فکرشهر: قدیمها وقتی یک چیزی از دست مادرمان میافتاد زمین و میشکست، اول یک پس گردنی به ما میزد و میگفت: «اگه حواسم رو پرت نمیکردی، اینجوری نمیشد.» و بعد برای قسمت خودش میگفت: «قضا بلا بود.» الان هم حکایت وزارتخانه آموش و پرورش به همین شکل است. قیمت دلار میکشد بالا یا طلا میکشد پایین، میگویند اگر اینها درست تربیت میشدند، اینجوری نمیشد و وزیر آموزشوپرورش را استیضاح میکنند.
به گزارش فکرشهر، روزنامه ایران نوشت: «اگر اخبار ۱۰ سال گذشته را مرور کنید، میبینید مجلسیها هفتهای یک بار درخواست استیضاح وزیر آموزشوپرورش را تقدیم هیأت رئیسه کردهاند؛ تا جایی که بر اساس یک قانون نانوشته، یک دانشآموز در دوره تحصیلش، به طور میانگین، سه مقطع و حداقل ۱۰ نظام آموزشی و هجده وزیر را تجربه میکند. آخرین بار هم هفته قبل ۲۸ نماینده این سنت حسنه را زنده نگه داشتند و ترجیح دادند در شرایط حساس کنونی که برای خودش جزو حساسترین شرایط کنونی است، بروند سراغ استیضاح «محمد بطحایی». اصلاً وزارت آموزش و پرورش چون با بچهها سر و کار دارد، نقش فرزند کوچک خانواده را ایفا میکند. قدیمها وقتی یک چیزی از دست مادرمان میافتاد زمین و میشکست، اول یک پس گردنی به ما میزد و میگفت: «اگه حواسم رو پرت نمیکردی، اینجوری نمیشد.» و بعد برای قسمت خودش میگفت: «قضا بلا بود.» الان هم حکایت این وزارتخانه به همین شکل است. قیمت دلار میکشد بالا یا طلا میکشد پایین، میگویند اگر اینها درست تربیت میشدند، اینجوری نمیشد و وزیر آموزش و پرورش را استیضاح میکنند. قرار است از شهرداری تحقیق و تفحص شود، اول وزیر را استیضاح میکنند بعد میگویند: «این تخلفات مالی، قضا بلا بوده!» نمایندگان از دست سازمان برنامه و بودجه شاکی میشوند، به وزیر گیر میدهند و میگویند: «اگه تو مدرسه درست بهشون برنامهریزی یاد میدادن وضعمون این نبود» و قس علی هذا.
البته از نظر ما، علت اصلی تمام این اتفاقات آقای لاریجانی است. اگر رادیو مجلس را گوش بدهید، میبینید نصف زمان مجلس صرف این میشود که رئیس مجلس از پشت بلندگو، تذکر میدهد که نمایندهها سر جایشان بنشینند؛ یا میگوید به دکمهها اشتباهی دست نزنند، کسی با دستی که گلابی خورده، وسایل دوستش را نوچ نکند، وسط حیاط مجلس آتش روشن نکنند و... ما هم در زمان مدرسهمان هر وقت از دست ناظممان شاکی میشدیم، میرفتیم خانه و میگفتیم باید مدیر مدرسه و وزیر و هر کسی که هست، همه با هم عوض شوند. کاش آقای لاریجانی حداقل کمی فضای مجلس را بازتر کند و به جای استفاده از مکانیزمهای تنبیهی، برود سراغ تشویق تا نمایندهها انگیزه بیشتری پیدا کنند. مثلاً الان ما نمایندگانی داریم که مدتهاست ساکت نشستهاند و باید سه چهار تا مثبت جلوی اسمشان باشد یا لااقل بیایند به نمایندههایی که اول سخنرانیشان شعرهای قشنگ میخوانند یک جایزه خوب بدهند (حتی میتوانند مثل قدیم به والدین بگویند خودشان جایزه را تهیه کنند). با این شیوه شاید آقای بطحایی به جای این که هر روز صبح مجبور شود برود بهارستان، وقت کند یک سری هم به وزارتخانه بزند تا در سال تحصیلی جدید، با بخاری نفتی، یک سری «دختر شینآبادی» جدید تحویل جامعه ندهیم.»