در کف یک عاقلی شمشیر نیست
در سر یک آدمی تدبیر نیست
در پدید آوردن این وضعیت
جامعه همواره بی تقصیر نیست
در میان ملت ایران زمین
یک نفر از حیث اشکم سیر نیست
ای حسن کاری بکن بهر وطن
لااقل فکر تو بی تاثیر نیست
در میان بیشه ی ایران زمین
روبهان بسیار اما شیر نیست
خشکسالی کرده ویران دشت ها
آب بر روی زمین یا زیر نیست
عامل ویرانی ایران زمین
قوم داعش دسته ی تکفیر نیست
خود چنین کردیم با این مملکت
این سخن مستلزم تفسیر نیست
غیر ایرانی کسی در مملکت
با منابع لااقل در گیر نیست
بسکه بنمودیم ویران مهد خود
هیچ چیزی قابل تعمیر نیست
هر طرف بنواخته زنگ خطر
این صدا آیا مگر آژیر نیست
لاابالی بی خیالی بینمان
یکنفر با یار خود همگیر نیست
معنی عشق و رفاقت مرده است
مهر در قلب جوان و پیر نیست
بهر این انبوه ویرانی کسی
در میان جامعه دلگیر نیست
خشکسالی گشته بر ما حمله ور
گر بیندیشیم حتما دیر نیست
شکر یزدان کن تو ای کافی نژاد
لااقل پای تو در زنجیر نیست.
*متخلص به کافی رودفاریابی، شاعر و نویسنده اهل رودفاریاب بخش ارم شهرستان دشتستان
