شنبه ۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۳
جستجو
آخرین اخبار استان بوشهر
مطالب بیشتر
اختصاصی فکرشهر/ برای درگذشت مارادونا؛
فکرشهر- شاهین نجفی: دیگو آرماندو مارادونا تنها فوتبالیستی در تاریخ است که به معنای واقعی کلمه، پرستیده می شود. چون در شوک بزرگی فرو رفتم و آن حس و عشق به شیرهای آرژانتینی باعث شده بغض و غم نگذارد فکرم متمرکز شود. بابت اینکه حس ضد امپریالیستی قوی دارم و این اشتراک حس با آمریکای لاتین، فقر، انقلاب...
کد خبر: ۷۹۴۰۱
پنجشنبه ۰۶ آذر ۱۳۹۹ - ۱۰:۵۱

فکرشهر- شاهین نجفی: دیگو آرماندو مارادونا تنها فوتبالیستی در تاریخ است که به معنای واقعی کلمه، پرستیده می شود. چون در شوک بزرگی فرو رفتم و آن حس و عشق به شیرهای آرژانتینی باعث شده بغض و غم نگذارد فکرم متمرکز شود. بابت اینکه حس ضد امپریالیستی قوی دارم و این اشتراک حس با آمریکای لاتین، فقر، انقلاب، چگوارا، فیدل کاسترو، هکتور خارا و آلنده و خیلی چیزهای دیگر که خودش یک کتاب می طلبد.

حرف زیادی ندارم بگویم ولی خب می توانم این را بیان کنم که با دیدن بازی ها و کلیپ هایش در تلویزیون، آن حرکات استثنائی اش در زمین فوتبال منی را که خودم در یک خانواده فوتبالی و شاهینی بزرگ شده و در مقطعی هم فوتبال بازی می کردم و اولین جام جهانی را که از تلویزیون سیاه و سفید دیدم، یادم مانده که سال 1982 بود؛ هرچند که قبل از آن بازی های جام جهانی 1978 را هم 6 ساله بودم که دیدم و من را شیفته و دوست دار خودش کرد. نه تنها من خیلی ها را شیفته فوتبال کرد؛ چه آنهایی که هم دوره مارادونا بودند چه آنهایی که بعد از پایان فوتبالش بازی هایش را دیده و دوست دارش شده بودند. در کل برای کوچک و بزرگ و برای همه، چه نسل من چه قبل و چه بعد، اسطوره بود.
 ۱.جنگندگی  ۲.برای تیم هایش در زمین از جان مایه می گذاشت ۳. یک رهبر واقعه ای برای تیمش به حساب می آمد که این را در آرژانتین و ناپولی ثابت کرد ۴. تکنیک منحصر به فردش واقعاً قابل ستایش بود. این ها مواردی هستند که فوتبال همیشه باید ممنونش باشد. 

تفاوت مارادونا با دیگر ستارگان هم دوره خود این بود که او هیچگاه وارد ساختار قدرت در فوتبال از جمله فیفا، فدراسیون جهانی فوتبال نشد و همواره پس از دوران بازیکنی خود مهم‌ترین نهاد بین المللی فوتبال را «نماد فساد مالی و پولشویی سیاستمداران» خواند. سخنان او، پس از بازداشت روسای پیشین فیفا، سپ بلاتر و میشل پلاتینی، رنگ واقعی به خود گرفتند.

مارادونا در طول دوران بازی فوتبال و حتی پس از بازنشستگی، زندگی پر فراز و نشیبی را تجربه کرد. از اعتیاد به کوکایین تا نزدیکی‌اش به فیدل کاسترو و سخنانش علیه جورج بوش، رئیس جمهوری پیشین آمریکا، همه و همه از او شخصیتی فراتر از توپ و مستطیل سبز ساخت و او را محبوب دل میلیون‌ها نفر ومنفور بسیاری دیگر کرد. او حتی محبوب دل‌هایی شد که اصلا دوران فوتبالش را به یاد ندارند.

 جواب دندان شکنش به روباه و استعمار پیر انگلستان در جواب اشغال و جنگ فالکلند  با آن دست خدا و گل دومش که بهترین گل قرن و نهایتا قهرمان شد. آن خالکوبی روی دستش و بی توجهی به حضور جورج بوش و دخترانش در استادیوم که حتی به آن ها نگاه هم نکرد. مافیایی که برایش در آمریکا ویزا صادر نکرد و پاپیچش شدند و از صبحانه عادی به دوپینگ تبدیلش کردند که در خاک آمریکا نتواند بازی کند وتاثیرگذار باشد و جام را بگیرد. بعد از آن مافیای سیسیل، اعتیاد و مشکلات روانی اش و در آخر سرطانی که دوهفته پیش گفتند یک عمل ساده است اما همه می دانستیم که انگار دیگوی ما اینبار قصد دیگه ای دارد!

همیشه می گفتم زنده باد مارادونا اما اینبار می گویم بدرود پا طلایی بی تکرار! امیدوارم لیونل مسی در جام جهانی قطر، جام را بگیرد و به تو تقدیم کند و جای خالی ات را با عشق، اشک و جام پُر کنیم. جامی که سالهاست در طلبش هستیم اما همه در ندادن آن به ما یکدست هستند از مافیای داوری در کوپا در آمریکای جنوبی تا فیفا گرفته تا همه جا...

 پرچم آرژانتین متشکل از دو رنگ آبی آسمانی و سفید است که در مرکز قسمت سفید رنگ، یک خورشید با شمایل  خورشید با شمایل انسانی قرار دارد. نام این نشان، Sol De Mayo به معنای خورشید ماه می است که در پرچم دو کشور آرژانتین و اروگوئه دیده می شود. مورخان آمریکای جنوبی می گویند این خورشید، اینتی نام دارد؛ خورشیدی که نماد مقدس دین اینکاها، مردم بومی آمریکای جنوبی است. البته این خورشید در آرژانتین، معنای انقلابی دارد و به استقلال آرژانتین از اسپانیا مربوط است. در واقع خورشید از پشت آسمان ابری آبی و سفید در آمده و می تابد.

2 آوریل 1982 جنگ فالکلند آغاز شد. آرژانتین و انگلستان همواره در طول تاریخ با یکدیگر بر سر جزیره مالویناس یا به قول انگلیسی ها فالکلند که در حدود 500 کیلومتری جنوب آرژانتین است، اختلاف داشته اند. دوم آوریل، نیروهای انگلیسی به آرژانتینی هایی که این جزایر را اشغال کرده بودند، یورش بردند. با گذشت حدود 75 روز، انگلستان در جنگی خونین توانست سلطه خود بر جزایر فالکلند را حفظ کند و آرژانتین با دادن 649 کشته، در جنگ شکست خورد.

طبیعتا شکست در هر جنگی، غرور ملی آن کشور را جریحه دار می کند اما هنوز داستان تمام نشده بود. 22 ژوئن 1986 یعنی چهار سال پس از جنگ، فرصت انتقام آرژانتین از انگلیس در زمین فوتبال فراهم شد. خورشید آرژانتین از پشت ابرهای سفید و آبی بیرون آمد. مردی ریز نقش اما مهارنشدنی آن جا بود تا غرور از دست رفته آرژانتینی ها را بازگرداند. دیگو آرماندو مارادونا برای شاد کردن مردم آرژانتین آمده بود. دست خدا، آرژانتینی ها را از انگلیس پیش انداخت. دیگو مارادونا توپ را با دست وارد دروازه پیتر شیلتون کرد اما خودش بعدها به گری لینه کر گفت: «نه، نه، اسم این تقلب نیست. اسم این زیرکی است و در آمریکای جنوبی این کارها امری رایج است. وقتی داور و کمک داور برخورد توپ به دستم را ندیدند، پس یعنی این دست خداست!»

چهار دقیقه بعد، معجزه تکمیل شد؛ او توپ را برداشت و همه انگلیسی های پیش رویش را دریبل زد و دروازه پیتر شیلتون را گشود. مارادونا وقتی اراده می کرد، می توانست هر کاری انجام دهد. انگلیسی ها این را خوب می دانند. بازیکنان انگلیس اقرار کردند که می خواستیم او را بزنیم، اما نمی توانستیم. گری لینه کر در اواخر بازی یکی از گل ها را جبران کرد اما فایده ای نداشت چون آرژانتین 2-1 انگلیس را شکست داد. دیگو مارادونا در واقع ارتشی تک نفره بود که انگلیس را شکست داد و غرور از دست رفته آرژانتینی ها را بازگرداند. دیگر مهم نبود ادامه جام چه می شود. آرژانتین همین حالا هم انتقامش را گرفته بود و برای همیشه نام دیگو آرماندو مارادونا در تاریخ آرژانتین جاودانه شد اما این پایان کار نبود. آرژانتین تا آخر پیش رفت و همان طور که همه می دانیم، آرژانتین با پیروزی 3-2 مقابل آلمان غربی قهرمان جام جهانی 1986 شد.

مارادونا در فینال گلی نزد اما همان نمایش فوق العاده در یک چهارم نهایی مقابل انگلیس و بریس مقابل بلژیک در نیمه نهایی کافی بود او بهترین بازیکن جام جهانی شود. مسلم است که اگر مارادونا نبود، آرژانتین هم نمی توانست قهرمان شود. نمایش های دون دیگو در جام جهانی 1986 او را به قهرمان ابدی آرژانتین و شاید محبوب ترین فرد تاریخ آرژانتین تبدیل کرد. محبوبیتی که باعث شد مارادونا را به عنوان یک خدا، یک دین، یک آیین در آرژانتین بپرستند چرا که او فقط یک فوتبالیست ماهر نبود، شادی یک ملت بود.

همان طور که گفتم، مارادونا هر وقت اراده می کرد، می توانست هر کاری انجام دهد. اعتیاد به مواد مخدر و الکل، قهرمان آرژانتین را تا پای مرگ هم برد اما او هیولای لعنتی اعتیاد را هم شکست داد و البته این مسئله بازهم باعث نشد محبوبیت مارادونا در آرژانتین کم شود. اگر چه در سال ،۱۹۸۲ هنگامی که ارتش به جزیره «فالکلند» حمله کرد و وارد جنگ با استعمار و روباه پیر انگلستان شد، سربازی به نام مارادونا وجود نداشت. در عوض او برای جام جهانی آماده می شد اما احساسات ملی گرایانه خود را ابراز داشت. ۴ سال بعد در جام جهانی ،۱۹۸۶ وقتی آرژانتین با انگلستان روبرو شد، مارادونا زهر خود را ریخت. او انگلستان را در هم کوبید، اولین گل به تعبیر مارادونا با «دست خدا» زده شد و دومین گل با پای چپ خدا! مارادونا در زندگینامه خود نوشت: این مانند این بود که ما یک کشور را در جنگ شکست داده ایم نه تنها یک تیم فوتبال را. اگر چه قبل از بازی ما عنوان کردیم که فوتبال و این مسابقه هیچ ربطی به جنگ «مالویناس» ندارد اما ما می دانستیم که آنها بسیاری از پسران آرژانتینی را مانند پرندگان کوچک کشته اند و این پیروزی یک انتقام بود. مارادونا حتی در نقش یک فوتبالیست هم یک سیاستمدار بود.

هر زمان که او توپ را لمس می کرد به نظر می آمد که پسر کوچک محله فقیرنشین با قدرتی بزرگ می جنگد. این تصویر وقتی به اوج رسید که او فیفا را به توطئه چینی علیه آرژانتین متهم کرد. تصویر خالکوبی شده «چه گوارا» بر روی بازوی مارادونا نشان دهنده شدت علاقه او به این مبارز است:«۲ آرژانتینی بزرگ در یک کالبد با هم یکی شدند.»

شاید فکر کنید گفتن این که مارادونا را در آرژانتین می پرستند، یک نوع اغراق باشد اما در واقع این گونه نیست. ایگلسیا مارادونیانا، یک فرقه مذهبی است که پیروان آن به معنای واقعی کلمه، دیگو آرماندو مارادونا را می پرستند! فرقه ایگلسیا، در 30 اکتبر 1998 و سی و هشتمین سالروز تولد دیگو مارادونا در شهر روزاریو، محل تولد او تاسیس شد. هکتور کامپومار، الخاندرو رون و هرنان آمس، سه هواداری بودند که مارادونا را به عنوان رهبر خود برگزیدند و در واقع یک مکتب تلفیق گرایانه را راه اندازی کردند. آن ها حتی یک کلیسای مخصوص را هم برای این کار راه اندازی کردند که هر کسی هم حق ورود به آن را نداشت. فرقه ایگلسیا، ده فرمان مشهور دارد:
- توپ هرگز کثیف نمی شود.
- به فوتبال بیش از هر چیزی عشق بورزید.
- عشق بی قید و شرط خود به دیگو مارادونا و زیبایی فوتبال را ابراز کنید.
- از پیراهن آرژانتین دفاع کنید.
- اخبار اعجازهای مارادونا را در تمام کره زمین گسترش دهید.
- استادیوم ها و پیراهن هایی که مارادونا برای آن ها بازی کرده را گرامی بدارید.
- اصول کلیسای مارادونا را تبلیغ کنید.
- اسم دیگو را به عنوان نام میانی خودتان و نام کوچک پسرتان بگذارید.
- بی فایده نباشید و دور از واقعیت زندگی نکنید.

در تمام آرژانتین، دیگو مارادونا را با شدتی کم تر از فرقه مارادونا پرستان دوست دارند. شاید بتوان گفت که او محبوب ترین فرد تاریخ آرژانتین است؛ نه فقط به خاطر فوتبال بلکه به خاطر چیزهایی که در زندگی به آن غلبه کرده و روزهای فوق العاده شادی را برای مردم کشورش رقم زده است. خورشید آرژانتین، حالا دیگر خاموش شده است. بدرود خدای فوتبال!

 

*دانش آموخته دکترای مدیریت رسانه
 

نظرات بینندگان
ناشناس
|
-
|
جمعه ۰۷ آذر ۱۳۹۹ - ۰۹:۰۴
درود .سپاس بابت نوستالژی تلخ و پرخاطره  دیگو و آمریکای جنوبی و ....
ارسال نظر
آخرین اخبار
مطالب بیشتر