شنبه ۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۳
جستجو
فکرشهر: دو جانور مصمم، یک ساعت در پارک ملی لوانگوای زامبیای جنوبی با هم پیکار کردند و در نهایت هر دو با جراحاتی سنگین صحنه را ترک گفتند.به گزارش فکرشهر، فرارو با انتشار تصاویری از این نبرد، به نقل از اکسپرس نوشت: زمانی که شیر به شکارش چنگ زد و او را گاز گرفت، بوفالو حاضر به عقب‌نشینی نشد و پاسخ شیر را با شاخ‌های بزرگش داد.مت آرمسترانگ فورد، 25 ساله، راهنما و مسئول کمپ که برای شنتون سافاریز کار می‌کند، شاهد این نبرد خونین بود. او می‌گوید این شیر شش ساله، به بیماری پوستی مبتلا بوده و از گروهش دور افتاده است.
کد خبر: ۹۶۵۹
جمعه ۲۴ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۲:۴۹

فکرشهر: دو جانور مصمم، یک ساعت در پارک ملی لوانگوای زامبیای جنوبی با هم پیکار کردند و در نهایت هر دو با جراحاتی سنگین صحنه را ترک گفتند.

به گزارش فکرشهر، فرارو با انتشار تصاویری از این نبرد، به نقل از اکسپرس نوشت: زمانی که شیر به شکارش چنگ زد و او را گاز گرفت، بوفالو حاضر به عقب‌نشینی نشد و پاسخ شیر را با شاخ‌های بزرگش داد.

مت آرمسترانگ فورد، 25 ساله، راهنما و مسئول کمپ که برای شنتون سافاریز کار می‌کند، شاهد این نبرد خونین بود. او می‌گوید این شیر شش ساله، به بیماری پوستی مبتلا بوده و از گروهش دور افتاده است.

آرمسترانگ می‌گوید: «حدود 10 دقیقه پس از رسیدن ما، بوفالو توانست خود را از چنگ شیر برهاند، اما به جای فرار همان‌جا ایستاد. هر دو حیوان به هم زل زده بودند و از خستگی توان حرکت نداشتند. پس از چند دقیقه استراحت، شیر دوباره به بوفالو حمله کرد و یک نبرد 10 دقیقه‌ای دیگر اتفاق افتاد. این بار هم بوفالو توانست خود را از چنگ شیر برهاند. همین ماجرا برای حدود یک ساعت تکرار می‌شد تا جایی که دو حیوان دیگر نا نداشتند. باقی گله که برای نوشیدن آب آمده بودند، از دور شاهد این نبر بودند.

سپس یک بوفالوی دیگر به کمک هم‌گله‌ای خود آمد و ضربه‌ای شدید به شیر وارد آورد. این اتفاق باعث شد فرصتی که بوفالو برای فرار نیاز داشت برایش پیش آید و سپس به گله‌اش ملحق شد. سپس، شیر خودش را کشان کشان به نزدیکی یک بوته رساند و در آنجا شروع به لیس زدن زخم‌هایش کرد. هر دو حیوان پس از این مبارزه غرق در خون بودند.»

با وجود موفقیت بوفالو در فرار، شدت جراحات وی به حدی بود که دو روز بعد در مقابل عفونت زخم‌ها تسلیم شد. شیر هم جراحات شدیدی برداشته بود و دو روز بعد، مُرد.

آرمسترانگ فورد همچنین می‌گوید: «من هرگز چیزی مشابه این را ندیده بودم. معمولاً شیرها به تنهایی به شکار بوفالو نمی‌روند. اینکه ما شیر را از قبل می‌شناختیم و او را در دوران شکوهش دیده بودیم، باعث شده بود که اتفاق برایمان بسیار احساسی و تلخ شود. در پایان مبارزه همه خسته شده بودند.»

 

ارسال نظر
آخرین اخبار
مطالب بیشتر