فکرشهر: نگاه حداقلی، ناچیز و تحقیرآمیز به رسانههای داخلی به از دست دادن نقش رسانه منجر میشود. از سوی دیگر رسانه بدون مخاطب معنایی ندارد؛ حال میخواهد روزنامه باشد یا رادیو و تلویزیون که با هزینه هنگفت فعالیت میکنند.
به گزارش فکرشهر، فریدون صدیقی، استاد ارتباطات، به مناسبت روز خبرنگار در یادداشتی در روزنامه ایران نوشت: «بر این باورم که وضعیت کرونایی در حال دربرگیری همه عرصـــــــــــههای زندگــــــی انسان است و با هاضمهای قوی عرصههــــــــــای زیست اجتماعی، فرهنگــــــی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را به درون خود میکشد. این در حالی است که به نظر میرسد انسانها در موقعیتی نیستند تا در جدال و مبارزه با وضعیت کرونایی از پس این هیولا برآیند و پیروز میدان باشند. ویروس کرونا با جهشهای متفاوتش به عنوان هیولای بیرون باعث ایجاد پریشانخاطری، افسردگی و آزردگی شده و توانسته به هیولای درون بدل شود؛ به گونهای که حتی اگر از نظر جسمی به بیماری کرونا مبتلا نباشیم از درون گرفتار یأس، افسردگی، اضطراب و همچنین مشکلات اقتصادی و بیکاری ناشی از تحریمها هستیم که همانا کرونای درون است.
در چنین وضعیتی طبیعتاً حرفه روزنامهنگاری که پیشتر از اعلام حضور کرونا و هجوم ویرانگرش از نظر زیست رسانهای اعم از کاغذی و غیر کاغذی در بحران به سر میبرد، در شرایط وخیمتری قرار گرفته است؛ چرا که آستانه تحمل مخاطب از دادههای ناچیز، حداقلی و در یک کلام کلیگویی رسانهها که بدون درونکاوی و ایجاد چالش ارائه میشود به سر آمده است. از این رو بهتدریج اعتماد مخاطب نسبت به رسانههای داخلی کم شده و دیگر رسانه داخلی را نمیبینند، نمیخوانند و نمیشنوند و خواسته و ناخواسته به شنیدن و دیدن رسانههای برونمرزی و شبکههای مجازی و ... روی میآورند.
طبیعی و بدیهی است که آن رسانهها هم در راستای اهداف خود به حرفهایترین شکل و کاملاً کنشمند نسبت به اتفاقات رفتار میکنند و به نیازهای مخاطبان پاسخ میدهند. این در حالی است که رسانههای ما نهتنها کنشمند نیستند بلکه واکنشی به مسائل میپردازند. در حقیقت این شرایط، تلخترین و قویترین کرونایی به شمار میآید که از مدتها قبل جامعه رسانهای ما را درگیر کرده است. تلاشها و تکاپوها، نگاهها و تلقیهای تازه روزنامهنگاران برای تداوم و تثبیت جایگاه و حتی امتداد وضعیت کنونی کمتر ثمربخش است؛ چرا که این مشکلات تنها به کارکرد روزنامه، سایت، خبرگزاری و حتی خبرنگاران مؤثر بازنمیگردد و بخشی از آن به چگونگی دیدگاه مدیریت کلان رسانهها نسبت به کارکرد رسانه مربوط میشود.
نگاه حداقلی، ناچیز و تحقیرآمیز به رسانههای داخلی به از دست دادن نقش رسانه منجر میشود. از سوی دیگر رسانه بدون مخاطب معنایی ندارد؛ حال میخواهد روزنامه باشد یا رادیو و تلویزیون که با هزینه هنگفت فعالیت میکنند. هنگامی که مخاطب آن چه دوست دارد نمییابد، از رسانه رویگردان میشود. البته این به معنای پایانیافتن کار روزنامهنگاری نیست و روزنامهنگار میتواند در مدیاهای مختلف از دریچههای جدید به مسائل بپردازد. من همچنان امیدوارم فرصتهای تازهای برای انجام وظیفه رسانهها ایجاد شود؛ چرا که تردیدی نیست تحقق اهداف هر دولتی در گرو آزادی رسانههاست.»