پنجشنبه ۰۹ فروردين ۱۴۰۳
جستجو
آخرین اخبار سیاست
مطالب بیشتر
کد خبر: ۷۸۶۳۲
پنجشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۹ - ۱۰:۰۰

فکرشهر: نباید فرصت‌های رفع تحریم را نادیده گرفت و نباید با ذوق‌زدگی از مذاکره انتظارات غیر واقعی و امیدهای واهی ساخت.

به گزارش فکرشهر، روزنامه اعتماد نوشت: «زنگ‌ها در ایالات متحده امریکا برای دونالد ترامپ، چهل‌وپنجمین رییس‌جمهوری این کشور به صدا درآمده است. جو بایدن نامزد دموکرات‌ها در این رقابت نفس‌گیر با ۷۶ میلیون رای توانست دونالد ترامپ را به رییس‌جمهور یک دوره‌ای تبدیل کند و راه بازگشت دموکرات‌ها به کاخ سفید ۴ سال پس از ترک آن توسط باراک اوباما را هموار کند. انتخابات ۲۰۲۰ ایالات متحده در ایران به نسبت دوره‌های پیشین این رقابت‌ها با حساسیت بیشتری هم از سوی عامه مردم و هم دولتمردان دنبال شد. هر چند که در موضع‌گیری‌های رسمی هنوز و همچنان گفته می‌شود که برای جمهوری اسلامی ایران جو بایدن با دونالد ترامپ فرقی ندارد درست مانند سال ۲۰۱۶ میلادی که گفته می‌شد تفاوتی میان هیلاری کلینتون دموکرات و دونالد ترامپ جمهوری‌خواه وجود ندارد، اما تجربه زمامداری ترامپ در ۴ سال گذشته نه‌فقط به ایران بلکه به نزدیک‌ترین متحدان ایالات متحده در اروپا هم نشان داد که ویژگی‌های فردی و سابقه سیاسی رییس‌جمهوری ایالات متحده می‌تواند جهان را دچار سردرگمی کرده، ائتلاف‌ها را شکننده‌تر از پیش ساخته و چندجانبه‌گرایی را قربانی یک‌جانبه‌گرایی کند. تنها چند ساعت پس از اعلام برتری نهایی جو بایدن بر رقیب مستقر در کاخ سفید بود که رهبران جهان از دوستان ایالات متحده در شرق تا متحدانش در اروپا پیام‌های تبریک خود را خطاب به جو بایدن نوشتند و آرزوی روزهای بهتر در روابط دوجانبه کردند. لذا اعتراف به خرسندی از نتیجه انتخابات ایالات متحده بیش از آن که ابراز رضایت از پیروزی جو بایدن باشد بیان رضایتمندی از پایان دوره ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ است. درباره آن چه ترامپ بر سر رابطه همواره تیره و تار ایالات متحده با جمهوری اسلامی ایران آورد بسیار گفته و نوشته شده است: از خروج از توافق هسته‌ای تا بازگرداندن تحریم‌های هسته‌ای، از تعریف سیاست فشار حداکثری تا ترور سردار شهید قاسم سلیمانی، از ایجاد رعب و وحشت و از هرگونه کار با تهران تا توسعه روزانه لیست تحریم. در چنین شرایطی نه پیگیری انتخابات ایالات متحده از سوی ایرانیانی که مهم‌ترین هدف تحریم دولت ترامپ بودند، عجیب و غریب است و نه بحث درباره تاثیر حضور فردی متفاوت از ترامپ در کاخ سفید بر رابطه تهران و واشنگتن، کراهت دارد.

آن چه در این میان قابل انتقاد است، تبدیل کردن نتیجه انتخابات ایالات متحده به سوژه‌ای برای افتراق در داخل کشور است.

شاید اگر واقع‌بینانه‌تر نگاه کنیم در چند ماه منتهی به برگزاری انتخابات هم کم نبودند چهره‌های سیاسی داخلی یا طرفداران اصولگراها یا اصلاح‌طلب‌هایی که پیروزی نامزد دموکرات‌ها در انتخابات ۲۰۲۰ را مساوی با افزایش شانس جریان اصلاح‌طلب در داخل برای پیروزی در انتخابات ۱۴۰۰ و بالا رفتن دست نامزد جمهوری‌خواهان را برابر با بالا رفتن شانس اصولگراها در انتخابات سال آتی می‌دانستند. مساله مذاکره با ایالات متحده همواره سوژه‌ای برای حمله دو جناح اصولگرا و اصلاح‌طلب به یکدیگر در حداقل سه دهه گذشته در ایران بوده اما تجربه‌های متعدد نشان داده که مجموعه نظام فارغ از آن که دولت وقت در اختیار کدام جناح سیاسی است با توجه به مصلحت عمومی و منافع ملی، هرگاه رایزنی، گفت‌وگو یا مذاکره موردی با امریکا را در راستای تامین منافع ملی دانسته، از آن ابایی نداشته است. بر همین اساس می‌بینیم که در هر کدام از دولت‌های پس از انقلاب اسلامی ما شاهد نوعی از تماس میان تهران و واشنگتن در سوژه‌های موردی بوده‌ایم. آخرین نمونه و ملموس‌ترین این تجربه‌ها نزد افکار عمومی برجام است که مذاکرات آن از پیش از دولت حسن روحانی آغاز شد. در جریان مذاکرات هسته‌ای نیز رهبری هر چند در بزنگاه‌های مختلف توصیه‌ها یا هشدارهایی را درباره این مذاکره مطرح کردند اما هیچ‌گاه حمایت خود از تیم مذاکره‌کننده را دریغ نکردند. مذاکرات دوجانبه ایران با ایالات متحده در عمان زمانی آغاز شد که تهران در موضع ضعف نسبت به ایالات متحده یا سایر کشورهای حاضر در گعده ۱+۵ قرار نداشت و همزمان برگه‌های امتیاز قابل توجهی برای مذاکره داشت. در چنین فضایی مذاکره یعنی درک فرصت برای کاستن از فشار سیاسی و اقتصادی بر ایران. در زمان مذاکرات برجام نیز به کرات گفته شد که این توافق و روند مذاکره، تصمیم نظام است و چه این دولت و چه دولت‌های قبلی مجری تصمیم‌هایی هستند که در سطح عالی با در نظر گرفتن جمیع مصالح اتخاذ می‌شود. با این‌ همه با برجام در ایران نیز همان برخوردی صورت گرفت که در ایالات متحده میان دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان. برخی اصلاح‌طلبان این توافق را دستاورد عظیم خود خوانده و در مقابل اصولگرایانی صف کشیدند که برجام را از صفر تا صد محکوم و مستحق نکوهش خواندند. سیر تحولات نشان داد که تبعات جناحی کردن توافقی که مقدمات آن از دولت اصولگرا آغاز و در دولت حسن روحانی به سرانجام رسید چه بود.

امروز نیز ما دوباره در معرض تکرار همین اشتباه قرار گرفته‌ایم و در حالی که این مردم عادی هستند که بیشترین بار فشار اقتصادی را تحمل می‌کنند ما باز هم شاهد گروکشی‌های سیاسی درباره نتیجه انتخابات ایالات متحده هستیم! اصلاح‌طلب‌هایی که پیروزی جو بایدن را معیاری برای افزایش شانس پیروزی کاندید مشخص نشده خود در انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ می‌دانند و اصولگراهایی که گمان می‌کنند شکل‌گیری هرگونه ارتباط میان ایران و دولت جو بایدن در چند ماه پیش رو، نامزد فعلا نامشخص آنها در رقابت‌های سال آینده را از دفتر ریاست‌جمهوری دورتر می‌کند. دو جناح سیاسی یا طرفداران آنها در حالی نتیجه انتخابات در ایالات متحده را در تهران مصادره به مطلوب می‌کنند که تجربه مذاکرات بین‌المللی نشان داده زمانی کشور مد نظر بیشترین دستاوردهای پشت میز مذاکره خارجی را به دست می‌آورد که نخست در داخل کشور از شکاف عمیق سیاسی میان دو جناح اصلی سیاسی خبری نباشد و دوم آن که یک جناح مذاکره با طرف مقابل را بیش از آن که در چارچوب تامین منافع ملی تامین کند در قالب دستاورد حزبی نگنجاند. ایران در سه سال گذشته در جنگ نابرابری با ایالات متحده قرار گرفته است؛ جنگی که در آن شاید از توپ و تانک و موشک خبری نبوده اما فشارهای سیاسی، اقتصادی، دارویی و درمانی، امنیتی که واشنگتن بر تهران تحمیل کرده کم از جنگ نداشته است. در چنین شرایطی نخستین رسالت اخلاقی گروه‌های سیاسی در داخل کشور تلاش برای کاستن از بار فشار تحریم بر مردم عادی و عادی‌سازی رابطه اقتصادی و تجاری ایران است.

نباید فرصت‌های رفع تحریم را نادیده گرفت و نباید با ذوق‌زدگی از مذاکره انتظارات غیر واقعی و امیدهای واهی ساخت. نکته‌ای که موافقان و مخالفان مذاکره در این مقطع فراموش کرده یا عمدا آن را به گوشه‌ای از ذهن پرتاب کرده‌اند، این است که «نه جنگ و نه مذاکره» سیاست دایمی و ثابت ایران نبوده و گواه این ادعا هم موارد متعددی از مذاکره میان تهران و واشنگتن در ۴۰ سال گذشته است. جمهوری اسلامی ایران تصمیم برای مذاکره با امریکا را منطبق با رفتار دولت‌های این کشور به‌روزرسانی کرده و شاهد بودیم که در دوره باراک اوباما زمانی که ایران فرصت تامین منافع ملی خود پشت میز مذاکره را دید، از این رویارویی دیپلماتیک پرهیز نکرد و البته در چهار سال گذشته با درک بازی سیاسی ترامپ و تعریف دوگانه «یا مذاکره یا جنگ اقتصادی تا تسلیم شدن تهران»، این گفت‌وگو را تامین‌کننده منافع ملی ندید. برای جمهوری اسلامی ایران مذاکره هیچ‌گاه خط قرمزی ابدی نبوده و نگاه تهران به هر گونه گفت‌وگو ابزاری برای تامین حداکثری منافع بوده است. فراموش نکنیم که مقام معظم رهبری در دوره هشت ساله ریاست‌جمهوری باراک اوباما دو بار پاسخ نامه‌های مکتوب او را دادند و در نهایت هم هر چند تاکید داشتند که دولت امریکا قابل اعتماد نیست اما از مذاکره‌کنندگان بیشترین حمایت را کردند. امروز در حالی که بخش قابل توجهی از مردم از شعارهای حزبی دلزده و عملکرد نظام را به قضاوت نشسته‌اند، اولویت اصلاح‌طلب و اصولگرا باید تامین منافع ملی و نه بازی با کارت انتخابات کشوری دیگر در صحنه سیاست داخلی باشد.»

ارسال نظر
آخرین اخبار
مطالب بیشتر