پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳
جستجو
آخرین اخبار استان بوشهر
مطالب بیشتر
اختصاصی «فکرشهر»
فکرشهر ـ الهام راسخی: می خواستم برای همه کودکان بنویسم. تازه چند روز بیشتر نیست که از روزت گذشته. روز تو، روز کودک. روز کاغذ رنگی. روز بادبادک های شاد. روز جعبه های 12 تایی رنگ. روز بازی های خستگی ناپذیر. روز معصومیت. روز انسان های بزرگ با سایزهای کوچک. روز بی پناهی کودکانی که گرچه...
کد خبر: ۷۷۳۶۶
جمعه ۲۵ مهر ۱۳۹۹ - ۱۲:۲۸

فکرشهر ـ الهام راسخی: می خواستم برای همه کودکان بنویسم. تازه چند روز بیشتر نیست که از روزت گذشته. روز تو، روز کودک. روز کاغذ رنگی. روز بادبادک های شاد. روز جعبه های 12 تایی رنگ. روز بازی های خستگی ناپذیر. روز معصومیت. روز انسان های بزرگ با سایزهای کوچک. روز بی پناهی کودکانی که گرچه جثه کوچکی دارند اما دلشان به اندازه آسمان وسیع و آبی است و بر خلاف آنچه که همه می‌پندارند همه چیز را خوب درک کرده و  می‌فهمند‌؛ گاهی خیلی بهتر از آدم_بزرگ هایی که سرهای بزرگ دارند. تو هم خوب فهمیدی. فهمیدی که چه ظلمی در حقت شده است! فهمیدی آن‌هایی که سرهای بزرگ دارند چقدر دروغ می گویند! فهمیدی که وقتی می گویند ما به فکر سلامتی کودکان هستیم دروغ می گویند! برای همین نتوانستی دروغ هایشان را تاب بیاوری. نتوانستی صبر کنی و آنقدر بزرگ شوی که مثل من گوش هایت از دروغ چرک کند. نتوانستی صبر کنی تا استخوان هایت درشت تر شود چون کارد خیلی زود به استخوان نحیف و بدون گوشتت رسیده بود. 

حالا من هروقت سمت گوشی ام بروم و صفحه شیشه ای آن را لمس کنم، به یاد دستان کوچک تو می افتم و انعکاس چشم ها و صورتت که آفتاب آن را صیقل داده بود، پیش چشمم نمایان می‌شود. من تغسیل و تطهیر قلبت را لمس می‌کنم و خوب می‌دانم که تو آرزویت درس خواندن بود. می‌دانم که تو آرزوی داشتن دوچرخه یا توپ های واقعی (غیرپلاستیکی - توپ چهل تیکه) فوتبال را نداشتی، چون آن ها برای دستان کوچک فقیر تو زیادی بزرگ بودند. تو آرزوی درس خواندن داشتی و آن را حق خودت می‌دانستی حقی که خیلی ها که تو آن ها را نمی شناسی آن را از تو و از کودکان مثل تو گرفتند. حقی که حلقه آن، روز به روز تنگ تر شد و طناب دار را به گردن لاغرت انداخت.

 تمام گره های آن طناب را ما برایت تاباندیم. من که می‌توانستم بنویسم و ننوشتم. کسانی که می‌توانستند برایت گوشی بخرند و نخریدند. کسانی که می توانستند برای پدرت شغلی دست و پا کنند و نکردند. کسانی که می توانستند قیمت گوشی را پایین بیاورند و نیاوردند. کسانی که می توانستند تحریم ها را بردارند و بر نداشتند. کسانی که خون همه ما را در شیشه کرده اند. محمد! می دانی من هروقت گریه ام بگیرد ناخوداگاه می‌نشینم و کِز می‌کنم، اما وقتی خبر تو را خواندم، ایستاده گریه کردم و وقتی به هق هق افتادم که صدای محزون مادرت را شنیدم که می گفت نماز می خواندی و اذان می گفتی. یکهو به یاد آن دو خیری افتادم که برای مسجد، زمین وقف کرده بودند. در شهر خودت دیر، زیر گوشِ فقر تو. جایی که گوشی خرابت را مدام تکان می‌دادی تا عکس ها و فیلم ها برسد. جایی که از کلافگی سرت را به زمین می کوفتی که کلاس درس تمام شد و تو هیچی یاد نگرفتی. جایی که تو با گریه از پدرت خواستی برایت گوشی بگیرد و او نمی‌دانست که برایت چه کند؟! 

همه ما آن طناب زشت را به گردن تو انداختیم و مادرت را در چاه اندوه فرو بردیم. از دیگر مقصران نمی‌نویسم که حتی کوچک ترین اشاره ای به آن ها این متن را چرک می‌کند. برای نوشتن گناه آن ها، اقیانوسی از مرکب کم است چه برسد به قلم شکسته من که صدتا دست نامرئی آن را گرفته اند که آن‌طور که می خواهم ننویسم. اما دلم مثل ماهی کوچکی که از تنگ آبش بیرون پریده باشد، برایت پرپر زد.
 

نظرات بینندگان
ناشناس
|
-
|
جمعه ۲۵ مهر ۱۳۹۹ - ۰۳:۵۳
چه عجب اجازه چاپ یه حقیقت رو دادن این اقایون افسار گسیخته به ظاهر محترم
مهدی پایدار
|
-
|
جمعه ۲۵ مهر ۱۳۹۹ - ۰۵:۱۱
واقعا جای گزارشات اجتماعی و مشکلات آنها در رسانه های ما خالی هست. تشکر از خانم راسخی و مجموعه محترم فکر شهر 
مهدیه
|
-
|
جمعه ۲۵ مهر ۱۳۹۹ - ۰۵:۳۱
امید و نور از دریچه ی مهتاب ، چقدر سوی کمی دارد 
کتی
|
-
|
جمعه ۲۵ مهر ۱۳۹۹ - ۰۵:۳۳
چه فایده.. خودت رو مقصر ندون ک چرا زودتر ننوشتی چون هزاران قلم هم مینوشتند هم فایده نداشت تا وقتی اتفاقی اینچنین نیفتد کسی دست ب کار نمیشود.. ما عادت داریم به نوش دارو بعد مرگ سهراب ... الان اقدام ب خرید گوشی کردند.. مثل اینکه خیلی ها ماسک ندارند و بجای اینکه ماسک را رایگان در اختیار خانواده بی بضاعت ها بگذارند تازه جریمه هم میکنند. بعضی اقدام ها هم فقط جهت نشون دادن اینکه اقدامی کرده اند هستند بدون هیچ برنامه ریزی و یا حداقل تفکری!!!!!
‌نادیا
|
-
|
جمعه ۲۵ مهر ۱۳۹۹ - ۰۸:۲۲
ما همه گرسنه ایم.گرسنه .عدالت .مهربانی

.چه قدر حسرت باید خورد. چقدر اشک ها باید ریخت. چقدر جان ها باید گرفته بشه تا دستی این  طناب ها را قیچی کند.و ....
نسرین قاسمی
|
-
|
يکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۰۷:۴۱
چقدر دلگیره این باور 

 
نسرین قاسمی
|
-
|
يکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۰۷:۴۲
چقدر دلگیره این باور 

 
ارسال نظر
آخرین اخبار
مطالب بیشتر