شود، غافل از این که در حوزه «سیاستگذاری‌های اجتماعی» پیش‌شرط‌های بسیاری وجود دارد که می‌تواند بر میزان توجه اعضای یک جامعه بر مسائل فکری اثرگذار باشد.

آن چه در سیاستگذاری اجتماعی بسیار محل توجه قرار می‌گیرد، اقشار و گروه‌هایی هستند که به حاشیه رانده شده و بی‌صدا می‌شوند. بنابراین گروه‌هایی که به هر شکل به حاشیه رانده می‌شوند بیشترین فاصله را با مسائل اندیشه‌ورزانه پیدا خواهند کرد.

۵. طبیعتاً میان «سیاست‌های رفاهی» و «موضوعات اندیشه‌ای» همبستگی قابل توجهی در سطح جهانی وجود دارد. سیاست‌های رفاهی بخصوص در یک دهه اخیر در ایران، تضعیف شده و در نهایت به یکسری سیاست‌هایی مثل چتر ایمنی و حداقل‌های زندگی سوق پیدا کرده است، به همین نسبت هم مسائل اندیشه‌ای تضعیف شده و مورد توجه قرار نگرفته یا از توجه خارج شده است.

در این فضا، سیاست‌های اجتماعی در حوزه جوانان از نگاه‌های حداقلی رنج می‌برد و چون حداقلی است اساساً به این سمت که مسائل اندیشه‌ای را مورد توجه قرار دهد، پیش نرفته است. سیاست‌های رفاهی ما در زمینه جوانان صرفاً به نگه داشتن جوانان در چرخه زندگی بسنده کرده و به بیش از این نیندیشیده است.

در این فضا، این پرسش مطرح می‌شود که چه باید کرد؟ به نظر می‌رسد که در این فضا باید تجدید نظر جدی در این سیاست‌ها در دستور کار قرار گیرد و از آن نگاه حداقلی فراتر رفت، این تجدید نظر باید به صورتی رویکردی باشد و سطح رویکردی را به بازنگری گذاشت.

ارسال نظر
آخرین اخبار
مطالب بیشتر