اختصاصی «فکرشهر»
فکرشهر: در فصلی که بوتههای هندوانه شروع به بار میکردند ناطور در سر جالیز گذاشته میشد. غذای روز و شب ناطور از مطبخ خان برده میشد. دو سالی که امیرقلی به خدمت اجباری بود غذای ناطور را گلابتون میبرد. گلابتون به اسب سواری علاقهمند بود. جَنَم این کار را بسان پسری داشت، حتی جسورتر بود...
کد خبر: ۲۰۰۲۷۵۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۰۲