شنبه ۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۳
جستجو
آخرین اخبار سیاست
مطالب بیشتر
کد خبر: ۱۱۰۸۹۰
چهارشنبه ۲۴ فروردين ۱۴۰۱ - ۰۲:۲۰

فکرشهر: اکونومیست نوشت: امانوئل مکرون زمانی که در سال ۲۰۱۷ برای اولین بار به عنوان رئیس جمهور فرانسه انتخاب شد، بلافاصله به نماد مرکزگرایی افراطی تبدیل شد. او جوانی، باهوش و فوق العاده منطقی بود. آن دوره، زمان ترس و وحشت برای لیبرال‌ها بود.

به گزارش فکرشهر از انتخاب، در ادامه این مطلب آمده است: یک سال قبل از این اتفاق، بریتانیا به خروج از اتحادیه اروپا رای داده بود، جامعه آمریکا دونالد ترامپ را انتخاب کرده بود، در سرتاسر اروپا، پوپولیست‌ها حتی در کشورهایی، چون سوئد، دانمارک و آلمان در صدر نظرسنجی‌ها بودند، چپ‌های افراطی در یونان قدرت را در دست داشتند و یک ائتلاف پوپولیستی نیز در ایتالیا به روی کار می‌آمد. در سراسر جهان، سیاستمداران وعده دیوارکشی می‌دادند، نظرات کارشناسان را نادیده می‌گرفتند و در رویایی دستیابی به عصر طلایی خیالی بودند. در چنین شرایطی، پیروزی مکرون یک نوع آسودگی خاطر به همراه آورد.

در ۱۰ آوریل امسال آقای مکرون بار دیگر با رای دهندگان روبرو خواهد شد. این بار نه با رویا‌های مرکزگرایی افراطی، بلکه به عنوان یک اصلاح طلب سرسخت، به کارزار مبارزات قدم می‌گذارد. مدل انتخاباتی ما، شانس برای حضور در دور دوم را ۹۸ درصد و شانس پیروزی مجدد در انتخابات را ۷۸ درصد تخمین می‌زند (البته این رقم اخیراً کاهش یافته است). پیروزی برای مکرون یک دستاورد قابل توجه خواهد بود. از زمان شارل دوگل در سال ۱۹۶۵، فرانسوی‌ها رئیس‌جمهوری را که اکثریت مجلس را داشته باشد، دو بار انتخاب نکرده اند. با این حال، لیبرال‌ها در سراسر جهان باید ماجرای مکرون را به عنوان یک داستان هشدار دهنده ببینند.

مرکزگرایی او بیشترین موفقیت را در سیاست اقتصادی به همراه داشته است. او قبل از روی کار آمدن در سال ۲۰۱۷، استدلال کرد که فرانسه باید به سمت جهانی شدن برود و تلاش کند تا شهروندانش را به مهارت‌هایی که برای انطباق با این تغییر مورد نیاز است، مجهز کند. اصلاحات نظارتی او این دیدگاه را تحقق بخشیده و منجر به بازگشت اشتغال و ایجاد مشاغل جدید شده است. او به جای تلاش برای حفظ مشاغل اضافی، آموزش و تحصیلات اولیه را تقویت کرده است. در سطح اروپا، او نیروی محرکه ایجاد یک صندوق ۷۵۰ میلیارد یورویی (۸۱۸ میلیارد دلاری) بود که به طور مشترک تضمین شده بود تا به اقتصاد‌های ضعیف اروپا کمک کند تا خود را از دام کووید-۱۹ رهایی ببخشند.

با این حال، او در دوره دوم ریاست جمهوری اش، کار‌های زیادی برای انجام دادن دارد. آقای مکرون برای دستیابی به اهرم‌های کنترل دولتی، چه در محدود کردن قیمت برق چه مداخله در مدیریت هایپرمارکت‌ها، بسیار مشتاق بوده است. علیرغم همه شایستگی‌ها، او نتوانسته امید را به فرانسه بازگرداند. اگرچه حامیان او سریعاً به این نکته اشاره می‌کنند که کووید مانع از تحقق این امر شده، اما او نتوانسته سیستم بازنشستگی هزارتویی فرانسه را اصلاح کند.

به عنوان یک دولتمرد بین المللی، آقای مکرون تهدیدی را که چین و روسیه به نظم غربی وارده کرده اند، به درستی درک نکرده است. راه حل او برای مقابله با این مسئله، تقویت اتحادیه اروپا بود، حتی اگر این امر باعث تضعیف نهاد‌هایی شود که غرب را به هم پیوند می‌دهند. او به جای رویارویی با ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، برای ایجاد روابط با او صحبت کرد. او می‌خواست با ایجاد یک همتای اروپایی، ناتو را کم اهمیت جلوه دهد. با این حال، همانطور که جنگ در اوکراین نشان داد، نقش آمریکا در دفاع از اروپا ضروری است. اگرچه تلاش‌های او برای شکست نیرو‌های جهادی در ساحل شجاعانه و قابل ستایش بود، اما نتایج کمی به همراه داشت. مراودات او با بریتانیای نابسامان پس از برگزیت نیز ناامیدکننده بود، دقیقاً همان چیزی بود که نخست وزیر بریتانیا می‌خواست.

بیشتر از همه، مکرون در زمینه بهبود سیاست فرانسه کوتاهی کرده است. او در انتخابات سال ۲۰۱۷، مارین لوپن، ملی‌گرای نوستالژیک را شکست داد. اگر مکرون به دور دوم انتخابات راه پیدا کند، نظرسنجی‌ها می‌گویند که با اختلاف ۵۳ درصد به ۴۷ درصد برنده خواهد شد.

مکرون گاهی اوقات رای‌دهندگان را با شیوه مشتری مداری خود دفع می‌کند. منتقدان به او لقب «رئیس جمهور ثروتمندان» می‌دهند. این برچسب تا حدی به این دلیل است که او مالیات بر ثروت را کاهش داده است. آقای مکرون همچنین با مشکلی مواجه است که سیاستمداران در رقابت با پوپولیست‌ها با آن مواجه هستند. او سیاست‌هایی را ارائه می‌کند که در عمل فرسایشی بنظر می‌رسند.

رقابت مهمی بین آقای مکرون و خانم لوپن که طرفدار پوتین است و قوانین اتحادیه اروپا را زیر پا می‌گذارد، وجود دارد. شانس ۲۱ درصدی لوپن برای رئیس جمهور شدن به طرز نگران کننده‌ای بالاست.

در سال ۲۰۱۶، آقای مکرون نوشت: "اگر ما خودمان را در پنج یا ده سال دیگر جمع نکنیم، [خانم لوپن]در قدرت خواهد بود. " درسی که مرکزگرایان باید بگیرند این است که یک نفر نمی‌تواند مرکزگرایی افراطی را حفظ کند. مرکزگرایی فرانسوی و پسرعمو‌های لیبرال انگلیسی-آمریکایی آن یک نظام تلقی می‌شوند. این نظام نیاز به تجدیدنظر دائمی از طریق بحث و رقابت دارند. آقای مکرون هنوز شانس پیروزی دارد، اما به همراهی نیازمند است.

ارسال نظر
آخرین اخبار
مطالب بیشتر