شنبه ۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۳
جستجو
آخرین اخبار استان بوشهر
مطالب بیشتر
اختصاصی «فکرشهر»
حامد عباسی سملی*
کد خبر: ۶۱۹۹۴
شنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۸ - ۱۱:۵۷

1.
لطفا 
به صدا های مورد علاقه ام
دست نزنید
حتی اگر مرده باشند.

لگد نزن،
ایوبت را زیاد تر کن
دارم مقدمه آمدنت را می چینم
ببخشید این خاطره ها 
برای روی سن آمدن
خیلی عجول هستند.

سنت را بکش بالا
نگذار از پایت بیفتد
آن وقت راحت می توانی بگویی
 خیلی هم  جوان نبود.

اما راستش را اگر بخواهید
وقتی جلویم ایستاد
من اولین قند را که برداشتم
فهمیدم تلخی اش 
تلخی همیشگی نیست.

خب هرکس زیر پیراهنش
چیزی برای قایم کردن دارد
اما نه وسط عدل ظهر 
که سایه ات هم
برای فراموش نشدن
خودش را به پاهایت می اندازد.

لبخند نزدن را بلد نبود
گفت همه چیز را فراموش کن
بیا برای بار آخر بازی کنیم
شیر یا خط؟
- هرکدام که زود تر بیاید

باران گرفت
گفته بودی 
روزیْ که حلال باشد
باید باران ببارد

بعد ها می نشستم روری مبل
صدا های مورد علاقه ام را 
کوک می کردم
و دست می کردم زیر پیراهنم 
چیزی بیرون می آوردم
وبا هر بار نواختن صدا در آغوش می گرفتمش
و گاهی هم سری به لبخند های کسی می زدم
کسی که دیگر نیست.

مخاطبان عزیز
لطفا این صدا را فراموش نکنید

می سپرمش به هر بادی که تند تر وزید
می خواهم بشوم
مثل یک تپه شنی
که هرچه بیشتر
دلش را به باد می سپارد
کوتاه تر می شود.

2.
دختر های روی آبی
 جیغ می خورند
 حجب و حیا بالا می آورند
 وفکر می کنند
 به عمیق ترین 
به عمیق ترینش
به چشم ها و گوش ها که همه  جا هستند 
 به باران که خوشش می آید
 لق لقه ی زبان ها شود
به موهایی که باران می خورند 
به جیغ هایی که لق لقه ی زبان ها شده اند 
و مثل این که
 واقعا کسی حواسش نیست
که قایق دریایش را
سفت چسبیده 
که زمین نخورد.

 

*شاعر جوان استان بوشهر

نظرات بینندگان
سروش
|
-
|
دوشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۸ - ۰۵:۰۰
بسیار زیبا بود 
ناشناس
|
-
|
چهارشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۸ - ۰۹:۴۹
احسنت عالی بود 
ایدا
|
-
|
جمعه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۲:۰۴
افرین خوب بود
ارسال نظر
آخرین اخبار
مطالب بیشتر