فکرشهر: در اوج انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ روزهای ۱۹ و ۲۰ آذر ۱۳۵۷ با تاسوعا و عاشورا مقارن شد و در حالی که حکومت نظامی اجتماع بیش از سه نفر را ممنوع اعلام کرده بود، میلیون ها نفر در خیابان های شاهرضا (انقلاب) و آیزنهاور (آزادی) به راه افتادند و در میدان شهیاد (آزادی) قطعنامه ای در ۱۷ ماده قرائت شد و جمعیت با فریادهای «صحیح است، صحیح است» تأیید کردند.
به گزارش فکرشهر، مهرداد خدیر در عصر ایران نوشت: «تاسوعا و عاشورای حسینی جدای مناسبت اصلی یادآور چند واقعۀ تاریخی دیگر نیز هست. همچون عاشورای ۱۲۹۰ که سربازان روس تیرهای چوبی عَلَم کردند و آزادیخواهان تبریزی را به دار کشیدند.
در اوج انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ نیز روزهای ۱۹ و ۲۰ آذر ۱۳۵۷ با تاسوعا و عاشورا مقارن شد و در حالی که حکومت نظامی اجتماع بیش از سه نفر را ممنوع اعلام کرده و دولت نظامی ازهاری بر سر کار بود، میلیونها نفر در خیابانهای شاهرضا (انقلاب) و آیزنهاور (آزادی) به راه افتادند و در میدان شهیاد (آزادی) قطعنامه ای در ۱۷ ماده قرائت و جمعیت با فریادهای «صحیح است، صحیح است» تأیید می کردند. (جالب این که در همین راهپیمایی بود که مردم نام خیابان های شاهرضا و آیزنهاور و برج شهیاد را به انقلاب و آزادی تغییر دادند.)
آیتالله سیدمحمود طالقانی از خانۀ خود در پیچ شمیران (خیابان تنکابن) به جمعیت پیوست و پیشاپیش آنان قرار گرفت و از این رو میتوان گفت شاخصترین چهرۀ سیاسی راهپیماییهای تاسوعا و عاشورا در سال ۱۳۵۷ طالقانی بود و جالب این که تاسوعا و عاشورای امسال با چهلمین سالروز خاموشی او مقارن شده است.
از راهپیمایی برزگ تاسوعا و عاشورا در سال ۱۳۵۷ (۱۹ و ۲۰ آذر ماه) به عنوان همهپرسی برای تغییر رژیم سلطنتی یاد میشود. این شایعه هم مطرح شده که شخص محمدرضاشاه با هلیکوپتر انبوه جمعیت را میدیده و شگفتزده شده بود و احسان نراقی به نویسنده این سطور گفته بود در نشستهایی که با شخص شاه در کاخ نیاوران در پاییز ۱۳۵۷ داشته هیچ گاه او را شگفت زده تر و حیران تر از روزهای بعد از راهپیماییهای تاسوعا و عاشورا ندیده است.
تا قبل از آن شاه تصور می کرد تظاهرات مردم در خیابان ها واقعا دسیسه خارجی است و جمعیت معترضان هم زیاد نیست؛ کمااینکه در ۲۶ مرداد ۱۳۵۷ و در آخرین کنفرانس خبری عمومی گفته بود: «بین ۳۵ میلیون ایرانی دو سه نفر ناراضی هم پیدا می شود.»
مرحوم نراقی دربارۀ این شنیده که آیا درست است که شاه شخصا جمعیت انبوه را در خیابان آزادی تماشا میکرده نظر صریحی نداد اما گفت: چند بار از من پرسید: اینها کی بودند؟ کمونیستها که با تاسوعا و عاشورا کاری ندارند. کشاورزان هم که زمین گرفتند. کارگران که سود ویژه میگرفتند. کارمندان هم که وضعشان خوب شده بود. دانشجوها هم که این همه نیستند و تازه بورس میگرفتند. پس این همه جمعیت از کجا آمده است؟
اهمیت راهپیمایی بزرگ تاسوعا و عاشورای ۵۷ در این بود که شاه را از توهّمات قبلی بهدرآورد و دانست دو راه بیشتر در پیش ندارد. یا سرکوب همه و اصطلاحاً به راه انداختن حمام خون یا خروج از کشور و ترک صحنه.
با این که راهپیمایی های تاسوعا و عاشورای ۵۷ در زمرۀ مهمترین اتفاقات سال ۵۷ است اما اعتصاب مطبوعات و کنترل رادیو و تلویزیون به دست نظامیها مانع انعکاس آن در رسانهها شد. کم نیستند روشنفکرانی که معتقدند اعتصاب دوم مطبوعات در سال ۵۷ اشتباهی استراتژیک بود چون با اولی به رفع نسبی سانسور دست یافته بودند ولی با دومی خود و مردم را از تریبون روزنامهها محروم کردند. برخی از روشنفکران نیز بر این باورند که با اعتصاب مطبوعات در سال ۱۳۵۷ انقلاب ایران بیش از پیش صبغۀ مذهبی و دینی پیدا کرد و مطبوعات وقتی دوباره فعالیت کردند روشنفکران غیر مذهبی دیگر نتوانستند ادبیات خود را غلبه دهند.
هر چند روزنامهها پس از بازگشایی در دولت شاپور بختیار گزارشها و تصاویری درباره راهپیمایی بزرگ تاسوعا و عاشورا درج کردند اما چند هفته سپری شده بود.
یکی از بهترین روایتها دربارۀ عظمت راهپیمایی های بزرگ تاسوعا و عاشورای ۱۳۵۷ در کتاب «روزها در راه» به قلم شاهرخ مسکوب انعکاس یافته که البته در قالب نامۀ همسر اوست. با این که شاهرخ مسکوب در زمرۀ روشنفکرانی بود که تنها چند ماه بعد از پیروزی انقلاب در زمرۀ منتقدان درآمد و بعد جلای وطن کرد و با سختیهای روزگار در پاریس زندگی میکرد تا درگذشت اما برای این که حس و حال سال انقلاب ثبت شود، عین همان روایتها را در کتاب خاطرات خود آورده و بر این باورم که روایت او یا همسرش از راهپیمایی عظیم تاسوعا و عاشورای ۱۳۵۷ جای خالی گزارشهای رسانهها در آن زمان را پرمیکند و شاید به مناسبتی متن کامل آن را منتشر کنیم.
چنان که در آغاز آمد در پایان راهپیماییهای بزرگ تاسوعا و عاشورای تهران قطعنامه ای در ۱۷ ماده قرائت شد و جمعیت انبوه حاضر نیز با شعار «صحیح است، صحیح است» تأیید کردند:
«۱. حضرت آیتالله امام خمینی رهبر ماست و خواستههای ایشان، خواسته های عموم ملت است و این پیاده روی، رأی اعتمادی است که از دل و جان و برای چندمین بار به ایشان داده می شود و قدردانی صمیمانه ای است که ملت مسلمان و مبارز ایران از رهبری ارزش مند مراجع عالی قدر می نماید.
۲. سقوط و برچیده شدن بساط شاه و رژیم سلطنتی استبدادی و پایان یافتن همه گونه آثار استعمار خارجی که با استبداد داخلی پیوند بنیادی دارد و انتقال قدرت به مردم مسلمان و مبارز ایران.
۳. برقراری حکومت عدل اسلامی بر اساس آرای مردم و حفظ و پاسداری از استقلال و تمامیت ارضی کشور و تأمین آزادی های فردی و اجتماعی با معیارها و ضوابط اسلامی.
۴. تقارن این روز بزرگ مذهبی را با روز اعلامیه جهانی حقوق بشر غنیمت دانسته و اعلام میداریم که نهتنها تأمین حقوق فطری و طبیعی بشر از اساسیترین هدف های جنبش ماست بلکه اسلام خود مبتکر رسمی و حقیقی حقوق بشر بوده است.
۵. استثمار و استعمار بیگانه و وابستگی به امپریالیسم شرق و غرب و قدرتهای سلطه گر اجنبی به هر شکل که باشد باید ریشه کن گردد و به روابط متقابل حسنه بر اساس رعایت حقوق و مصالح طرفین کشورهایی که در موضع خیانت و تجاوز به زمین و منافع ملت ایران نیستند مبدل گردد.
۶. حقوق اجتماعی و سیاسی و مدنی کلیه افراد جامعه و اقلیت های مذهبی و اتباع دیگر کشورها که با مراعات مصالح ملی در ایران اقامت دارند با رعایت همۀ جنبه های انسانی و اسلامی آن به طور کامل محفوظ و محترم باشد.
۷. آزادی واقعی و حیثیت و شرافت و کرامت انسانی که اسلام به زن داده و حقوق اجتماعی و امکان رشد و شکوفایی همۀ استعدادهای بانوان به طور کامل تأمین شود.
۸. اجرای عدالت اجتماعی و تأمین حقوق کارگر و دهقان و امکان بهرهوری کامل آنان از محصول کار و دست رنج خویش، فراهم گردد.
۹. هر گونه تبعیض حقوقی و اجتماعی و استثمار انسان به وسیلۀ انسان و سودجویی ظالمانه و سلطه گری اقتصادی که منجر به جمع ثروتهای کلان از یک طرف و محرومیت و فقر از طرف دیگر باشد ریشه کن شود.
۱۰. استقلال شرافتمندانۀ اقتصادی و احیای کشاورزی و پیشرفتِ صنعتِ مستقل تا حدِ خودکفایی و نجات از اسارت و وابستگی بیگانه به دست آید.
۱۱. اعتصابات شکوهمند کارکنان مؤسسات دولتی و بخش خصوصی که ضربۀ مهلکی بر پیکر پوسیدۀ رژیم وارد آورده و در عین حال و در حد امکان نیازهای اولیۀ زندگی تودۀ مردم را دچار تنگنا نکرده مورد تأیید و تجلیل ماست.
۱۲. لازم میدانیم به مردم فداکار توجیه کنیم که با تحمل مختصر کمبودی که از این رهگذر به وجود میآید همکاریهای برادرانۀ لازم را در تأمین نیازهای ضروری دیگران به عمل آورده و از احتکار و گران کردن کردن کالاهای مصرفی شدیداً احتراز نمایند.
۱۳. ما کشاندن ارتش را به خیابانها و قرار دادن در رو درروی ملت را خیانتی به ارتش و ملت میدانیم. ارتش ایران باید بداند که وظیفۀ اسلامی و انسانی و ملی او موضع گیری و دشمنی با دشمنان خارجی مردم است نه با خود مردم.
۱۴. تبلیغات بیاساس رژیم در خصوص نفوذ کمونیسم بین الملل در جنبش ملی اسلامی ایران و توسل نظام حاکم به تخریب و آتش سوزی به منظور آلوده و بدنام کردن مبارزات مسلمانان نخواهد توانست ملت آگاه ما را که قرآن و اسلام و حُبّ وطن، یگانه محرک و تلاش آنهاست در مبارزۀ بی امان خود سُست نماید.
۱۵. ما به روان پاک و پُرافتخار شهدای جنبش اسلامی ایران به خصوص شهدای مبارزات ۱۵ سالۀ اخیر که سهم شایانی در پیش بُردِ اهداف مبارزه دارند و با الهام از مکتب حضرت حسین بن علی ع بیدریغ خون خود را نثار کردهاند درود می فرستیم و یاد آنان را گرامی میداریم.
۱۶. کلیۀ زندانیان سیاسی و تبعیدیهایی که به جُرم دفاع از حریم حق و اسلام و وطن از آزادی محروم شدهاند باید به خانههای خود بازگردند.
۱۷. به منظور رسیدن به هدفهای فوق مبارزۀ آگاهانۀ ملت تا سرحدِ پیروزی به صورتهای گوناگون ادامه خواهد یافت و هر گونه دسیسه، دروغ پردازی، اتهام و اختلال و یورش حکومت، ملت ما را از جنبش رهاییبخش باز نخواهد داشت.»