سه‌شنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۳
جستجو
آخرین اخبار سیاست
مطالب بیشتر
کد خبر: ۵۷۵۲۷
پنجشنبه ۱۳ تير ۱۳۹۸ - ۰۲:۳۶

فکرشهر: «او باور داشت که ما در دیپلماسی چیزی را از دست نمی‌دهیم فقط فضایی ایجاد می‌شود که ما مواضع خود را به گوش دنیا برسانیم. او به جهانی دور از تنش با تکیه بر مذاکره بدون تنازل از اصول می‌اندیشید.»

به گزارش فکرشهر، غلامعلی رجایی در روزنامه اعتماد نوشت: آیت‌الله هاشمی ذهن استراتژیکی داشت. سفرهای او به اروپا و آمریکا و به طور کلی بازدیدهایی که از کشورهای توسعه‌یافته داشت، نگارش کتاب امیرکبیر و انتخاب سوژه فلسطین برای پرداختن، جملگی مختصات ذهنی منظم و استراتژیک آیت‌الله هاشمی را نشان می‌دهد.

آیت‌الله هاشمی حتی پیش از انقلاب هم نگاه بلندمدت داشته و این دغدغه را داشت که اگر مبارزات به صورت نظام‌مند به پیروزی برسد، چه باید کرد. بهترین نماد نگاه توسعه‌گرای آیت‌الله هاشمی را می‌توان در احداث مترو و تأسیس دانشگاه آزاد دید. برخورداری از این نگاه سیستماتیک و استراتژیک و رو به آینده توانست موانعی برای ایشان ایجاد کند. مانع اول را کسانی ایجاد می‌کنند که به این نگاه مسلح نیستند.

اگر بخواهم مصداق آن را بیان کنم، نگاه استراتژیک هاشمی به جنگ است. سال ۱۳۶۲ که هاشمی می‌خواست با حکم جانشینی فرماندهی کل قوا به جنوب برود به امام می‌گوید من با این حکم می‌روم که جنگ را تمام کنم. در واقع بحث نگاه شخصی یا مثبت و منفی به جنگ نیست. هاشمی این طور نگاه می‌کرد که این جنگ به خاطر تلفات، آسیب‌هایی که به کشور زد و درگیری کشورهای منطقه در مجموع به نفع ایران نیست. هرچند بعدها اتهاماتی هم به او و نگاهی که داشت، زده شد و ساقی جام زهر نام گرفت. این در حالی بود که آیت‌الله هاشمی طی رفت‌وآمدهایی که به جبهه و دولت داشت به چنین تصمیمی رسیده بود. وقتی ماجرای حلبچه اتفاق افتاد، آقای هاشمی گفت تردیدی ندارم که باید این جنگ را تمام کرد. بنابراین کسانی که نگاه استراتژیک و رو به آینده نداشته باشند تلاش می‌کنند بر سر راه کسانی که چنین نگاهی دارند، مانع‌تراشی کنند. موانع دیگر هم از سوی جریان‌های انحرافی ایجاد می‌شد. این جریان نگاه رو به آینده‌ای نداشت کمااینکه هنوز طرح‌های نیمه‌تمام دوران محمود احمدی‌نژاد روی دست روحانی مانده است. علاوه بر آن نوع نگاهی که این جریان به تعامل با کشورهای غرب یا حتی جهان عرب داشتند با نگاه آقای هاشمی بسیار متفاوت بود. او به جهانی بدون چالش و تنش فکر می‌کرد.

او باور داشت که ما در دیپلماسی چیزی را از دست نمی‌دهیم فقط فضایی ایجاد می‌شود که ما مواضع خود را به گوش دنیا برسانیم. او به جهانی دور از تنش با تکیه بر مذاکره بدون تنازل از اصول می‌اندیشید. فرمول هاشمی برای بعد از ۱۴۰۰ این بود که مهم‌ترین اصول ما در تعامل با غرب، ارتباطی بدون تنش باشد. همین نگاه را به منطقه هم داشت. ایشان با منزلتی که نزد عربستان داشت اگر به این کشور سفر می‌کرد، این ارتباط مخدوش شده، ترمیم می‌شد. به هر حال هاشمی کسی بود که کنفرانس کشورهای اسلامی را به تهران آورد و دو دستی تحویل خاتمی داد.

مانع دیگری که به نظر بسیار جدی می‌آمد، مانع داخلی بود. ایشان چون به راه و اهداف امام می‌اندیشید، تحجر و متحجران را عامل و مانعی برای محقق کردن اهداف امام و به ثمر رسیدن دستاوردهای نهضت می‌دانست. هاشمی حتی معتقد بود، متحجران همان ولایی‌های سابق هستند که کاسه داغ‌تر از آش شدند؛ همان‌هایی که امام به آنها مارهای خوش خط و خال می‌گفتند. کسانی که با اصل مبارزه مخالف بودند و امام را همراهی نمی‌کردند پس از انقلاب بر سر سفره انقلاب نشستند و خود را صاحب این سفره دانستند. این افراد کسانی بودند که در حالی که آقای هاشمی دوران محکومیت خود را در زندان می‌گذراند مبارزه را بوسیدند و کنار گذاشتند. بنابراین متحجرانی که نهضت امام را قبول نداشتند اما بعدها خود را صاحب انقلاب می‌دانستند در کنار جریان انحرافی از مهم‌ترین موانع تفکری همچون تفکر هاشمی بودند.»

ارسال نظر
آخرین اخبار
مطالب بیشتر