جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳
جستجو
آخرین اخبار استان بوشهر
مطالب بیشتر
اختصاصی «فکرشهر»/ در یادبود فرقِ سرِ شعرِ دشتستان (1)
فکرشهر: آرى... دوستى با كمالى افتخار بزرگى بود كه نصیبم شده بود. پایم كه به برازجان مى رسید، نزدش مى رفتم و دست كم ٢٤ ساعتى آنجا مى ماندم و باعث زحمتش مى شدم...
کد خبر: ۸۸۴۶۷
شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۱:۲۷

فکرشهر ـ سید طالب هاشمی*: یا مدبر الیل و النهار 
سال ١٤٠٠ نیز از راه رسید و به همین زودى یك ماه و نیم از آن گذشت و می دانم كه بقیه نیز چون برق و باد خواهد گذشت. 

آرى؛ سال ١٤٠٠، اولین سالى كه بى دو دوست و بى دو استاد گرانقدر دنیاى شعر و شاعرى خصوصا شعر بومى بر مردم استان بوشهر تحویل شد. چند سال پیش «ایرج» و سال گذشته هم «فرج» بدرود حیات گفتند. قصد ندارم كه تشریح و تفسیر آن دو عزیز گرانقدر و اشعار آن ها را نمایم، فقط خواستم در سال نو یادى از آن دو بزرگوار كرده باشم و بس. 

تقریبا سال هاى ۱۳٥٢ و ۱۳٥٣ بود كه با چندین شعر بومى استاد كمالى كه توسط مردم خوانده مى شد، آشنا شدم؛ مثل «قمرو» یا «شودوولا». تازه شروع كرده بودم به شعر گفتن و ابیات طنزى بیشتر جهت مزاح مى سرودم؛ همان چند شعرى را كه عرض كردم از استاد كمالى به دست آورده بودم، با شوق و ذوق مى خواندم طورى كه حفظم شده بودند و در محافل براى دوستان مى خواندم؛ همه ذوق مى كردند. از همان جا بود كه به سرودن شعر به گویش و زبان مادری ام تشویق شدم. 

سال ها گذشت تا این كه من به واسطه دوست عزیزى كه با استاد كمالى نشست و برخاست داشت و با او دوست بود، آشنا شدم كه جا دارد در اینجا یادى از آن بزرگوار بشود. سرهنگ «سید محمد هاشمى» عزیز كه آن موقع در اداره اطلاعات و آگاهى برازجان خدمت مى كرد. بله... به اتفاق او به دیدار استاد رفتم كه بعد از همان دیدار، من شعر «اى كمالى اى كمالت بى مثال» را سرودم و برایشان فرستادم و بعد در شب شعر «كلمه» به واسطه «فرج» با «ایرج» عزیز آشنا شدم و از آن به بعد تا زمانى كه بودند، با آنها رفت و آمد خانوادگى داشتم و دوست بودم. 

آرى... دوستى با كمالى افتخار بزرگى بود كه نصیبم شده بود. پایم كه به برازجان مى رسید، نزدش مى رفتم و دست كم ٢٤ ساعتى آنجا مى ماندم و باعث زحمتش مى شدم. 

همان طور كه در گناوه استاد «شمسى زاده» را داشتم و بارها چه تنهایى و چه با خانواده، زحمت آن دو عزیز و خانواده محترمشان دادم و ان شااله حقشان را گردن ما حلال كنند.

آرى آن دو استاد از هر نظر داراى اطلاعات و دانش زیادى بودند و من به عنوان شاگرد از آنها نكته ها آموختم و كسب دانش كردم. خداوند هر دوى آن ها را بیامرزد. 

در آخر این دو بیت را تقدیم آن دو عزیز مى كنم: 

مو بخالم كه فقط بعد تو یلدا نخشه 
نشسن دور هم و رفتن صحرا نخشه 
تا نه ایطورىِ اى مهر تو پر تا پرِ دل 
به خدا بعد تو پاک روزل دنیا نخشه.

*شاعر محلی سرا

پی نوشت: ۱۹ اردیبهشت ماه، سالروز درگذشت «فرج الله کمالی»، شاعر مشهور و محبوب محلی سرای دشتستان است.

ارسال نظر
آخرین اخبار
مطالب بیشتر