جمعه ۰۷ ارديبهشت ۱۴۰۳
جستجو
آخرین اخبار سیاست
مطالب بیشتر
کد خبر: ۵۹۶۵۳
سه‌شنبه ۰۵ شهريور ۱۳۹۸ - ۰۶:۱۵

فکرشهر: «فراموش نکنیم که «مردم چرا به حسن روحانی رای دادند؟» خصوصا در دور اگر دوم یادتان باشد، اقبال مجدد مردم به روحانی بیشتر از این جهت بود که او و وزیر امور خارجه‌اش، آداب گفت‌وگو با دنیا را - حتی آداب گفت‌وگو با دشمن را - بلدند، در این خصوص صاحب تجربه‌اند و می‌توانند از طریق دیپلماسی احقاق حق کنند و جلوی جنگ و تحریم و بحران را بگیرند، برای مردم رفاه بیاورند و سرعت رشد و توسعه را بالا ببرند...»

به گزارش فکرشهر، در ادامه یادداشت روزنامه اعتماد آمده است: «در دور اول هم مدعای روحانی این بود که «هم سانتریفیوژ بچرخد و هم چرخ زندگی مردم.» لذا در هر دو دوره رای مردم به حسن روحانی، معنی‌دار بود و همه نهادهای قدرت این پیام واضح و روشن را از اکثریت مردم گرفتند که «ما خواهان صلح و گفت‌وگو و مدارا و اصلاحیم.» البته در عمل عزم دولت فسخ شد و آنچنان که توقع می‌رفت، حتی آنچنان که خود دولت پیش‌بینی کرده بود، تلاش‌های دیپلماتیکش ثمر نداد.

آن روزی که ظریف را آمریکایی‌ها تحریم کرده بودند، منتقدان سفت و سخت دولت تکه‌هایی از فیلم تبلیغاتی روحانی را روی گوشی‌های موبایل دست به دست می‌کردند که در آن روحانی حریفانش را شسته بود و روی بند پهن کرده بود. لابد در فضای مجازی دیده‌اید که روحانی با صدای گرفته به رقبایش می‌گوید: «شما بلدید با دنیا حرف بزنید؟ شما دیپلماسی بلدید؟...» پیداست که این درشت‌گویی روحانی به جان رقبایش گران آمده، مترصد موقعیتی بوده‌اند تا تلافی کنند و آن جمله کذایی «آب و صابون بیاوریم تا...» را به گوینده‌اش برگردانند. این رفت و برگشت‌ها احتمالا تا زمانی که روحانی بر مصدر کار است، ادامه دارد اما از این دعوا چنین می‌شود فهمید که روحانی نه‌تنها نتوانست با رقبای داخلی‌اش معامله برد – برد بکند، بلکه گفت‌وگوی برد – بردش با جهان نیز در عمل به اگر نه به باخت – باخت به خنس خورد. بخشی از این باخت به گردن ترامپ و ایران‌ستیزان کاخ سفید است. اتفاقا زبان‌نفهمی ترامپ برای مردم قابل درک است، برای همین با طیب‌خاطر، از «مقاومت در برابر زیاده‌خواهی آمریکا» استقبال کردند و تحریم ها را تاب آوردند اما مقاومت منافاتی با گفت‌وگو ندارد و هیچ عاقلی روحانی و ظریف را از دیپلماسی منع نمی‌کند. البته عکس‌العمل‌های شدید و غلیظ منتقدان روحانی به ما می‌فهماند که کماکان سمبه رقیبان دولت پرزور است و دولت و وزارت خارجه در این زمینه فعال مایشاء نیستند و تا قبل از رسیدن به میز اصلی مذاکره از هزاران مانع و رادع باید بگذرند. تصور روحانی این بود که برای مذاکره با غرب گرفتن اذن رهبری کفایت می‌کند و همین که ولی فقیه با اصل گفت‌وگو مخالفت نکند، بقیه نهادهای قدرت نیز موافق می‌شوند و چوب لای چرخ مذاکره نمی‌گذارند. روحانی از مذاکره برد – برد با جهان حرف ‌زد اما در داخل خواسته و ناخواسته بر طبل برد – باخت کوبید.

درست یا غلط بسیاری از نیروهای قدرتمند داخلی موفقیت برجام را شکست خود – بعضی‌ها شکست آرمان‌های خود، بعضی‌ها هم شکست حضور سیاسی خود – تلقی کردند. این که می‌بینید امروز زبان منتقدان بر دولت درازتر از سابق است و دائما ملامتش می‌کنند، دلیلش همین است که می‌خواهند جبران مافات کنند و قدری از تلخی باخت انتخاباتی – دیپلماتیکشان را بکاهند. درست است که برجام را آمریکایی‌ها خراب کردند و عملا این ترامپ بود که مذاکره را به بن‌بست کشاند، اما کیست که نداند بخش قابل اعتنایی از برجام را رقبای روحانی بر هم زدند و هر جا که دست‌شان رسید، رشته‌های ظریف را پنبه کردند. الان هم اگر دولت دوباره همان راه را برود، شک نکنید که در فرجامش به همین بن‌بست برجامی می‌رسد و عملا نه در خارج به پیروزی می‌رسد و نه در داخل مردم و نهادهای مقتدر را راضی می‌کند.

رییس‌جمهور امروز باز هم از مذاکره صحبت کرده و برای حل دیپلماتیک و بحران فعلی چند جمله طلایی به زبان آورده. از جمله این که رسما برای دوست و دشمن سیگنال مذاکره فرستاده. سیگنالی که رسانه‌های دنیا آن را گرفتند و با آب و تاب منتشرش کردند خیلی هم خوب. مردم هم همین را می‌خواهند و مذاکره را به هر راه‌ حل دیگری ترجیح می‌دهند. اما از همین امروز صداهای مخالف هم بالا رفته و منتقدان دولت شروع کرده‌اند به خط و نشان کشیدن. این خط و نشان‌ها گواهی می‌دهند که روحانی قبل از رسیدن به پای میز مذاکره با آمریکا، باید دل رقبایش را نرم کند و هزینه داخلی مذاکره را پایین بیاورد – لااقل هزینه مذاکره نکردن را برای رقبایش بالا ببرد.

در ابتدای هزاره سوم، همه روسای دنیا، در سازمان ملل عکس یادگاری گرفتند. در آن عکس جای جمهوری اسلامی (رییس‌جمهور وقت، سید محمد خاتمی) خالی است، دلیلش خاطرتان باشد این بود که رییس‌جمهور ما از روبه‌رو شدن با کلینتون اکراه داشت و نگران بود که سلام و علیکش با او دردسرساز شود و بی‌جهت گرفتارش کند. بی‌ربط هم فکر نکرده بود. خاتمی با این که با کلینتون دست نداد و احوالپرسی نکرد، ملامت شنید و تخطئه‌اش کردند. تو خود قیاس کن که اگر سر میز مذاکره می‌نشست چه بلایی سرش می‌آوردند. این سناریو برای حسن روحانی هم قابل اجراست. ضمن این که تجربه مکالمه تلفنی او با باراک اوباما هنوز فراموش‌مان نشده... حتی اگر استدلال کنیم که روحانی مجاز به چنین مکالمه یا ملاقاتی بوده یا هست، (نظیر استدلال باهنر در برنامه تلویزیونی مقابل مجری ضد برجامی) باز هم منتقدان کوتاه نخواهند آمد و از تمام توان‌شان برای ضایع کردن برجام استفاده خواهند کرد...

چند روز پیش بزرگواری در انتقاد از دستگاه دیپلماسی کشور در همین «اعتماد» نوشت که وزارت خارجه به جای تمرکز بیش از حد بر برجام باید روی مذاکرات منطقه‌ای انرژی بیشتری می‌گذاشت و عربستان سعودی و امارات را از صرافت دشمنی با برجام و همراهی‌شان با اسراییل می‌انداخت. این انتقاد دلسوزانه قابل تامل است. من می‌خواهم به انتقاد نکته دیگری بیفزایم و بگویم نه‌تنها دولت در گفت‌وگوهای منطقه‌ای کم‌کاری کرد بلکه در داخل نیز، درشت‌گویی و طعنه و تسخر و متلک‌پرانی و ضایع کردن رقیب را جایگزین گفت‌وگو کرد.

مردم به این جهت دکتر حسن روحانی را در دولت دوازدهم برگزیدند که اولا حقوقدان و گفت‌وگوکننده بود، ثانیا دعواهای جناحی را در کارنامه نداشت. در عمل اما هم خودش و هم اطرافیانش طوعا و کرها وارد دعواهای سیاسی- جناحی با رقبا شدند و درصدد تحقیر و تخفیف منتقدان خود برآمدند. طرف مقابل هم البته بیکار ننشسته به اندازه خودش تحقیر و تخفیف کرده. خصوصا حالا که دولت گیر و گرفتاری زیاد دارد، منکوبش می‌کنند و در رسانه‌ها عیوبش را می‌شمارند و... با همه این حرف‌ها هنوز دیر نشده و دولت می‌تواند مقدم بر برد – برد بین‌المللی برای برد – برد داخلی برنامه بریزد و گفت‌وگوهای استراتژیک را سامان ببخشد. اگرنه، دیر نخواهد بود که تجربه نه‌چندان شیرین برجام را مجددا از سر بگذرانیم.»

ارسال نظر
آخرین اخبار
مطالب بیشتر