پنجشنبه ۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۳
جستجو
آخرین اخبار جامعه
مطالب بیشتر
کد خبر: ۷۷۵۵۹
سه‌شنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۹ - ۰۹:۵۳

فکرشهر: ما عطار نخوانده بودیم. اگر خوانده بودیم باید صبر می‌کردیم تا روز سوم که هنوز نرسیده است! یعنی لختی می‌آسودیم تا ببینیم چه می‌شود.

به گزارش فکرشهر، در یادداشتی در روزنامه جام جم به قلم میثم امیری، نویسنده، آمده است: «نقل است که عبدا... را وقتی مصیبتی رسید خلقی به تعزیت او رفتند. گبری نیز برفت و با عبدا... گفت: خردمند آن بود که چون مصیبتی به وی رسد، روز نخست آن کند که پس از سه روز خواهد کرد. (عطار)»

ما عطار نخوانده بودیم. اگر خوانده بودیم باید صبر می‌کردیم تا روز سوم که هنوز نرسیده است! یعنی لختی می‌آسودیم تا ببینیم چه می‌شود. یکیش خود نویسنده. روز اول فکر می‌کرد این یک ویروس رسانه‌ای است و کرونا آن‌ قدرها جدی نیست. این وقتی بود که تازه تاج در چین بر دل نشسته بود. روز نخست بود. ولی دوره «خاموشی» به توصیه عطار گذشته بود؛‌ در زمانه‌ای که دست آدم یک دستگاه ارتباطی است هر کس خودش را حکیمی می‌پندارد که می‌تواند گز نکرده ببرد.

روز نخست نور آفریده نشد؛ بیشتر تاریکی بود که گسترده می‌شد و محققان پیشاپیش کنشگران فریاد می‌زدند نمی‌دانند درباره چه سخن می‌گویند. برخی از آن حرف‌های روز اول دیگر تکرار نشد؛‌ چرا؟ زمان! زمان به آنها نشان داد آن گفته‌ها از حکمت سیراب نمی‌شد و هنوز نماز را نیامده از چاوشان بانگی.

گفتند راه قم ببندید و قم را از کشور جدا کنید تا ویروس سرایت نکند. ایده«جدایی» قم «از» ایران تازگی نداشت. پیشتر یکی از مدیران مدرسه‌های دینی مطرحش کرد. بی‌بی‌سی فارسی بر سر دستش گرفت تا اهل فجازی ترندش کنند. مایه مطایبه خلقی شد که خبر هر چه شوخی‌تر باشد برای آنها جدی‌تر است. ولی سال بعد همین نظر در قلم همان مطایبه‌گران با هراس تایپ می‌شد؛ «تو را خدا راه قم را ببندید» و خرجش جدا کنید!

مورد دیگری هم بود؛ همزمان با قم، یک شرکت هواپیمایی هم متهم شد پروازهایش از چین این بیماری را گسترش داده است. آنها می‌گفتند نباید به این شرکت هواپیمایی اجازه پرواز داده می‌شد.

کسی منکر تأثیر سیاست‌های روز اول نیست ولی الان ۲۱۶کشور با کرونا درگیر هستند و هیچ‌کدام‌شان قم یا ماهان ندارند. کرونا حریف همه شایعه‌ها و راه‌ها شد؛ حریف روز اول. حتی سازمان جهانی بهداشت هم عاقلانه می‌دید با گذشت زمان، دستورالعمل‌های جدیدی صادر کند.

فی‌المجلس یک مورد از همین ایده‌های روز اول را بررسی کنیم:

آیا بگیر و ببندها مؤثر بوده است؟

موافقان نیوزیلند را مثال می‌زنند. نیوزیلند خیلی قبل‌تر از شیوع کرونا در خارج از چین محدودیت‌ها را آغاز کرد. نیوزیلند تقریبا راه‌های هوایی را بست و تازه‌واردها را به قرنطینه خانگی می‌فرستاد. اما حدود ۲۰۰۰نفر در نیوزیلند کرونا گرفته‌اند.

صرف‌ نظر از کشورهای ایزوله و کم‌مشکل و با زیرساخت‌های قوی مثل نیوزیلند، باقی جهان نمی‌دانستند و نمی‌دانند با ارتباطات‌شان چه کنند. آیا می‌شود بست و راحت پا را روی پا انداخت و از کیسه خورد. ته کیسه زود بالا می‌آید.

مثلا ایران با ۱۵کشور، همسایه است و بیشتر از ۳۰۰۰ کیلومتر مرز آبی مشترک دارد. ما با بیشتر همسایه‌ها روابط سرد یا نزدیک به خصمانه داریم. حتی اگر بتوانیم کشور را ایزوله کنیم و مرزها را ببنیدیم چه اتفاقی خواهد افتاد؟ همین فردا صبح همسایه همزبان می‌تواند بگوید ایرانی‌ها اتباع ما را به رودخانه انداختند. رسانه معاند هم تصویری از خانواده اتباعی منتشر می‌کند که در رودخانه‌ای غرق شده‌اند. کدام روایت پذیرفته می‌شود؟ روایت مرزبانی ما یا روایت رسانه؟ بگذریم از دو کشوری که با هم درگیرند ولی موشک‌هایشان تا مزارع ما می‌آید. اگر ما هم کاری با کسی نداشته باشیم، باقی کار دارند.

ایده‌های روز نخست تنها به قم و ماهان مربوط نبود؛ بحث‌ها ریشه‌ای‌تر از این حرف‌هاست. ماسک بزنیم یا نزنیم؟ توصیه‌های بهداشتی در روزهای اول این بود که لازم نیست همه مردم ماسک بزنند. همان توصیه الان تغییر پیدا کرده است و همه ملزم هستند ماسک بزنند. آیا کارکرد ماسک تغییر کرده است؟ خیر. اندازه ویروس ۱۲۵نانومتر است و ماسک‌ها آن‌قدر ریزبافت نیستند که بتوانند در برابر این مقدار مقاومت کنند. ولی ماسک دست کم تلنگر می‌زند که همه دارند اصول بهداشتی را رعایت می‌کنند یا اگر ذرات ویروس به ذرات بزرگ‌تری چسبیده باشند از ماسک عبور نخواهند کرد. دلیلش هر چه باشد ما ملزم به استفاده از ماسک شده‌ایم. برخی کشورها از این الزام استفاده کرده و برخی هنوز آن را ضروری ندانسته‌اند. در شرق دور همه ماسک می‌زنند. آنها سابقه دست و پنجه نرم کردن با این جور بیماری‌ها مثل سارس‌ را دارند و به ماسک عادت کرده‌اند. در آمریکا جمعیت قابل‌ توجهی ماسک نمی‌زنند. اما نوعا فاصله اجتماعی را رعایت می‌کنند. نویسنده تصاویر زنده چهار گوشه این کشور را از روی ارث‌کم دیده است؛ ماسک در خیابان هفده شهریور شمالی تهران بیشتر از میدان تایمز نیویورک زده می‌شود. محققان درباره ماسک یکدل نیستند.

نامزد دیگر گمانه‌های روز اول، هیدروکسی کلروکین بود.‌ ترامپ گفت این دارو اثری معجزه‌آسا دارد. حتی سازمان غذا و داروی آمریکا استفاده از این دارو را برای کرونا تجویز کرده بود. ولی الان محققان تردید دارند که این دارو مؤثر است یا نه. برخی تحقیقات نشان می‌دهد این دارو عوارض جدی دارد. در این جدال علمی هنوز دو طرف استدلال‌هایی دارند. ولی تقریبا استفاده از این دارو رد شده است. شبیه این داستان با دوز کمتر برای ایپوپروفن به وجود آمد. روزهای اول سازمان جهانی بهداشت با مصرف این دارو موافق نبود. ولی الان تحقیقات نشان می‌دهد ایپوپروفن برای کرونایی‌ها آن‌چنان مضر نیست.

ایده این که در هوای گرم این ویروس فروکش خواهد کرد در همان روزهای اول نقل محافل بود. اما گذشت زمان، این انگاره را زیر سؤال برد. موج دوم در ایران مربوط به روزهای گرم تابستان بود.

در روز اول گفته بودند سیگاری‌ها بیشتر مراقب باشند. دوباره عده‌ای گفتند ممکن است نیکوتین، مردم را در برابر بیماری ایمن کند. گروه دیگری از دانشمندان در نیویورک گفته‌اند اتفاقا سیگاری‌ها کرونای سخت‌تری خواهند داشت.

نکته اساسی این که هنوز روز سوم فرا نرسیده است. هنوز نمی‌دانیم کدام یک از حرف‌های روز اول ما درست از آب درمی‌آید؛ هر چند یک دور کاملا همه حرف‌های روز نخست به نحوی زیر سؤال رفت.

در این شهر شلوغ یک شایعه بیش از باقی شایعه‌ها جذاب و حتی تا حدی درست! بود. شایعه شد نسل پنجم اینترنت‌های همراه 5G‌ به شیوع ویروس کرونا کمک کرده است. در انگلستان ۷۰دکل مخابراتی مربوط به 5G‌ به آتش کشیده شد. اما نمی‌توان از کنار کنایه‌اش به‌سادگی گذشت. شایعه‌ها و خبرهای روز اول درباره کرونا مثل خود کرونا به‌سرعت منتقل می‌شد؛ دلیل این سرعت هم اینترنت‌های آماده و پرسرعتی مثل 5G‌ بود.»

برچسب ها: فکرشهر کرونا
ارسال نظر
آخرین اخبار
مطالب بیشتر