جمعه ۱۸ خرداد ۱۴۰۳
جستجو
آخرین اخبار جامعه
مطالب بیشتر
کد خبر: ۷۶۹۸۶
پنجشنبه ۱۷ مهر ۱۳۹۹ - ۱۰:۳۴

فکرشهر: زینب (س) پیامبری است که از خون حسین (ع) برخاسته؛ هرچند که فاطمه (س) است و بر این یتیمان علی (ع). رسالتی که از شرر دمشق، خاک سرخ سیادت می‌سازد و کاخ‌های اموی را در آسیاب عقیده خرد می‌کند. امامت یک زن، رسالت یک پیام‌آور، سالاری یک ستاره که در شام عاشورا به صحرا دمیده است‌. بهترین مردی که بوده؛ رفته است؛ حسین (ع). بهترین زنی که بوده بر مزارش گریسته است؛ زینب (س).

به گزارش فکرشهر، علی صارمیان - روزنامه‌نگار و نویسنده - در ادامه یادداشت خود در روزنامه «اعتماد» نوشت: آیا ما می‌توانیم زیر این تصویر خیس، چشمان خود را از خواب بشوییم.  هر کس پرچم افراشته یک اعتقاد است. ما مدت‌هاست فکر می‌کنیم پوچی هم پرچمی است. پوچی نه گریه است و نه لبخند. پوچی یک عکس فوری برقی از خود است در بدترین شرایطی که غافلگیر شده‌ایم. اما گذشتن از گریه‌های زبون و لبخندهای راضی به ظلم؛ انسانی را می‌طلبد که از شکست لشکر برادر؛ راه جاودانه‌ای از دمشق به عراق بکشد تا هیچ ستمگری طمع پیروزی بر مظلومان در سر نپرورد. 

اربعین چهلمین روز بلوغ عشق است. انگور را می‌ می‌کند و سالک را عارف. اربعین، یک طریقت است. یک زمان ضمنی برای پالوده شدن آب گل‌آلود است. ته‌نشین شدن خاک و طراوت آبی که به لب‌ها نرسید. اینک زینب (س) بعد از چهل روز به خاک برادر رسیده است. زنی که حلقوم ظلم نتوانست، استواری علی‌گونه‌اش را بشکند. اربعین درونمایه اساطیری بازگشت گمشدگان است. این شگفتی عظیم ایمان که یک جابر نابینا برای بدنی لگدکوب اسبان، دست بر خاک و نی و خیزان می‌کشد و یارش را می‌یابد و آنان که چشم و چشم‌بندی و سرمه و بصیرت دارند؛ غرق در ظلم می‌شوند که آن که بر منبر است، حق نیست. این مزار پرخار حسین است که حق است. اربعین پاسداشت حق انسان برای رجوع به کسی است که حق است ولو سرش بر نی و تنش در بیابان بی‌کفن افتاده باشد.

یک لشکر آمد و در کمتر از چند ساعت تمام مردان یک خانواده‌ای که می‌گفت؛ بازگشت به جاهلیت و رسومش، اسلام محمد (ص) نیست را نابود کرد. جز چند زن و کودک به جا نماند. آنها را نیز به اسارت به پیش خلیفه بردند. سر حسین (ع) را به عنوان نماد اعتراض،  فرسنگ‌ها بردند تا درس عبرت شود. هزاران تریبون، حسین (ع) را منکوب کرد.

اربعین از یک گرامیداشت ساده شروع شد. یک پیرمرد نابینا به اسم جابر خود را کشان‌کشان به چهلم حسین (ع) رساند، گفت: همه درباره تو بد می‌گویند اما حقیقت این است که تو بر حق بودی. تو درست می‌گفتی. من قلبا با تو هستم.

زینب (س) که علی‌الظاهر باید نماد شکست حسین (ع) می‌بود، در جواب خلیفه که گفت دیدید که شکست خوردید؛ گفت ما شکست نخورده‌ایم. به زودی خواهی دانست.

چهلم یا اربعین، آغاز بازگشت جامعه مرعوب و ترس‌خورده و خندان از فاجعه است، به کسی که بر حق پافشاری کرد و زیر سم ستوران بدنش کوفته شد.

اربعین بیابان محل دفن شهید کربلا را از کاخ خلیفه مهم‌تر کرد. سلام بر آن جان‌های پاک و آن پرچم زخمی بازگشته که نشانه پیروزی حق بر شمشیر بود. راه حسین و خانواده‌ای که اگر نبود؛ هیچ از راه محمد و توحید و اینکه خداوند شریکی ندارد، نمی‌ماند.

چهلم حسین (ع) نشان داد که جسم‌ها نیستند که شکست و پیروزی را نشان می‌دهد. روح حقیقت است که از تالاب خون به سلامت به گرد جسم شکست خورده برمی‌گردد و بر شریکان خودخوانده خدا پیروز می‌شود.

ارسال نظر
آخرین اخبار
مطالب بیشتر