چهارشنبه ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳
جستجو
آخرین اخبار استان بوشهر
مطالب بیشتر
اختصاصی فکرشهر/ کل کل تاریخی؛
فکرشهر: و اما موضوع دیگری که در مقاله مسکوت مانده، بیگانگی و حتی برائت جستن دشتی از زادگاه خود یعنی استان بوشهر است. ای کاش عارف عزیز درباره این واقعیت می نوشتند که سناتور علی دشتی بر خلاف...
کد خبر: ۱۸۳۴۱
سه‌شنبه ۲۲ دی ۱۳۹۴ - ۰۱:۲۷

فکرشهر: ماهنامه ی «فکر شهر» نوشت:

\n\n

از شماره  قبل، بخش جدیدی تحت عنوان «کَل کَل تاریخی» به صفحات فکر شهر افزوده شده است. در این بخش ضمن بررسی و واکاوی ابعاد مختلف چهره ها و شخصیت های برجسته استان بوشهر امکان مباحثه و تبادل نظرات اساتید فن نیز  فراهم شده است. ماجرا از آن جا آغاز شد که آقای مهرداد عارف مطلبی پیرامون یکی از چهره های برجسته ادبی، تاریخی و سیاسی دشتستان یعنی «علی دشتی» به دفتر «فکر شهر» فرستاد.  واکاوی، بررسی،  تائید و حتی رد بخش هایی از این یادداشت به دلیل ویژگی هایی که داشت  اجتناب ناپذیر بود؛ بنابراین از سوی دبیر بخش تاریخ ماهنامه یادداشتی برای نویسنده محترم ارسال شد. نویسنده به این یادداشت پاسخ داد و این روند ادامه یافت. بنابراین تصمیم گرفتیم این مباحثه را تحت عنوان « کَل کَل تاریخی» در ماهنامه تا رسیدن به آنجا که همه زوایای زندگی این نویسنده دشتستانی  مورد بررسی قرار گیرد، ادامه دهیم. امیدوارم مورد پسند خوانندگان قرار بگیرد.

\n\n

تا کنون سه بخش از این «مباحثه ی تارخی» در پایگاه خبری ـ تحلیلی فکرشهر، منتشر شده و قسمت چهارم و پایانی این مباحثه نیز در زیر می آید:

\n\n

بخش چهارم

\n\n

عبدالخالق عبداللهی

\n\n

با این که معمولا با پرگویی و دراز نویسی چندان میانه ای ندارم، اما خوشحالم مقاله ی خوب و آموزنده جناب آقای مهرداد عارف ابتر نماند و نوشتن درباره علی دشتی به قسمت دوم هم رسید؛ البته احتیاط خواهم کرد این صحبت دشتی به جاهای باریک نکشد، پرده ها دریده نشود و خلاصه این که درباره مردی که سال هاست چهره در نقاب خاک کشیده، رازهای مگو به گفته ناید؛ چرا که می دانم هنوز بسیاری از بستگان ایشان در قید حیاتند و نسبت به او تعصب دارند؛ بنابراین من و عارف و دو سه رسوای دگرِ «فکر شهر»، از این کار به شدت پرهیز خواهیم کرد و ضمن نوشتن و رساندن مفهوم، سعی می کنیم از دایره ادب و نزاکت نیز خارج نشویم.

\n\n

 و اما مقاله؛ کاش آقای عارف در مقاله ای که بیشتر زوایای زندگی دشتی را مورد بررسی قرار داده، اشاره ای هم به اتهام انگلیسی بودن او می کردند، اتهامی که تنها سندی که مخالفان در این باره ذکر کرده اند، ترجمه کتابی بود به نام «علل تفوق آنگلوساکسون ها» که بعضی از مخالفان، انتشار این کتاب توسط دشتی را دلیل انگلوفیل بودن او می دانستند. البته بدون آن که این را انکار کنم، آن را دلیل قرص و محکمی برای این اظهار نظر نمی دانم. جناب آقای عارف در این مقاله بیشتر به فعالیت سیاسی دشتی پرداخته اند و در جایی نوشته اند «علی دشتی اصولا جامگیرک داشت». بنده با این موضوع زیاد موافق نیستم؛ جامگیرک و ارنکی دشتی شاید سال های جوانی او را شامل شود اما به گواهی تاریخ، جز نامه ای که بعد از حوادث 15 خرداد سال 42 به شاه نوشت و در آن به شاه، هم خطاب کرد و هم سرزنش و هم عتاب، در بیشتر نیمه دوم عمرش به شدت وابسته و آلوده ی شغل، پست و مقام دولتی و مخلفات آن شده بود و نه تنها هیچ مخالفتی با دستگاه حاکمه نمی کرد، بلکه گاهی همراهی و تاییدات غیر لازمی نیز از پادشاهان پهلوی انجام می داد که نمونه بارزش نوشتن کتاب «55» درباره ی رضا شاه است.

\n\n

 و اما موضوع دیگری که در مقاله مسکوت مانده، بیگانگی و حتی برائت جستن دشتی از زادگاه خود یعنی استان بوشهر است. ای کاش عارف عزیز درباره این واقعیت می نوشتند که سناتور علی دشتی بر خلاف بعضی بزرگان هم استانی، هیچ تعلق خاطر و تعصبی نسبت به بوشهر و دشتستان نداشت. به عنوان مثال، رسول پرویزی، دیگر سیاستمدار و نویسنده هم استانی، عاشق جنوب، خصوصا اهرم و دشتستان بود و تا آخرین روز های حیات، خود را بچه خاک پاک اهرم و «لولی سرمست دشتستان» می نامید و حتی وصیت کرده بود اگر در حافظیه شیراز نتوانستند دفنش کنند، او را سه راهی «گادوویی و چغادک» به خاک بسپارند؛ اما سناتور علی دشتی که او نیز زادگاه و خاستگاهش دشتی و دشتستان بود، با این که حدود 58 سال جزو مردان پرنفوذ و تاثیرگذار دربار پهلوی بود، نه تنها از این نفوذ خود به نفع جنوب و مردم جنوب هیچ استفاده ای نکرد، بلکه هیچ گاه نه خود را دشتستانی نامید و نه حتی یک قدم در جهت آبادانی و اعتلای نام این اقلیم برداشت یا لااقل بنده نشنیده ام که قدمی برداشته باشد، جز یک جمله که به تنهایی برای بدنام کردن ما همشهری هایش کفایت می کند؛ جمله ای که از بس نقل قول شده به حد شیاع رسیده است (این جمله که «از دشتی پرسیدند: چرا زن نمی گیری؟ گفت: دوستان دارند»). 

\n\n

من با این نظر مخالفم که پا گذاشتن در وادی سیاست، دشتی را دشتی کرد، نامش را بر سر زبان ها انداخت و او را مشهور نمود. اتفاقا برعکس، هر کس به جای علی دشتی بود با این همه استعداد شگرف خدادادی، اگر در حوزه روزنامه نگاری یا ادبیات می ماند و خود را آلوده سیاست نمی کرد، به مراتب بیش از آنچه امروزه شهرت دارد، زبانزد خاص و عام می شد، آن هم نام نیک و شهرت موثر نه چنین پیرایه هایی که راست یا دروغ به نافش بسته اند. مگر استاد بدیع الزمان فروزانفر که یکی از بزرگان عرصه ادب ایران زمین است، سیاسی بود؟ مگر صادق هدایت که یکی از بزرگ ترین داستان نویسان معاصر است هرگز به سیاست و مردان سیاسی روی خوش نشان داد؟ استاد جلال الدین همایی و مجتبی مینوی نیز از آن دسته ادیبانی بودند که سیاست را به اهلش وانهادند و خود یا در کنجی نشستند و تحقیقات ادبیشان را ادامه دادند یا حداکثر به تدریس در دانشگاه مشغول شدند و بر تخصصشان که ادبیات بود تمرکز کردند. آیا بزرگانی همچون استاد سعید نفیسی که تالیفات ارزنده ای از خود به یادگار گذاشته اند و خدماتشان به فرهنگ و ادبیات فارسی، اظهرمن الشمس است و هنوز که هنوز است شهرت بین المللی خود را حفظ نموده اند، مردان سیاسی یا سیاسی کار بودند؟ ورود به عرصه سیاست یا بلای سیاست زدگی، متاسفانه یکی از اشتباهات بزرگ زندگی دشتی بود و نه تنها او را از تخصصش که ادبیات و نویسندگی بود دورتر و دورتر نمود، بلکه به مخالفانش اجازه داد به زندگی خصوصی او ورود کنند، علایق شخصی اش را مورد تجسس و کنکاش قرار دهند و کار را به جایی برسانند که همه جا بنشینند و در وصف زنبارگی او بگویند و بنویسند که «علی دشتی اختیار پایین تنه اش را نداشت، از این قیافه نحیف 50 کیلویی، 5 کیلو اش خودِ دشتی است و مابقی ...»؛ و خلاصه صدها تهمت و واقعیت و حرف راست و دروغ دیگر که از نوشتن بسیاری از آن ها شرم دارم. 

\n\n

در شماره قبل نوشتم، باز هم مکرر می کنم: «هر کس با دو قران پول و یک فرمان همایونی می توانست وکیل، وزیر، سفیر و حتی سناتور شود اما نویسنده شدن، ادیب شدن، انتقادی نویس شدن، «شفق سرخ» منتشر کردن، سرمقاله های آتشین از خود به جای گذاشتن ، «نقشی از حافظ» و «در قلمرو سعدی» نوشتن، کار همه کس نبود؛ مرد می خواست؛ مردی ادیب و قلم به دست همچون جوانی های علی دشتی. اما شوربختانه دشتی قدر خود، قدر قلمش و قدر و ارزش دانش وسیع ادبی اش را ندانست و همه این ها را مفت از چنگ داد و فدای نزدیکی به تشکیلات دربار پهلوی نمود.

\n\n

برای مشاهده ی بخش های قبلی این «کل کل تاریخی» (اینجا) کلیک نمایید.

\n\n

 

\n

ارسال نظر
آخرین اخبار
مطالب بیشتر