فکرشهر ـ خانوم کوچیک: همسرم که از بازنشسته شدن آقای «گرا» به شدت ناراحت بود، در حالی که صورتش سرخ شده بود، جوش میآورد که بعد از رفتن ایشان باید چه خاکی توی سرمان بریزیم! شوهرم که کارمند استانداری است، مرتباً بیان میداشت که میترسم بعد از رفتن آقای گرا، حمله به سمت ایشان آغاز شود و آبرویش را کم و زیاد کنند.
به همسرم عرض کردم مگر آقای گرا چکار کرده است که خودتان را اینقدر ناراحت میکنید!؟ فرمودند که به والله هیچ کاری نکرده که مورد مواخذه قرار گیرد.
عرض کردم همسرجان؛ وقتی هیچ کاری نکرده است، برای چه نگران هستید!؟ معمولاً مردم را برای کارهای کرده مواخذه میکنند! بنده درست است که بانوی مکرمه ای هستم، ولی حداقل این را میدانم که این مدیر ارشد، طی این چند سال خدمت صادقانه، نهایت کاری که کرده، چند روبان را (آنهم بهصورت صوری) قیچی کردهاست. صبحها هم راس ساعت، صبحانه را در اداره متبوعشان میل کرده! ناهار را مفصلتر و گاهی که همسر بزرگوارش اهل شام نبوده (معمولاً همسران مدیران ارشد اهل شام نیستند)، شام لاکچری را در اداره متبوع، همراه دوستان ارزشمندش آنهم بهصورت شام کاری میل نمودهاست.
به همسر جان عرض کردم که معمولاً در کشور ما به دلیل آنچه رحمت و بخشش خوانده میشود، مدیران را برای ترک فعل محاکمه نمیکنند و از این حیث، نگرانی وجود ندارد. اصلاً همینکه آقای «گرا» از اداره متبوع حقوق و مواجب را دریافت میکرده نشان از آن دارد که کارهایش را به نحو احسن به سرانجام رساندهاست.
همسرم که داشت از صحبتهایم قانع میشد، یک قلوپ چای سردش را سر کشید و الهی شکر گویان برای آخرینبار جملهای را در واتساپ نوشت و شماره آقای گرا را از گوشیاش حذف کرد و شماره استاندار جدید را با نام «استاندار جوان» ذخیره کرد و به امورات منزل پرداخت و خودش و کانون منزل را گرم نگه داشت.