دوشنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۳
جستجو
آخرین اخبار سیاست
مطالب بیشتر
فکرشهر: «یک ساعت بعد احمد آقا مجدداً زنگ زد و گفت آقا می گویند رفراندوم برگزار شود. گفتم احمد جان. خم رنگرزی که نیست. گفت صادق؛ تو آقا را می شناسی. من هم می شناسم! من دیگر برای بار دوم نمی روم به آقا بگویم نه! اگر می خواهی خودت بیا و بگو.»به گزارش فکرشهر و به نقل از پارسینه، صادق طباطبایی در بخشی دیگر از مصاحبه خود با فصلنامه شهر قانون‌ شماره ۹ می گوید:
کد خبر: ۱۰۱۹
شنبه ۱۶ فروردين ۱۳۹۳ - ۱۲:۰۶

فکرشهر: «یک ساعت بعد احمد آقا مجدداً زنگ زد و گفت آقا می گویند رفراندوم برگزار شود. گفتم احمد جان. خم رنگرزی که نیست. گفت صادق؛ تو آقا را می شناسی. من هم می شناسم! من دیگر برای بار دوم نمی روم به آقا بگویم نه! اگر می خواهی خودت بیا و بگو.»

به گزارش فکرشهر و به نقل از پارسینه، صادق طباطبایی در بخشی دیگر از مصاحبه خود با فصلنامه شهر قانون‌ شماره ۹ می گوید:

… آن زمان فعالیت عمده من در صدا و سیما بود و با دوستان مشغول سازماندهی آنجا بودیم تا اواسط اسفند که احمد آقا از قم به من زنگ زدند. گفتند آقا می گویند رفراندوم را برگزار کنید. گفتم خیلی هم خوب است اما خب من چه کاره هستم؟ گفت تو با وزیر کشور صحبت کن و بگو امام می گویند رفراندوم برگزار شود. پیش آقای احمد صدرحاج سید جوادی رفتم و پیام امام را رساندم. ایشان گفتند رفراندوم ابزار می خواهد. استاندار، فرماندار، بخشدار و .. می خواهد. وقتی ما هنوز چیزی نداریم، چطور می شود برگزار کرد؟! وزارت کشور یک اداره کل انتخابات داشته است که الان فعالیت ندارد. من هم به احمد آقا تلفن زدم و گفتم: وزیر کشور اینطور می گویند. یک ساعت بعد احمد آقا مجدداً زنگ زد و گفت آقا می گویند رفراندوم برگزار شود. گفتم احمد جان. خم رنگرزی که نیست. گفت صادق؛ تو آقا را می شناسی. من هم می شناسم! من دیگر برای بار دوم نمی روم به آقا بگویم نه! اگر می خواهی خودت بیا و بگو.

من بلافاصله راهی قم شدم و پیش امام رفتم، گفتم آقا رفراندوم برای چی؟ شما اعلام کنید. همه دنیا می دانند که همه مردم پشت سر شما هستند. شما گفتید حکومت اسلامی نه جمهوری اسلامی. فردا همه کشور گفتند جمهوری اسلامی. شما گفتید دولت بازرگان، فردا همه ایران آمدند و تایید کردند. رفراندوم هم میخواهد همین را نشان دهد. برای چی میخواهید این همه خرج رو دست ملت بگذارید؟ در حالی که هیچ امکاناتی هم نداریم.

گفتند: شما نمی فهمید. الان وضع همین است که شما می گویید. اما بیست سال، بیست و پنج سال بعد گفته می شود: عواطف مردم را تحریک کردند و آنچه مورد نظرشان بود را گفتند و مردم بازگو کردند. باید رای گیری شود و تعداد موافق و مخالف مشخص شود و رسماً اعلام شود.

گفتم این هم استدلالی است. اما شما می دانید الان کشور در چه وضعی است؟ بگذارید دولت مسلط شود. استاندارها مستقر شوند شاید بشود تا آخر تابستان برگزار کرد. امام گفتند: چی؟! ایام تابستان؟! نه خیر، همین ایام تعطیلات عید برگزار کنید. گفتم ما الان در ۱۵ اسفند هستیم! گفتند خود تو انجمن چی هستی، سابقه کار تشکیلاتی داری و این کار را خوب بلدی. برو آنجا و سیستم رفراندوم را راه اندازی کن. در مراکز استان ها به آقایان روحانی می گویم هرجا کمک خواستید کمکتان کنند.

ظاهرا همان دوران افرادی پیشنهاد کرده بودند که فقط از عنوان جمهوری استفاده شود.

بله. دایی بزرگ من، مرحوم آیت الله سید رضا صدر، به امام می گفتند در جمهوری اسلامی نقص و ضعف وجود دارد و مردم این را به حساب اسلام خواهند گذاشت. شما همین کارهایی که انجام می دهید ادامه دهید اما اسم آن را اسلامی نگذارید. در نظام جمهوری همین کارها را انجام دهید.

ارسال نظر
آخرین اخبار
مطالب بیشتر