پنجشنبه ۰۹ فروردين ۱۴۰۳
جستجو
آخرین اخبار استان بوشهر
مطالب بیشتر
اختصاصی «فکرشهر»/ خلاصه ای از جلد یک کتاب
فکرشهر: کتاب حماسه حسینی، نوشته استاد شهید، «مرتضی مطهری» است که در دو جلد نگارش شده است. موضوع جلد یک این کتاب، حادثه بی نظیر تاریخ و شخصیت عظیم امام حسین (ع) است. این کتاب در هفت فصل نوشته شده است که هر فصل به بیان مطالب زیر پرداخته است:..
کد خبر: ۶۰۳۱۸
دوشنبه ۱۸ شهريور ۱۳۹۸ - ۰۸:۳۸

فکرشهر ـ عبداله خدادادی: کتاب حماسه حسینی، نوشته استاد شهید، «مرتضی مطهری» است که در دو جلد نگارش شده است. موضوع جلد یک این کتاب، حادثه بی نظیر تاریخ و شخصیت عظیم امام حسین (ع) است. این کتاب در هفت فصل نوشته شده است که هر فصل به بیان مطالب زیر پرداخته است:
فصل اول: حماسه حسینی
فصل دوم: تحریفات در واقعه تاریخی کربلا
فصل سوم: ماهیت قیام حسینی
فصل چهارم: تحلیل واقعه عاشورا
فصل پنجم: شعارهای عاشورا
فصل ششم: عنصر امر به معروف و نهی از منکر در نهضت حسینی
فصل هفتم: به عنصر تبلیغ در نهضت حسینی

*مختصری از فصل اول

«حسین بن علی» یک سوژه بزرگ اجتماعی است. حسین بن علی در آن زمان یک سوژه بزرگ بود، هر کسی که می خواست در مقابل ظلم قیام کند، شعارش «یالثارات الحسین» بود و امام حسین بیان می دارد که مردن با عزت و شرافت از زندگی با ذلت بهتر است.
حسین بن علی به نام یک مصلح و اصلاح طلب که باید در امت اسلام اصلاح ایجاد کند، قیام کرد و به مردم عشق و ایده آل داد. رکن اول حماسه زنده شدن یک قوم همین است. او حس استغنا و بی نیازی به مردم داد. روزی که می خواهد از مکه حرکت کند، ذره ای قیام خود را مشروط نمی کند و این طور می فرماید:
من فردا صبح حرکت می کنم، هر کس آماده جانبازی است و حاضر است خون قلب خودش را در راه ما بریزد و تصمیم به ملاقات حق گرفته است، فردا صبح حرکت کند که من رفتم.
دیگر بیش از این حرفی نیست؛ این مقدار استغنا قطعا در دنیا نظیر ندارد. از این بالاتر، شب عاشورا است که اصحاب و اهل بیتش را جمع می کند و از آن ها تمجید و تشکر می کند؛ بعد به آندها می گوید: بدانید از همه شما متشکر و ممنونم، ولی بدانید که دشمنان با شما کاری ندارند و اگر بخواهید بروید مانع شما نمی شوند، من هم از نظر شخص خودم که با من بیعت کرده اید بیعت خودم را از دوش شما برداشتم و محظور بیعت هم با من ندارید، هر کس می خواهد برود آزاد است.
امام حسین (ع) از اهل بیت و اصحابی که درباره آنها گفته است که اهل بیتی بهتر و با وفاتر از این ها سراغ ندارم، این مقدار استغنا نشان می دهد و هرگز سخنانی از این قبیل که من را تنها نگذارید، من غریبم، مظلومم، بیچاره ام، نمی گوید. البته تکلیف دین خدا را بر نمی دارد، لذا با افراد که اتمام حجت می کرد، اگر در آنها تمایل به ماندن نمی دید، به آنها می گفت از این صحنه دور بشوید زیرا من نمی خواهم شما به عذاب الهی گرفتار شوید، چون اگر کسی استمداد کنم و او صدای استمداد مرا بشنود و مرا مدد نکند، خداوند او را به عذاب جهنم مبتلا خواهد کرد. این درس استغنا درس کوچکی نبود. همین درس استغنا بود که بعدها روحیه استغنا به وجود آورد و چقدر قیام ها و نهضت ها به وجود آمد.

*مختصری از فصل دوم

«تحریف» از ماده «حرف» در زبان عربی است؛ یعنی متمایل کردن یک چیز از آن مسیر اصلی و وضع اصلی که داشته است یا باید داشته باشد. به عبارت دیگر، تحریف نوعی تغییر و تبدیل است ولی تحریف مشتمل بر چیزی است که کلمه «تغییر» و «تبدیل» نیست. شما اگر کاری بکنید که یک جمله ای، یک نامه ای، یک شعری، یک عبارتی آن مقصودی را که باید بفهماند، نفهماند، یک مقصود دیگری را بفهماند، اینجا می گویند شما این عبارت را تحریف کرده اید.

انواع تحریف:
تحریف انواعی دارد و از همه مهم تر این است که تحریف یا لفظی است و یا معنوی.
تحریف لفظی این است که ظاهر یک چیز را عوض کنند؛ مثلا شخصی سخنی به شما گفته است و شما یک چیزی از گفته او کم کنید یا یک چیزی روی گفته او بگذارید و یا جمله های او را پس و پیش کنید که معنی اش فرق کند. بلاخره در ظاهر و در لفظ سخن او تصرف کنید.
تحریف معنوی این است که شما در لفظ تصرف نمی کنید، لفظ همین است که هست، ولی این لفظ را طوری می شود معنی کرد که همان معنی صاف و راست و مستقیم آن است، مقصود گوینده هم همین بوده است و طور دیگری می توان معنی کرد که خلاف مقصد و مقصود گوینده است.
پامبر اکرم (ص) می فرمایند: سه چیز آفت دین است؛ اول دانشمند بد عمل، فاسق و فاجر، دوم زعیم و پیشوای ستمگر و سوم مقدس نادان. تحریف آفت دین است، دین را می خورد. دین را که کرم خاردار نمی تواند از میان ببرد؛ دین را که سن و ملخ نمی تواند از میان نمی برد؛ این دین را تحریف از میان می برد، چون موضوع را عوض می کند، مردم به نام حقیقت آن را می پذیرند اما نتیجه معکوس می گیرند که ما هر کدام در برابر این تحریف ها وظیفه ای داریم.

*مختصری از فصل سوم: ماهیت قیام حسینی

انقلاب امام حسین، در درجه اول باید بدانیم که انقلاب آگاهانه است، هم از ناحیه خودش و هم از ناحیه اهل بیت و یارانش، انفجار نیست.
عوامل قیام حسینی:
در عامل اول، تقاضای بیعت یزید (امام حسین مدافع است. به او می گویند بیعت کن، می گوید: نمی کنم. از خودش دفاع می کند).
در عامل دوم، دعوت مردم کوفه (امام حسین متعاون است، او را به همکاری دعوت کرده اند، جواب مثبت داده است).
در عامل سوم :عامل امر به معروف و نهی از منکر (امام حسین مهاجم است. در اینجا او به حکومت وقت هجوم کرده است. به حسب این عامل امام حسین یک مرد انقلابی است، یک ثائر است، می خواهد انقلاب کند).

*مختصری از فصل چهارم: تحلیل واقعه عاشورا

امام حسین فرمود: می خواهم سیره ام سیره جد و پدرم باشد. یعنی نه سیره ابوبکر، نه سیره عمر و نه سیره عثمان و نه سیره هیچ کس دیگر. این است که در حادثه عاشورا، ما در امام حسین (ع) جلوه هایی می بینیم که نشان می دهد علاوه بر مساله امر به معروف و نهی از منکر و مساله امتناع از بیعت و مساله اجابت دعوت مردم کوفه، کار دیگری هم هست و آن این است که می خواست سیره جدش را زنده کند.

*مختصری از فصل پنجم: شعارهای عاشورا

کلمه «شعار» در اصل عبارت بوده است؛ از شعرها یا نثرهایی که در جنگ ها می خواندند.
ما در عاشورا دو نوع شعار می بینیم. یک نوع شعارهایی است که فقط معرف شخص است و بیش از این چیز دیگری نیست. ولی شعارهای دیگری است که علاوه بر معرفی شخص، معرفی فکر هم است، معرف احساس است ، معرفی نظر و ایده است و این ها را ما در روز عاشورا زیاد می بینیم .
یکی از اشعاری که ابا عبداله در روز عاشورا می خواند و آن را شعار خود قرار داده بود این است: «نزد من، مرگ از ننگ ذلت و پستی بهتر و عزیزتر و محبوب تر است». اسم این شعار را باید گذاشت شعار آزادی، شعار عزت، شعار شرافت؛ یعنی برای یک مسلمان واقعی، مرگ همیشه سزاوارتر است از زیر بار ننگ ذلت رفتن.
من مرگ را جز خوشبختی نمی بینم؛ من زندگی با ستمکاران را جزو خوشبختی نمی بینم؛ من زندگی با ستمکاران را جز ملامت و خستگی نمی بینم؛ مرا عار آید از این زندگی/ که سالار باشم کنم بندگی.

*مختصری از فصل ششم: عنصر امر به معروف و نهی از منکر در نهضت حسینی

حدیثی که امام رضا (ع) از پیغمبر اکرم (ص) نقل می کند و آن این است: هر گاه مردم امر به معروف و نهی از منکر را به عهده همدیگر بگذارند (یعنی هر کس سکوت کند به انتظار این که دیگری امر به معروف و نهی از منکر کند و در نتیجه هیچ کس قیام نکند)، پس برای عذاب الهی منتظر و آماده باشند.
دو نوع مسوولیت:
الف - مسوولیت فرد از نظر شخص خود: اگر مردمی بدبخت و بیچاره شدند، ما به آنها ستم نکردیم؛ خودشان به خودشان ستم کردند.
ب- مسوولیت فرد از نظر اجتماع: اسلام نه تنها فرد را برای خود و در مقابل خداوند از نظر شخص خود مسوول و متعهد می داند، بلکه فرد را از نظر اجتماع هم مسوول و متعهد می داند. امر به معروف و نهی از منکر همین است که ای انسان! تو تنها از نظر شخصی و فردی در برابر ذات پروردگار مسوول و متعهد نیستی، تو در مقابل اجتماع خود هم مسوولیت و تعهد داری.
هرگز خداوند اوضاع و احوال را به سود مردم عوض نمی کند، مگر وقتی که خود آن چه مربوط به خودشان است، آن چه که در خودشان هست ـ اخلاق، روحیه، ملکات، جهت، نیات و بالاخره خودشان را ـ عوض کنند.
این وظیفه بزرگ (امر به معروف و نهی از منکر) دو رکن ـ دو شرط ـ اساسی دارد؛ یکی از آنها آگاهی و بصیرت است.
هر یک از امر به معروف لفظی و امر به معروف عملی به دو طریق است: مستقیم و غیر مستقیم. گاهی که می خواهید امر به معروف یا نهی از منکر کنید، مستقیم وارد می شوید، حرف را مستقیم می زنید؛ یعنی اگر می خواهید کسی را وادار به کاری کنید، می گویید: من از جنابعالی خواهش می کنم فلان کار را انجام دهید. ولی یک وقت هم به طور غیر مستقیم به او تفهیم می کنید، که البته موثر تر و مفید تر است؛ یعنی بدون آنکه او بفهمد که شما دارید با او حرف می زنید، از کسی که فلان کار را کرده است تعریف می کنید؛ کار او را توجیه و تشریح می کنید، می گویید: فلان کس در فلان مورد چنین عمل کرده، این طور رفتار کرده و...، تا او بداند و بفهمد. این، بهتر در او اثر می گذارد کما این که عمل هم به طور غیر مستقیم موثرتر است.

*مختصری از فصل هفتم: عنصر تبلیغ در نهضت حسینی
تبلیغ در نهضت حسینی غیر از امر به معروف و نهی از منکر در این نهضت است.
تبلیغ یعنی رساندن یک پیام از کسی به کس دیگر.
اولین شرط موفقیت یک پیام، عقلی بودن، قدرت و نیرومندی محتوای آن است؛ یعنی این که خود آن پیام برای بشر چه آورده باشد، چگونه برآورنده نیازهای بشر باشد.
موفقیت یک پیام وابسته به چهار شرط است که اولین آنها مربوط است به ماهیت خود پیام؛ به غنی بودن و قدرت معنوی قرآن به حقانیت خود پیام. این، یک شرط است که مربوط به پیام رسان نیست، مربوط به خود پیام است و در این که حقانیت یک پیام، خود عامل بسیار موثری در موفقیت آن پیام است.
چهار عاملی که در موفقیت یا شکست یک پیام موثرند عبارتند از:
1- ماهیت پیام (حقانیت و غنی بودن محتوای آن)
2- شخصیت خاص پیام رسان
3- ابزار پیام رسانی
4- کیفیت و متد و اسلوب رساندن پیام.
مقام شامخ زینب در تبلیغ او بروز کرد. شما ببینید اهل بیت امام حسین (ع) چه ماهرانه تبلیغ کرده اند! دو سه نکته که تا انسان به این ها توجه نداشته باشد، به ارزش تبلیغ اهل بیت و در واقع به ارزش سفر تبلیغاتی اشان پی نمی برد. کار ابا عبداله حساب شده بود. یعنی این سفر را به دست دشمن درست کرد. دشمن، این سفر را به وجود آورد. دشمن به خیال خودش اسیر حمل می کند، اما در حقیقت دارد مبلغ می فرستد.

ارسال نظر
آخرین اخبار
مطالب بیشتر