فکرشهر: «اگر چه حل همه مسائل از جمله مسائل بهظاهر کوچک نیز وظیفه دولت و همه ما است، ولی در برخی از موارد لازم است که پیش از پرداختن به حل آن مسأله کوچک و یا حتی متوسط، نگاهی اساسیتر به آن داشته باشیم، شاید ریشه آن مسائل جزئی در وجود ایراد مهمتری باشد. ایراد مهمتری که ابتدا باید آن را حل کنیم.»
به گزارش فکرشهر، روزنامه ایران در ادامه سرمقاله خود نوشت: موضوعی که این روزها مطرح شده است، موتورسواری زنان است و اینکه آیا پلیس باید برای آنان گواهینامه صادر کند یا خیر؟ ظاهراً شعب دیوان عدالت اداری در پی شکایت خانمها، آرای متضادی را صادر کردهاند و باید هیأت عمومی رأی نهایی را صادر کند. نقد این رفتار که به خانمها گواهینامه رانندگی با موتور داده نمیشود از دو زاویه ممکن است. اول، زاویه حقوقی و جزئی است. طبعاً استدلالهای درستی مثل قائل به جنسیت نبودن رانندگی وسایل نقلیه در ایران یک دلیل مهم است. همانطور که برای رانندگی و خلبانی نیز چنین تبعیضی نیست. این مسأله بیشتر وجه فرهنگی دارد تا حقوقی. زمانی بود که در ذهن کسی نمیگنجید که خانمها راننده تریلی یا اتوبوس بینشهری و درونشهری شوند. ولی اکنون برخی از آنان هستند و مشکلی هم وجود ندارد. البته زیاد هم نیستند ولی اگر کسی ببیند که خانمی پشت فرمان اتوبوس نشسته احتمالاً احساس آرامش بیشتری در رانندگی او خواهد کرد تا اینکه نگران باشد. در خصوص موتورسواری نیز هیچ فرقی میان رانندگی با موتور و یا پشت آن نشستن وجود ندارد فقط راننده دو دسته موتور را میگیرد، در حالی که ترکنشین کمر راننده را! با این حال اصراری به ورود به بحث حقوقی نیست.
زاویه دوم نگاه کلی به حضور زنان در حوزه عمومی است. یک نگاه محافظهکارانه، شکاک و بدبین به تغییر است. این نگاه برای آنچه در گذشته دیده و به آن عادت کرده اصالت ابدی قائل است. طرفدار وضع موجود است و گمان میکند هر حضور دیگری در این وضع اخلال ایجاد میکند. این نگاه تا حدی بههمین دلایلی که گفته شد، ضد زن نیز هست. مشارکت و حضور آنان را نه فرصت که تهدید میداند. میکوشد که این حضور هرچه بیشتر محدود شود. برای او اصل بر عدم حضور است. کوششی بیفایده میکند، زیرا که تقاضا برای این حضور بیشتر و بیشتر میشود و اگر مانع آن شوند پشت سدهای اجتماعی جمع میگردد و یک باره سرریز میشود و در آن زمان چندان کاری برای جلوگیری از عوارض آن نخواهد شد. نگاه دیگر حضور و مشارکت زنان را نه یک تهدید که یک فرصت میداند. آن را ضروری و غیرقابل جلوگیری میداند. در بسیاری از موارد، حضور زنان را موجب تلطیف شدن فضای عمومی میداند. این حضور حتماً عوارضی هم دارد ولی این نگاه به ضرورت و منافع آن توجه دارد. منافعی که زیاد است. این نگاه تعادلبخش است. همچنان که در قضیه رانندگی اتوبوس و کامیون پیشآمد. نگاهی که در جریان حضور زنان در استادیومها نیز اثرات خود را نشان داد. تا هنگامی که تکلیف خود را با این دو نگاه متعارض روشن نکنیم، نمیتوانیم درباره مسائل موردی بویژه در موضوع زنان به راهحلهای اجماعی دست یابیم.