جمعه ۲۱ ارديبهشت ۱۴۰۳
جستجو
آخرین اخبار جامعه
مطالب بیشتر
فکرشهر: سن ازدواج يكي از شاخصه‌هاي مهم براي ارزيابي ميزان سلامت و بهداشت جسمي و رواني افراد يك جامعه محسوب مي‌شود. در كشور ما كه هنجارهاي ديني نزد عموم مردم از مطلوبيت خاصي برخوردار است و جوانان بخش غالب جمعيتي را تشكيل مي‌دهند، اين ارزيابي در حوزه اخلاق اجتماعي و روحيه جمعي نيز مطرح مي‌شود و دامنه تاثير سن ازدواج را به حوزه‌هاي رفتاري و فرهنگي هويتي نسل جوان مي‌كشاند.
کد خبر: ۵۹۹۱
شنبه ۰۵ مهر ۱۳۹۳ - ۰۱:۰۶

فکرشهر: سن ازدواج يكي از شاخصه‌هاي مهم براي ارزيابي ميزان سلامت و بهداشت جسمي و رواني افراد يك جامعه محسوب مي‌شود. در كشور ما كه هنجارهاي ديني نزد عموم مردم از مطلوبيت خاصي برخوردار است و جوانان بخش غالب جمعيتي را تشكيل مي‌دهند، اين ارزيابي در حوزه اخلاق اجتماعي و روحيه جمعي نيز مطرح مي‌شود و دامنه تاثير سن ازدواج را به حوزه‌هاي رفتاري و فرهنگي هويتي نسل جوان مي‌كشاند.

به گزارش فکرشهر وبه نقل از قدس آنلاین، قرآن كريم بلوغ را سن ازدواج مي‌داند و از آن با تعبير بلوغ نكاح ياد مي‌كند. روايات ائمه و تفاسير مختلف نيز بر همين موضوع صحه مي‌گذارند؛ به طوري كه شيخ طوسي سن ازدواج را سن توانايي جنسي و رغبت به تاهل مي‌داند. يعني سن ازدواج، سن تمايل است و چنين برمي‌آيد كه در صورت نياز اگر ترك آن موجب گناه ‌شود، ازدواج واجب مي‌شود. اما در جوامع امروزي به دلايلي سن ازدواج از سن بلوغ جسمي فاصله گرفته است و اغلب اين فاصله معقول پنداشته مي‌شود.

بررسي سن ازدواج جوانان ايراني در چند دهه اخير، روندي صعودي را نشان مي‌دهد در حالي كه سن ازدواج در سال 1354 حدود 25 سالگي بود، پس از چند دهه افزايش (بجز سال 1365)‌ در سال‌هاي اخير براي پسران به 28 و دختران به 24 رسيده است. اين اعداد و ارقام هر چه كه باشد، از بالا بودن نامعقول سن تاهل خبر مي‌دهد كه بالطبع از جنبه‌هاي مختلف و به صورت پردامنه به آسيب‌زايي در جامعه عرف‌پسند و هنجارطلب ما مي‌پردازد چنانچه دکتر محسن ایمانی گوشه ای از ازدواج در سنین بالا را چنین بیان می دارد.

افسردگی گسترده

یکی از پیامدهای تأخیر در سن ازدواج پدید آمدن افسردگی (Depression) است. چنانچه تعداد زیادی از مراجعین به روانشناسان که سنین آن ها بالا رفته و ازدواج نکرده اند، اظهار می دارند که مدتی است که حالات خاصی پیدا کرده اند که قبلاً دچار آن نبوده اند. مثلاً اظهار می دارند که دچار خلق افسرده شده ام. رغبت ها و لذت ها برایم افول کرده و دچار بی حالی و وارفتگی شده ام، وزنم تقلیل یافته و بی اشتها شده ام، دچار بی خوابی و یا فزون خوابی، خستگی، احساس عدم شایستگی، کاهش توانایی در فکر کردن، یا در تمرکز ذهنی و بی تصمیمی و افکار خودکشی و نظایر آن شده ام این حالات بیانگر نوعی افسردگی است که از آن تحت عنوان افسردگی گسترده یاد می کنند و حداقل پنج نشانه، از مجموعه علایم که در جدول مربوطه به ضوابط تشخیصی که دست کم دو هفته به طول می انجامد نشان از ابتلای فرد به افسردگی دارد .

اما وقتی که به بررسی علت پیدایش افسردگی می پردازیم آن ها اظهار می دارند که سن ما بالا رفته و تاکنون ازدواج نکرده ایم، وجود شکست در زندگی می تواند یکی از علت های بروز افسردگی باشد مثلاً خانمی با مراجعه به مرکز مشاوره خانواده می گفت: بارها خواستگارهای مختلفی مراجعه کرده اند و رفته اند و بازنگشته اند، و این امر مرا به فکر فرو برده، و سخت دچار ناراحتی شده ام او در حالی که گریه می کرد، اظهار داشت بعد از دیدن این صحنه ها، بی حوصله شده ام، احساس نا امیدی می کنم و به دنبال آن سایر علائم افسردگی را مطرح نمود. اگر چه عوامل دیگری نظیر سوابق افسردگی والدین و همانند سازی (Identification) با والد افسرده و نارسایی در زمینه ی روابط کودک با مادر و عواملی از این دست در پیدایش افسردگی مؤثرند، اما ناکامی و شکست عامل مهمی در تحقق این بیماریست. که یکی از آن ناکامی ها، ممکن است به خاطر شکست در ازدواج به موقع باشد که دختران از این جهت در معرض آسیب پذیری بیشتری قرار دارند. هر چند که افسردگی امری قابل درمان است که از طریق روان درمانی (Psychotherapy) همچنین دارو درمانی و دخالت در محیط می توان به درمان آن پرداخت، اما در این گونه موارد باید به از بین بردن عامل پیدایش آن که تأخیر در ازدواج بوده است نیز توجه نمود.

وسواس و تردید زیاد در انتخاب

یکی از مشکلاتی که در اثر تأخیر در سن ازدواج پدید می آید، وسواس بیش از حد در انتخاب است و البته دقت در انتخاب امری لازم و حیاتی و سرنوشت ساز است و تحقیق در ازدواج بسیار ضروری است، ریشه ی طلاق و جدایی در تعداد قابل ملاحظه ای از خانواده ها به مسأله ی عدم تحقیق کافی و مناسب بازمی گردد. بسیاری از کسانی که زندگی آنان با طلاق مواجه شده بود. ناشی از کم توجهی آنان نسبت به امر تحقیق بوده است، در افرادی که سن ازدواج بالا می رود، ضوابط ازدواج، سختگیری در انتخاب، وسواس، تردید آن چنان بالا می رود که کمتر کسی واجد احراز آن خصوصیات می شود! برخی می گویند؛ حال که سن و سال ما بالا رفته حتماً باید کسی را انتخاب کنیم که دیگران نگویند بعد از این همه صبر کردن چرا چنین فردی را انتخاب کردی، لذا می خواهیم با فردی ازدواج کنیم که دیگران بر ما خرده نگیرند و لذا علیرغم بالا رفتن سن معدود خواستگارهایی را که مراجعه می کنند، نمی پذیرند...!

به هر حال داشتن معیار انتخاب امری لازم است. اما باید دانست که وجود معیارهایی غیر قابل تحقق و یا در انتظار فردی کاملاً ایده آل بودن به از دست دادن فرصت ها و تأخیر در ازدواج می انجامد.

در اینگونه موارد، والدین باید نظرات جوانان را تعدیل نمایند و با راهنمایی های درست، آنان را به سمت واقع نگری سوق دهند و معیارهای درست قابل تحققی را برای ازدواج جوانان در نظر بگیرند. ایمان و تقوا که یکی از عمده ترین معیارهای انتخاب است در نظر بگیرند. از امام چهارم حضرت زین العابدین (علیه السلام) پرسیدند که دختر خود را به چه کسی بدهیم، امام فرمودند که او را به فردی با تقوا بدهید، اگر او را دوست داشته باشد به او محبت می کند و اگر هم او را دوست نداشته باشد، به خاطر ترس از خدا به او ظلمی نمی کند.

سر درگمی و حیرت

برخی اظهار می دارند که فعلاً بلاتکلیف مانده ایم نمی دانیم که چه باید بکنیم و چه برنامه ای برای زندگی خود باید داشته باشیم. اگر بدانیم ازدواج می کنیم. به نحوی زندگی می کنیم و اگر این امر ممکن نباشد برای خود برنامه ی دیگری می ریزیم. ما فعلاً نمی دانیم چه کنیم. همیشه که نمی شود، در خانه ی پدر و مادر زندگی کرد. حیات آن ها هم پایانی دارد، هر چند که دوست داریم همیشه پایدار باشند. وقتی که می خواهیم برای آینده و زندگی مشترک برنامه بریزیم چون امیدی به ازدواج نداریم این برنامه ریزی برای ما میسر نمی گردد، چون فکر می کنیم ممکن است ازدواج کنیم، در این حالت نیز نمی توانیم برنامه ای داشته باشیم و حسابی دچار سر درگمی و حیرت شده ایم.

احساس خجالت و شرمندگی

وقتی که دختران و پسران بزرگ می شوند در موارد زیادی آن ها دچار ناراحتی و نگرانی می شوند. مثلاً در هنگام پرسش دیگران از اینکه شما ازدواج نکرده اید؟ آن ها متأثر می شوند. این امر در دختران موجبات ناراحتی بیشتری را فراهم می سازد. همچنین میل به داشتن زندگی مشترک و سر و سامان یافتن که فعلاً از آن محروم می باشند. موجبات رنجش جوانان را فراهم می سازد. همچنین برخی از جوانان در مقایسه ی خود با افراد هم سن و سال خویش که سر و سامانی یافته و زندگی مشترکی دارد و صاحب فرزند یا فرزندانی شده اند، احساس رنج می کنند و عده ای هم می گویند، با اینکه والدین ما، وجود ما را در خانه تحمل می کنند و حتی ما را سرزنش هم نمی کنند، از اینکه تا این سن و سال در خانه ی آن ها مانده ایم، احساس خجالت و شرمندگی می کنیم. از آنجا که این ناراحتی ها موجبات رنجش روانی و تأثرات روحی را فراهم می نمایند، تسریع در ازدواج جوانان در کاهش اختلالات روحی مؤثر است.

انتخابی عجولانه

بی دقتی در انتخاب گاه به دلیل اینکه افرادی سال ها ازدواج نکرده اند و کمتر امکان انتخاب را به دلیل مراجعات کمتر خواستگارها دارند، ممکن است دل به دریا بزنند و بدون بررسی فردی را که به عنوان خواستگار آمده بپذیرند، زیرا نگران آن هستند که ممکن است با رفتن او افراد دیگر کمتر بیایند و یا با صرف زمان زیاد، فرد دیگری مراجعه ننماید.

این نگرانی ها وقتی که همراه با پرسش های این و آن و سرکوفت های خانواده نیز همراه باشد مزید بر علت گشته و این همه دست به دست هم داده و فرد را به سوی انتخاب غلط و شتاب زده سوق می دهند. غافل از آنکه، این دل به دریا زدن همیشه نتایج سودمندی را به دنبال نداشته است و همانگونه که متذکر شدیم، یکی از عوامل موثر در پایداری زندگی مشترک تحقیق دقیق و بررسی شایسته است. بی آنکه دچار وسواس بیش از حد در انتخاب شویم.

دگرگونی در چهره و ظاهر

به دلیل افزایش سن، معمولاً از طراوت و زیبایی فرد کاسته می شود، مثلاً دیده می شود که گاه مردانی دچار ریزش موهای سر شده و مقداری از زیبایی آن ها کاسته می شود و همچنین چین و چروک ها بر چهره پدیدار می شوند و گاه نیز در اثر طولانی شدن سن، صدماتی نیز بر آنان وارد شده و جراحاتی که پدید می آیند، دگرگونی را در چهره و ظاهر آن ها پدید می آورد، همراه با این تغییرات، توقعات آنان گاهی بالاتر می رود و این خود مشکل را مضاعف می سازد.

گاه در مجالس عروسی افراد مُسن حالت هایی همراه با خجالت در اثر پدید آوردن اینگونه مشکلات بدنی دارند و چه بسا از طعنه و تمسخر دیگران نیز مصون نمی باشند و برای توجیه و آرامش خود اظهار می دارند: «تا از زیبایی و جمال برخوردار بودیم، پدر و مادر برایمان کاری انجام ندادند». پس در صورت امکان داشتن توانایی، باید قبل از بروز چنین مسائل و مشکلاتی زمینه ی ازدواج جوانان را فراهم نمود.

از دست دادن انگیزه ازدواج

 گاه افرادی که تا سنین بالا ازدواج نکرده اند در حالت تجرد باقی می مانند. مثلاً می گویند ما که تا به حال ازدواج نکرده ایم بقیه ی عمر هم همینطور می گزرانیم. یعنی انگیزه ازدواج کردن را از دست می دهند. و به تجرد دل خوش می دارند. البته با افزایش سن، سالیانی فرا می رسد که میل جنسی کاهش می یابد و این امر نیز در کاهش انگیزه ی ازدواج موثر می باشد.

سخن گفتن از سال های پایانی عمر و دشواری های تنهایی در آن ایام، عاملی است که انسان را به تأمل وامی دارد، زیرا در دوران پیری و ضعف، اداره ی زندگی آن هم در تنهایی کاری بس دشوار است و نداشتن همدم، همراز و غمخوار که گاه نقش پرستار را نیز برای فرد ایفاء می کند، پیام آور زندگی سخت و دشواری می باشد. اما جوان در خود قدرتی فراوان احساس می کند و چندان به فکر دوران کهولت نیست. ترغیب جوانان در سال های جوانی، مانع پیدایش چنین افکاری در جوانان می گردد و آن ها را از رنج تنهایی و تجرد می رهاند.

احساس درد سر و سربار بودن برای والدین

وقتی که سن دختران و پسران در خانه ی والدین بالا می رود گاه آنان احساس می کنند که اسباب دردسر والدین شده و سربار زندگی آنان هستند و از داشتن چنین احساسی رنج می برند. البته در برخی از خانواده ها ممکن است از سوی خواهران و برادران و یا والدین و گاه افراد خویشاوند سرزنش هایی نیز به عمل آید که موجبات رنجش بیشتری را نیز برای آنان فراهم آورد. به عنوان مثال در یکی از روزها دو نفر خانم با داشتن سنین 33 و 35 سال به مرکز مشاوره مراجعه کردند و گفتند: ما دخترخاله ی همدیگر هستیم، و هر دو اظهار داشتند که ما هر دو قربانی سخت گیری های بیش از حد والدین مان شده ایم و تا این سن در خانه مانده ایم با اینکه والدین مان خود برای ما دردسر آفرین بوده اند و باعث شده اند تا این سن و سال ازدواج نکنیم، اما اینک ما احساس می کنیم که سربار زندگی آن ها هستیم و از اینکه تا این سنین زحمت نگهداری ما را برعهده داشتند و هزینه های زندگی ما را تأمین می نمایند شرمساریم. هرچند که هرگز بر ما منتی نیز نمی گذارند. این دو می گفتند که الآن برای خواستگاری ما افرادی می آیند که یا همسرشان مرده و یا آن  هه را طلاق داده اند و به ندرت افراد مجرد برای زندگی با ما پیش قدم می شوند در حالی که ما در سنین پایین تر خواستگارانی خوب و متعدد داشته ایم. باید به آن دسته از والدین که بیش از حد سختگیری می نمایند و باعث می شوند که فرزندانشان تا این سنین و یا سال های بالاتر در خانه بمانند هشدار داد که فرزندان جوان خود را با اینگونه سختگیری ها به این دوران نرسانند و برای آنان و خود دردسر آفرین نباشند. چرا که آلفرد آدلر بنیانگزار مکتب روانشناسی فردی در کتاب خود تحت عنوان «مفهوم زندگی را دریابید» می نویسد: «یک انسان با روحیه ی سالم و با احساس مسئولیت هرگز حاضر نمی شود که همیشه سربار دیگران باشد».

انحراف در کمین

وقتی سن فرزندان مجرد خانواده، بالاتر برود، احتمال بروز انحرافات توسط آن ها بیشتر می شود. البته این سخن بدان معنا نیست که هر فرد مجرد با سن بالا، در گروه منحرفین قرار دارد. ولی منظور آن است که افراد منحرف در بین انسان های مجرد در مقایسه با افراد متأهل بیشتر است از آنجا که حفظ سلامت اجتماع، از جمله وظایف افراد مسئول و دلسوز است، باید ترتیبی اتخاذ نمایند که با ایجاد تمهیدات لازم، جوانان در سنین مناسب با برخورداری از تسهیلات فراهم شده، اشتیاق بیشتری برای تشکیل زندگانی مشترک داشته باشند.

کم نیستند افرادی که حتی با نصایحی به ظاهر دلسوزانه جوانان را به گرداب انحرافات اجتماعی می اندازند. می گویند شما جوان هستید و بروید از جوانی خویش لذت ببرید و منظور آن ها همان لذایذ نامشروع است و حال آنکه وقتی از پیامبر (ص) سئوال می کنند که دیوانه کیست، پیامبر می فرمایند: «دیوانه کسی است که جوانی خود را در مسیر غیر اطاعت خدا صرف کرده است.»

 

ارسال نظر
آخرین اخبار
مطالب بیشتر