فکرشهر: توقیف نفتکش کرهای در خلیج فارس، حمله طرفداران ترامپ به ساختمان کنگره، حضور نظامیان در محوطه کاخ سفید، آلودگی هوای پایتخت و خبر استفاده سوخت مازوت در نیروگاهها چند نمونه از اتفاقهای مهمی است که در یک ماه گذشته خیلی از رسانهها و مردم در رسانهها و فضای مجازی به آن پرداختند. اما نگاه بسیاری از مردم به این اتفاقها مثل همیشه طنزآلود است.
به گزارش فکرشهر، روزنامه ایران در ادامه این گزارش نوشت: «اینجا به این راحتی نفتکش آزاد نمیکنن. اول باید خلافی پرداخت کنین و بعدش یک هفته در کلاس آموزشی حفاظت از محیط زیست شرکت کنین و بعد از دادن خسارت و هزینه نگهداری نفتکش، آن وقت آزاد میکنیم.» «کره جنوبی ناو جنگی برای آزاد کردن نفتکش به خلیج فارس فرستاده. فرماندهی ناو هم بر عهده جومونگه ولی اگر اونها جومونگ و گروه دامول دارند ما هم مختار و ابوعمره داریم.» «بهترین تنبیه برای کره فروختن نفتکش در سایت دیوار به قیمت ۷ میلیون دلاره.» «این نظامیهایی که برای محافظت از مراسم تحلیف اومدن کاخ سفید چرا اینقدر خستهاند. قبلش داشتن بیل میزدند.» «ترامپ که داره از کاخ سفید میره کاش یکی بهش بگه حداقل اون گیتار را با خودت نبر.» «درکل طبیعت میخواد ایرانیها رو منقرض کنه. اون از کرونا این هم از مازوت و هوای آلوده.»
این چند نمونه از بازتاب اتفاقهای مهم روز در شبکههای اجتماعی است. اما چرا هنوز مردم مسائل و رویدادهای مهم کشور و جهان را به شکل طنز بیان میکنند و آن را جدی نمیگیرند؟ به گفته جامعه شناسان مردم ایران همیشه نسبت به مسائل پیرامون حساس بودند و تحولات را با دقت زیر نظر میگرفتند و برخلاف بسیاری از کشورهای منطقه به این تحولات و اتفاقها واکنش نشان میدهند.
دکتر یعقوب موسوی، جامعه شناس و استاد دانشگاه برخلاف برخی که معتقدند مردم ایران نگاه طنز به مسائل مهم و مشکلات کشور دارند، معتقد است مردم ایران از گذشته بسیار جدی بودهاند و هنوز هم هستند و با نگرانی مسائل مختلف را نقد میکنند: «مردم ایران ملت محتاط و ریسکپذیری هستند و به مسائل مختلف جدی نگاه میکنند. در گذشته نسبت به مسائل پیرامون دقیق بودند و از آسمان و زمین اسطوره میساختند. ظهور مکاتب و جریانها، مذهب و دین ناشی از تأمل ایرانیهاست که اتفاقاً خیلی هم کنجکاو هستند. مردم ایران همیشه بهدنبال شناخت زوایای قضایا هستند. ایرانیها میراثدار همان اقوامی هستند که جهانشناسی عمیق را در جهان خلق کردند. زرتشت، میترایسم و پذیرش اسلام حکایت از این دارد که ایرانیها یک نگاه عمقی به حوادث پیرامونی داشتند و جزر و مد تحولات را خیلی جدی میگرفتند. هیچ گاه خسوف و کسوف در ایران یک امر عادی نبود و دهها آیین، مذهب، سنت و رسوم به وجود آورد. سادهترین پدیدههای طبیعی به آیینهایی تبدیل میشد که پشت سر آنها یک مبنای فکری وجود داشت.»
او در عین حال رو آوردن به بیان مسائل اساسی کشور با نگاه طنز را مربوط به مشکلات یکی، دو دهه اخیر میداند و میگوید: «اینکه نگاه طنزگونهای به حوادث دارند یک جریان و موج کاذبی است که شاید در یکی، دودهه اخیر آغاز شده است. البته میتوان دلیل آن را یک مقدار به سهلانگاری و جدی نبودن مدیریت اجتماعی، فرهنگی و یک مقدار هم بسته بودن باب طنزهای واقعی اجتماعی و عدم تخلیه در جاهای دیگر دید. جامعه ما بهدلیل بسته بودن باب تخلیه روحی و روانی و شادیهای اجتماعی گاهی در قبال حوادث بسیار جدی و مهم موضع طنز میگیرد و خودش را با آن مشغول میکند. ولی از دیدگاه تبارشناسی مردم ایران بسیار جدی بودند و خالق تحولات بزرگ تاریخ هستند. مردمی نیستند که با طنز تاریخ را تمام کنند. گاهی حقایق تلخ را به زبان طنز بیان میکنند و با زبان طنز از کنار واقعیتهای تلخ عبور میکنند. این طنز حاوی معنا و تفسیرهای پنهان است.»
نگاه واقعی یا طنز به حوادث کشور و مسائل پیرامون آن ارتباط مستقیمی با نوع زندگی مردم و واقعی یا غیرواقعی بودن آن دارد. برخی بیان طنز مسائل مهم کشور را که با زندگی همه ارتباط مستقیم دارد کاهش فشار روانی میدانند و میگویند ایرانیها استاد روایت بدترین شرایط به زبان طنز هستند.
دکتر اردشیر گراوند، جامعهشناس و استاد دانشگاه محدودیتها را عامل گرایش به طنزپردازی در رویدادها میداند و معتقد است وقتی برای گفتن امور واقعی محدودیت باشد حرفهای درست و واقعی در قالب طنز بیان میشود: «وقتی در جامعه اشتغال و درآمد و تنظیم هزینه و درآمد بر اساس یک منطق باشد با زندگی واقعی روبهرو هستیم. در این جامعه اساساً نگاه طنز به مسائل اساسی رخ نمایی نمیکند. بررسی تاریخ نشان میدهد وقتی مردم با زندگی واقعی روبهرو نبودند به بیان مسائل و مشکلات با نگاه طنزآلود رو میآوردند و به همین دلیل همیشه شعرایی که طنازتر بودند بیشتر مورد توجه قرار میگرفتند. بازتاب مسائل مهم به شکل طنز در فضای واقعی یا مجازی به دو دلیل است. اول اینکه مردم با بیان طنز میخواهند خودشان را از فشاری که روی آنها است، نجات بدهند و دوم اینکه موضوعات چون بر اساس یک منطق واقعی نیست آن را به شوخی میگیرند.»
پیگیری اخبار و بیتفاوت نبودن نسبت به اتفاقهایی که در کشور یا جهان میافتد یکی از ویژگیهای بارز مردم ایران از گذشته تا به امروز است و همین بیتفاوت نبودن باعث شد ایران هیچ گاه مستعمره اروپا یا امریکا نشود.
دکتر موسوی هم در این باره معتقد است که امروز هم مردم ایران همان راه را با شرایط متفاوتی ادامه میدهند: «مردم ایران برخلاف اقوام همسایه که خیلی نسبت به اتفاقات واکنش نشان نمیدهند و با آنها کنار میآیند بسیار حساس و پیگیر هستند. به همین دلیل ایران هیچ گاه مستعمره کشور دیگری نشد و برخلاف هند و پاکستان و خیلی دیگر از کشورها اروپا نتوانست ایران را مستعمره کند. در حالی که آن قدر وضعیت داخلی ایران خراب بود که اروپاییها میتوانستند کشور ما را به شکل نظامیکنترل کنند اما هیچ گاه نمیتوانستند آن را به لحاظ اجتماعی کنترل کنند. اگر هر روز ایرانی را در تاریخ بررسی کنیم متوجه میشویم که مسائل حول پاسداشت، نقد، نگرانی و تحلیل از یک وضعیت یا چیزهایی که امروز از آن به مخاطره زیستی یا حیاتی نام برده میشود میگذشت. همین امروز را اگر در تاریخ قدیم ایران بررسی کنیم یک اسم و معنا یا رسم خاصی در آن وجود داشت. درجایی خواندم ایرانیها از هیچ روزی بدون اسمگذاری و تحلیل عبور نمیکردند. یعنی حکما برای آن روز یک کشف یا اتفاق یا آیینی را وضع میکردند و همه اینها مهم است. عناصر چهارگانه آب، باد، خاک و آتش در تاریخ ایران نماد بودند و مردم از شناخت آسمان و طبیعت به جامعه شناسی میرسیدند. برای این مردم جزر و مدهای اجتماعی، سیاسی و نظامی و آمدن و رفتن لشکر و جابهجا شدن نیروها معنا داشت و هم مورد بحث و بررسی قرار میگرفت.»
دکتر گراوند هم معتقد است توجه بیش از حد به سیاست باعث شده تا مردم همه مسائل و رویدادهایی را که در زندگیشان اثرگذار است، سیاسی ببینند: «روحیه مردم ایران طنازی نیست بلکه آن قدر در امور واقعی سیر کردهاند که میتوانند از امور غیرواقعی یک چیز خندهدار درست کنند. توجه بیش از اندازه مردم به سیاست حکایت از این دارد که سیاست ساحت عظیمی از زندگی اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی آنها را دربرگرفته است. نباید سیاست تا این اندازه همه ابعاد زندگیمان را دربر بگیرد. اگر هم سیاستی وجود دارد باید در راستای حل مسائل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی باشد ولی متأسفانه همه مسائل را در راستای سیاست پیش میبریم. ملت ایران نمیخواهند سیاسی باشند اما آن قدر سیاست در همه ابعاد زندگیشان اثر گذاشته که اساساً چیزی غیر از سیاست نمیبینند.»