فکرشهر: با این که قرار بود از روز سه شنبه ـ 19 تیرماه 1397 ـ قطعی آب در برازجان به یک روز در میان کاهش یابد و این را آب و فاضلاب استان بوشهر در نخستین و تنها اطلاعیه رسمی خود وعده داده بود، اما اتفاقات رخ داده در کازرون و مقاومت کشاورزان آن منطقه در مقابل جمع آوری پمپ های غیر مجاز مسیر رودخانه و مرگ یکی از کشاورزان، ورودی آب کازرون را به صفر رساند تا از پنج شنبه شب ـ 21 تیرماه ـ آب کل شهر برازجان قطع شود؛ قطعی که با گرما و تش باد و گرد و خاک و البته قطعی برق هر روزه همراه بوده و تاکنون هم ادامه داشته است.
به گزارش فکرشهر، با این حال، مدیرعامل شرکت آب منطقه‌ای بوشهر امروز، دوشنبه ـ 25 تیرماه ـ از اجرای طرح آبرسانی یک روز در میان به برازجان، با تاخیر خبر داد.
شاهپور رجایی در این باره گفت: پس از کاهش ورودی آب از خط کازرون به شهرستان دشتستان و شهر برازجان در هفته‌های اخیر، کارهایی برای افزایش ورودی آب از این خط صورت گرفت که نتیجه بخش نبود و تصمیم گرفتیم از منابع دیگر این کمبود را جبران کنیم.
وی در گفت‌وگو با خبرگزاری صداوسیما بیان کرد: ساعت 2 بامداد امروز آخرین اتصال‌ها برقرار شد تا آب ورودی به برازجان افزایش یابد و انتظار داریم از همین امروز به بخشی از این شهر آب انتقال یابد.
مدیرعامل شرکت آب منطقه‌ای بوشهر تصریح کرد: با کارهای انجام گرفته، با چند روز تاخیر وعده خود را در آبرسانی یک روز در میان به برازجانی‌ها عملی کردیم.
رجایی ادامه داد: برنامه‌های دیگری هم در دستور کار است که اگر آب خط کازرون کاسته شود بتوانیم کمبود ناشی از آن را جبران کنیم.
وی با تاکید بر سازگاری همگان با شرایط کم‌آبی، گفت: با توجه به خشکسالی‌های مداوم در کشور و کاهش منابع آبی، باید همه خود را با این شرایط سازگار کنیم.
مدیرعامل شرکت آب منطقه‌ای بوشهر با اشاره به این‌که برای این کار بسته‌ای با 25 برنامه تدوین شده است، بیان کرد: با توجه به این که بیش از 82 درصد آب استان در حوزه کشاورزی مصرف می‌شود، تاکید ما بر بهبود روش آبیاری مزارع و باغ‌هاست.
رجایی افزود: 80 درصد باغ‌های استان هنوز به روش سنتی آبیاری می‌شوند و باید تا پایان برنامه ششم توسعه 60 درصد آنها به شبکه آبیاری نوین مجهز شوند.
به گفته وی، این کار هم باعث تعادل منابع آب زیرزمینی می‌شود و هم بخشی از آب که قابلیت مصرف در کاربری‌های دیگری دارد به حوزه‌هایی مانند صنعت و آشامیدن اختصاص یابد.
میگفت میخوام ازدواح کنم ، پدر و مادرم مخالفند میگویند تو که بلد نیستی بند کفش و تنبون خودتو درست ببندی و کفش تو لنگه به لنگ پا میکنی چطور میخوای اداره یک خانواده را بعهده بکیری و با این عقل مچل ت همه را تو هچل بندازی و در عذاب و بدبخت کنی
مدیریت یه خانواده عقل و تدبیر و فکر و درایت و سر رشته و کاردانی میخواد ؛ قدرت تشخیص و بصیرت و و قدرت پیش بینی و شم و آینده نگری میخواد که الحمد اله تو تا حالا نشان داده ای که نداری، اگه داشتی تا اینحا در عمل نشون داده بودی اما تو ماشالله همش دسته گل به آب داده ای و همیشه کم آورده ای با این عقل کمت. گفتم مدرک گفت بدرک ! بذار دم کوزه و آب روش کن و بخور.. کارخانه های تولید مدرک فقط مدرک کذائی با پایان نامه پولی یا آبکی بی خاصیت عملی زیر بغل آدم میذار کار که به آدم یاد نمیدن. تا هر کی جوهرش چی باشه و خودش یاد بگیره. مگه قدیمی های استد کار و ار بلد دانشگاه تار عنکبوتی و کارخانه تولید دیپلم و مدرک رفته بودن که این همه سر رشته دار و کارآفرین بودند؟ مدرکت بدر لای جرز میخوره اگه چیزی توش در نیاد. بنظرت تکلیف من چیست؟ گفتم آن چیزی درست است که در عمل ثابت شود. عمل مبنای محک زدن هر چیز است
چه نشریه ای مورد تائید مردم نیست؟
یک نشرقه وابسته و ارگان غیر رسمی جناهی معلوم و شریک جرم و دست در دست و هم کاسه با کسانی که با حمایت تبلیغاتی آن نشریه به روی کار میایند تا هر چه بیتوانند دسته گل به آب دهند
نشریه ای که سعی میکند بزور و با زیرکی خود را مستقل جلوه دهد
سکوت تایید ضد آگاهی نهادینه کردن سانسور شراکت در قدرت در بی خبری نگه داشتن مردم عدم اطلاع رسانی شفاف هم پیاله بودن دکان باز کردن شراکت در قدرت حیله گری و سیاست بازی ا
هر خبری بشه و هر همایشی بر گزار بشه و هر اتفاقی تو شهر بیفته، حتی از اون خبرهائی که سگ و گربه هم خبر دار بشن و اگر دنیا را هم آب ببره ، مردم را با خبر نمی کنن. وقتی که تموم شد و ماجرا کهنه شد و خبر تاریخ گذشته و دست چندم شد، تازهازه گل لحاف شون خیس میشه و ممکنه آن گوشه موشه ها برای خالی نبودن غریضه بفهمی نفهمی مثلا اشاره ای هم میکنند....، کاغذ رنگی های محلی بروز نشو را میگم؛ مخصوصا اون با سابقه هاشون و پر مدعاشون! سابقه دار در چی؟ در لاپوشانی کردن ها ؟ بخاطر این سوابق درخشان باید جایزه بهشون داد و
امروز یکی از روزهای پر شادی در زندگی من بود. چه ذوقی کردم و از خوشحالی از جا به هوا پریدم وقتی صدای چکه کردن آب را شنیدم! بعد از این همه روز بس بردن با سترس و فشارهای روحی و افسردگی اظراب نیمه روز گل از گلم شکفت و چهره گرفته و پژمرده ام مثل غنچه ای بسته باز شد و دای خنده شادیم در فضا پیچید. از فراتر از شادی کودک و نوجوانی از دیدن پیروزی و قهرمان شدن تیم فوتبال کشورش از تلویزیون در جام جهانی. خانه همسایه هم غوغا شد. شادی شادی کودک همسایه انگار کارنامه قبولی یا جایزه المپیاد علمی یا ورزشی را گرفته باشد تا منزل و اتاق من رسید. وقتی کمی حالم جا آمد بدو آمدم تو اتاق تا برنامه تلویزیونی مورد علاقه ام گه بی صبرانه منتظر و چشم انتظارش بودم و تازه شروع شده بود را از دست ندهم که ناگهان این جعبه جادوئی خوابیذ و ساکت شد. بی معرفت این برق لعنتی لا مصب سر بزنگاه قطع شد و حالمان را گرفت و ناخوش کرد!...، تلمبه آب هم خفه شد