جمعه ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۳
جستجو
آخرین اخبار استان بوشهر
مطالب بیشتر
به مناسبت روز بوشهر؛
فکرشهر: 18 اسفندماه مصادف است با روز بوشهر؛ این مناسبت بنا به سالروز احداث مدرسه ی سعادت در بوشهر طبق حروف ابجد انتخاب شده، مدرسه ای که دومین مدرسه ی جدید کشور بعد از دارالفنون بوده است. اما شاید کم تر کسی از این موضوع اطلاع داشته باشد که موسسین این مدرسه ـ یعنی شیخ محمدحسین سعادت و شیخ عبدالکریم سعادت ـ دشتستانی بوده اند!! شیوخی که هنوز هم نوادگانشان در منطقه ساکن اند.
کد خبر: ۱۸۲۱۱
سه‌شنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۱:۳۰

فکرشهر: 18 اسفندماه مصادف است با روز بوشهر؛ این مناسبت بنا به سالروز احداث مدرسه ی سعادت در بوشهر طبق حروف ابجد انتخاب شده، مدرسه ای که دومین مدرسه ی جدید کشور بعد از دارالفنون بوده است. اما شاید کم تر کسی از این موضوع اطلاع داشته باشد که موسسین این مدرسه ـ یعنی شیخ محمدحسین سعادت و شیخ عبدالکریم سعادت ـ دشتستانی بوده اند!! شیوخی که هنوز هم نوادگانشان در منطقه ساکن اند.

\n\n

ماهنامه ی «فکر شهر» در آبان ماه سال جاری پیرامون همین موضوع، گفت و گویی با محمدباقر سعادت، یکی از نوادگان موسسین مدرسه ی سعادت انجام داده بود که با حذف مقدمه در زیر بازنشر می شود:

\n\n

ـ جناب سعادت، ما در بوشهر مدرسه ای داریم به نام سعادت که به نماد این شهر و البته استان هم تبدیل شده است. این سوال همیشه برای من مطرح بوده که با توجه به این که سعادت ها اصالتا دشتستانی هستند، ارتباطی بین این مدرسه و خاندان سعادت هم وجود دارد؟

\n\n

بله. موسسین مدرسه ی سعادت که دومین مدسه ی علوم جدیده ی کشور است، دشتستانی می باشند ولی حتی اصحاب قلم و رسانه هم این موضوع را با تردید بیان می کنند. مرحوم حاج شیخ محمدحسین سعادت، موسس مدرسه سعادت است و مرحوم حاج شیخ عبدالکریم، برادر ایشان، هم همراهشان بوده که چون تالیفات کتب بیشتری برای مدرسه ی سعادت داشته، نامش بیشتر مطرح می شود و به اشتباه موسس مدرسه هم گفته می شود. در هر حال هر دو در بعد کشوری، بوشهری، در بعد شهرستان، دشتستانی و در بعد بخش و منطقه هم شبانکاره ای می باشند.

\n\n

ـ چه جالب. لطفا در این باره بیشتر توضیح دهید.

\n\n

در ابتدای بحث تاریخچه ی مدرسه ی سعادت لازم است که درودی بفرستیم بر روح میرزا تقی خان امیرکبیر که در واقع ایشان سنگ بنای علوم جدید را در کشور گذاشتند. بعد از احداث دارالفنون توسط امیرکبیر در دوران ناصرالدین شاه، مرحوم رشدیه هم در زمان مظفرالدین شاه در تبریز مدرسه ای به سبک جدید تاسیس کرد و در تهران هم مدرسه ی دیگری به نام افتتاحیه توسط برخی اصلاح طلبان آن روزگار تاسیس شد؛ اما این که چرا مدرسه ی سعادت را دومین مدرسه عنوان می کنند دلیلش این است که دو مدرسه ی رشدیه و افتتاحیه، کاملا به سبک و شیوه ی جدید تاسیس نشده بود و بینابین بود، بین علوم قدیم و جدید.

\n\n

ـ منظورتان سبک فیزیکی کلاس هاست یا دروس؟

\n\n

دروس و علومی که در آن جا تدریس می شد، بینابین بود.

\n\n

\n\n

ـ چه شد که دومین مدرسه ی جدید کشور در بوشهر احداث شد؟

\n\n

در زمان مظفرالدین شاه که به عصر مظفری هم معروف است، در بوشهر تقریبا 16 یا 17 کنسولگری و دفاتر سیاسی کشورهای دیگر فعال بودند که این تعداد در مرکز کشور نیز وجود نداشت. شرایط آن روزگار بوشهر می طلبید که مدرسه ای به سبک جدید و به شیوه ی نوین در این شهر هم تاسیس شود. این جا بود که عده ای از اهالی و معاریف بوشهر، موضوع را با احمدخان دریابیگی که حکمران بنادر بود در میان گذاشتند. در آن روزگار، فقط شاه می توانست مجوز تاسیس مدرسه را صادر نماید. احمدخان در ملاقاتی که با مظفرالدین شاه داشت، درخواست مردم بوشهر را با وی در میان گذاشت و ایشان هم موافقت و به صدر اعظم دستور لازم را صادر نمود. پس از این هم وزیر علوم وقت، از میان اساتید آن روزگار، مرحوم شیخ محمدحسین سعادت را که اصفار اربعه ( فلسفه ی ملاصدرا )، ادبیات عرب و ادبیات فارسی را هم در مدرسه ی افتتاحیه و هم در دارالفنون تدریس می نمود، برای تاسیس این مدرسه منصوب کرد. به نظر می رسد دلیل انتخاب شیخ محمدحسین سعادت، بوشهری بودن وی بود؛ که البته اگر بخواهیم شهرستانی بررسی کنیم، ایشان دشتستانی و در نگاهی دقیق تر شبانکاره ای بود.

\n\n

ـ این موضوع مربوط به چه تاریخی است؟

\n\n

سال 1316 قمری مطابق با 1277 شمسی.

\n\n

سال 1317 قمری ( 1278 شمسی )، شیخ محمدحسین، برادرش شیخ عبدالکریم را با خود همراه نمود و مدرسه ی سعادت بوشهر را در یک منزل استیجاری پایه گذاشت. در آن زمان تمام کتب مورد نیاز مدرسه ی سعادت را نیز خود این دو برادر تالیف و تصنیف فرموده، در چاپخانه ی مظفری بمبئی به چاپ رسانیدند.

\n\n

در مدارسی که بعدا در خوزستان و هرمزگان تاسیس شد هم، این کتاب ها مورد استفاده قرار گرفته شد.

\n\n

ـ اسامی این کتب را به خاطر دارید؟

\n\n

کتاب شش هزار مساله ریاضی، حساب جدید، آداب و پرورش جوانان، میزان التعلیم (فارسی امروز) در5 مجلد، شرعیات و ... که تالیف شیخ عبدالکریم سعادت بوده است.

\n\n

در حال حاضر هم تعدادی از کتب تألیفی ایشان از جمله میزان التعلیم و شش هزار مسئله ریاضی را با چاپ همان دوره زمانی در کتابخانه خود دارم.

\n\n

ـ پس کتاب های مدرسه ی سعادت متفاوت با کتب دارالفنون بود؟

\n\n

متفاوت بوده چون ظاهرا از کتاب های دارالفنون استفاده نشده است.

\n\n

ـ در واقع می توانیم بگوییم همان کتب دارالفنون را با توجه به منطقه، بومی سازی کرده اند؟

\n\n

به نظر این جانب، این کتاب ها اندوخته های علمی خود ایشان بوده و از جایی کپی برداری نشده است و همان گونه که می دانیم استفاده­ی علمی از مطالب کتب چاپ شده­ی پیشین نه تنها غیر قانونی نیست، بلکه الزام علمی هم دارد.

\n\n

ـ چه زمانی مدرسه ی سعادت در محل کنونی تاسیس شد و چگونه اداره می شد؟ منظورم این است که هزینه های جاری اش از کجا تامین می شد؟

\n\n

پس از این که مدرسه در یک منزل استیجاری تاسیس  شد، یک قطعه  زمین چند هزار متری برای تاسیس مدرسه اهدا می گردد و همه تجار آن جا تجمع می کنند و برای ساخت و اداره ی مدرسه، مبالغی کمک می نمایند. «میرزایانس ارمنی» هم که رییس گمرک آن زمان بوشهر بود، موافقت می کند که از هر عدلی صادرات و واردات یک دهم قِران به مدرسه کمک شود و شخصی به نام محمدباقرـ اهل مهیمنی ـ هم مامور این کار در گمرک می شود و به این ترتیب مدرسه ی سعادت کنونی احداث می شود.

\n\n

این نکته هم جالب توجه است که در همان زمان، در مدرسه ی سعادت کارگاهی بوده که برای کمک به مدرسه در آن واکس و صابون تولید می شده است. مرحوم فیلسوف روانشاد که تحصیلکرده ی فرانسه بوده، این کارگاه را راه اندازی می کند که محصولاتش را به مردم می فروختند و پولش در کنار کمک های دریافتی از تجار برای کمک­هزینه ی مدرسه مصرف می شده است.

\n\n

یک نکته دیگر که ممکن است برای فرهنگیان حائز اهمیت باشد، این است که مدرسه در طول سال به غیر از ایام تعطیلی رسمی، اعیاد، نوروز، سوگواری ها و ...، در تابستان هم  به صورت دو شیفت باز بوده؛ 4 ساعت صبح و 2 ساعت هم بعد از ظهر.

\n\n

ـ برادران سعادت تا کی در مدرسه ماندند؟

\n\n

بعد از تاسیس مدرسه ی سعادت، حوزه ی علمیه ی نجف اشرف که در راس آن آخوند ملامحمد کاظم خراسانی - استاد المجتهدین - بود از مرحوم شیخ عبدالکریم سعادت دعوت نمود و ایشان نیز به نجف اشرف رفته، همزمان سه مدرسه در شهرهای کربلا، کاظمین و نجف تاسیس کردند و مدیریت هر سه را هم به مدت 9 سال بر عهده گرفتند. با این وصف، می توان گفت علوم جدید در کشور عراق، بعد از مدرسه ی سعادت بوشهر بوده و مهم تر این که یک دشتستانی این علوم جدید را در کشوری که علوم قدیمش بیش از هزار سال قدمت داشته، پایه گذاری کرده است.

\n\n

 و جالب است بدانیم که در همان جا هم یکی از شاگردان مرحوم حاج شیخ عبدالکریم سعادت، آیت اله العظمی مرعشی نجفی بوده که در کتاب «شهاب شریعت» که زندگینامه ی آیت اله العظمی مرعشی نجفی است و تمام اساتیدش را نام برده، نام ایشان هم ذکر شده است.

\n\n

در کل شاید بتوان گفت کسانی که سنگ بنای علوم جدید را در جنوب کشور و بعد از آن در کشور عراق گذاشته، دشتستانی بوده اند.

\n\n

ـ این آقایان سعادتی که فرمودید، چه نسبتی با شما دارند؟

\n\n

اگر بخواهم قدری به عقب تر برگردم و به شجره نامه نگاه کنیم به شخصی به نام قطب الدین می رسیم که بعد از آن، افراد شجره نامه به ترتیب عبارتند از نجم الدین، عالیشاه، عبدالعلی، ملاحسن واعظ و بعدش هم شیخ عبدالکریم اول که ایشان از شاگردان شیخ مرتضی انصاری بوده و حتی شیخ انصاری، به ایشان ابوذر زمان و سلمان دوران را نسبت داده است.

\n\n

شیخ عبدالکریم اول دارای 4 فرزند بوده، که هر 4 نفر هم مجتهد بوده اند به اسامی شیخ محمدحسن مجتهد، شیخ محمدعلی مجتهد، شیخ محمدحسین مجتهد و شیخ احمد مجتهد.

\n\n

من از نوادگان مرحوم حاج شیخ محمدحسن سعادت هستم و شیخ محمدحسین و شیخ عبدالکریم هم فرزندان شیخ محمدعلی مجتهد هستند.

\n\n

ـ پس ما چنین شخصیت هایی در دشتستان داشته ایم ولی از وجودشان بی اطلاع هستیم؟

\n\n

متاسفانه همینطور است. سال 1365 به همراه آقای دکترعلی حقشناس که از اساتید دانشگاه بوشهر هستند، به ملاقات مرحوم علیمراد فراشبندی رحمت اله علیه رفتیم و به ایشان گفتیم که کنگره ی مدرسه ی سعادت در آستانه­ی برگزاری است و از شما تقاضا داریم که اسناد و مدارکی که از این مدرسه دارید در اختیار هیات علمی قرار دهید و ایشان هم بحث مرحوم شیخ محمدحسین را این گونه بیان کرد که: «شیخ محمدحسین سعادت نه تنها جنوبی بود، بلکه در بین اساتید آن روزگار هم از همه برجسته تر بود» و همین موضوع را هم جناب آقای دکتر خیراندیش، در مقدمه ای که بر کتاب تاریخ بوشهر(تالیف شیخ محمدحسین) نوشته، آورده است.

\n\n

کتاب تاریخ بوشهر در دو مجلد و خطی است که خود ایشان به کتابخانه ی علی اصغر حکمت اهدا کرده بود، حکمت هم کتاب را به کتابخانه ی مرکزی دانشگاه تهران اهدا کرده بود. آقای شیخ الحکما هم جلد اول این کتاب را به آقای دکتر خیراندیش داده، ایشان هم مقدمه ای بر کتاب نوشته و در آن مقدمه عنوان کرد که شیخ محمدحسین و شیخ عبدالکریم سعادت، نه تنها از مفاخر جنوب کشور، بلکه از مفاخر کل کشورند و به صراحت هم اعلام کرده که نوگرا و آزادی خواه بوده اند؛ ولی متاسفانه مقام و منزلت ایشان برای مردم ایران هنوز شناخته نشده است.

\n\n

ـ پس شما اولین های زیادی در عرصه های علمی و فرهنگی داشته اید؟

\n\n

البته در اولین ها ما باز هم حرف داریم. مرحوم دکتر احمد سعادت هم جزء اولین های دانشگاه ایران بوده. سال 1314 که رضاشاه اولین کلنگ دانشگاه را زد، عده ای را بورسیه داد و به خارج از کشور رفتند که دکتر احمد سعادت ما هم یکی از این اولین دوره بوده و جغرافیا خواندند و به زبان هم مسلط بودند و در دانشگاه نظامی، زبان درس می دادند و کتابی هم در هواشناسی دارند. مدرسه ی منوچهری بندر ریگ هم که در زمان رضاشاه تاسیس شد، موسسش مرحوم حاج سید احمد سعادت ما بوده. مرحوم حاج سید ابوالقاسم سعادت نماینده­ی آموزش و پرورش دشتستان بوده است و همسرش خانم عصمت سعادت (که دختر مرحوم شیخ محمدحسین بوده)، ایشان هم جزء اولین مدیر های مدرسه ی دخترانه ی برازجان است. مرحوم شیخ محمدحسین هم ـ در زمان مرحوم مدرس ـ یک دور نماینده ی مردم لارستان در مجلس بوده است. شیخ عبدالکریم هم یک دور به عنوان نماینده ی مردم بوشهر به مجلس راه پیدا می کند واعتبار نامه اش هم تصویب می شود، ولی ایشان از ورود به مجلس امتناع می ورزد.

\n\n

ـ جناب سعادت، شما چه زمانی اولین مدیریت جمعی و مسئولیت اداری را عهده دار شدید و کار را از کجا آغاز کردید؟

\n\n

سال 58 شورای کشاورزی در دشتستان تشکیل شد که کشاورزان رای دادند و 5 نفر به عنوان شورای کشاورزی دشتستان انتخاب شدند و من هم یکی از اعضا انتخاب شدم. کلا در استان دو شورا بود که یکی در بوشهر و یکی هم در دشتستان تشکیل شد. همان سال 58 هم کنگره ی شورای کشاورزی تشکیل شد و من هم در این کنگره شرکت کردم و با توجه به عدم حضور نماینده ی بوشهر، من به عنوان تنها نماینده ی استان در کنگره بودم که به مدت 15 دقیقه مشکلات و دغدغه ها و مسائل کشاورزی دشتستان را که در کتابچه ای جمع بندی کرده بودم، بیان نمودم. از جمله مسائل مطرح شده در آن کتابچه، مساله ی سد رییسعلی دلواری بود که آن موقع با عنوان سد «چوب گرگ» بود و مطالعاتی توسط مشاورین طالقانی روی آن انجام شده بود و عملا کار روی آن آغاز نشده بود.

\n\n

\n\n

ـ از چه زمان به آموزش و پرورش وارد شدید؟ 

\n\n

از سال 1360 هجری شمسی به  استخدام آموزش و پرورش درآمدم و همزمان عضویت در شورای سرپرستی کمیته امداد امام خمینی (ره) شبانکاره هم به من ابلاغ گردید.

\n\n

در این چند سالی که هم در کمیته امداد بودم و هم آموزش و پرورش، کمیته امداد را افتخاری اداره می کردم و حتی یک ریال هم بابت حقوق دریافت نداشتم و وقت هایی که آموزش و پرورش نبودم، امور کمیته امداد را انجام می دادم و این را برای خودم یک افتخار می دانم، چرا که هم با درد محرومین آشنا شدم و آن ها را کاملا درک کردم و هم این که در واقع افتخاری خدمت کرده ام.

\n\n

ـ شما عضو شورای روستا هم بودید؟

\n\n

در همان زمان ها که شبانکاره هنوز شهر نشده بود، در روستاها، شورای روستا برقرار بود که من هم عضو این شورا در روستای ده کهنه ی سابق بودم و در سال 78 که شورای شهر مصوب و سپس تاسیس گردید به عنوان عضو شورا انتخاب شدم.

\n\n

در شورای شهر شبانکاره هم با دوستان مصوب کردیم که بابت این حضور و خدمت به مردم حقوقی دریافت نکنیم، چون اعتقادمان این بود که برای خدمت به مردم آمده ایم.

\n\n

همین امر در شورای دوم هم رخ داد و باز هم مصوب کردیم که حقوق دریافت نکنیم و دریافت هم نکردیم که این امر هم جزء افتخارات من است.

\n\n

ـ از چه زمان و برای چه مدت بخشدار بندرریگ بودید؟

\n\n

سال 82 که در دوره ی دوم شورای شهر بودیم، به پیشنهاد فرماندار وقت گناوه ـ آقای اکسیرـ و موافقت استاندار وقت ـ آقای مهندس تبادار ـ و بعد از مشورت هایی، قبول کردم که بخشدار بندرریگ شوم.

\n\n

تا سال 85 بخشدار بندرریگ ماندم و بعد هم به بوشهر رفتم و به عنوان معاون سازمان میراث فرهنگی و صنایع دستی و گردشگری استان بوشهر منصوب شدم و تا سال 89،  یعنی 4 سال، آن جا خدمت کردم که با 28 سال و 11 ماه خدمت، تقاضای بازنشستگی کردم.

\n\n

ـ چرا؟

\n\n

واقعیتش این است که مقداری تحت فشار بودم.

\n\n

ـ  فشار سیاسی؟

\n\n

بله. دلیلش این بود که من بخشدار دولت اصلاحات بودم. تا زمانی که آقای افراشته استاندار بود، چون من را می شناخت و به صداقت و سلامت و صراحت من اعتقاد داشت و می دانست که من در بحث مسائل سیاسی آدم معتدلی هستم، تا مدتی ماموریت من را لغو نکرد که به آموزش و پرورش برگردم و معتقد بود که باید بمانم و تا زمانی که حضور داشتند، مقداری از هجمه ها را با توجه به شناختی که از من داشتند، خنثی می کردند ولی بعد از رفتن جناب افراشته، هجمه ها و فشارها بیشتر شد و من هم مجبور به تن دادن به بازنشستگی شدم.

\n\n

ـ در دوره ­ی کدام استاندار مجبور به این بازنشستگی شدید؟

\n\n

در اواخر دوران حضور آقای شفقت در بوشهر، ناگزیر به بازنشستگی پیش از موعد شدم.

\n\n

بعد از آن هم به خواندن کتاب و مطالعه و ... روی آوردم.

\n\n

ـ پس شما فردی سیاسی هستید؟ در کل نظر شما راجع به سیاست چیست؟

\n\n

من سیاسی هستم ولی برای سیاست عاری از صداقت هیچ ارزشی قائل نیستم.

\n\n

با احترام به مشی و سیاست دولت تدبیر و امید، جدای از طرح بحث اعتدال توسط دولت، ذاتا اعتدال، سرلوحه ی کارم بوده است و سوابق من مؤید این امر است. برای مثال در سال 82 در بخشداری بندرریگ در شورای اداری و در حضورهمه ­ی همکاران گفتم که هر کس هر خط فکری دارد برای من محترم است و از نظر این جانب هر کسی صادقانه تر و مخلصانه تر و بیش تر در خدمت مردم باشد، قابل احترام تر است.

\n\n

ـ آیا به خاطر اصلاح طلبی خود، مسئولیت ستاد دکتر روحانی را در استان پذیرفتید؟

\n\n

سال 92 که بحث انتخابات ریاست جمهوری پیش آمد، به من پیشنهاد شد که مسئولیت ستاد آقای روحانی را در بوشهر بر عهده بگیرم. من ابتدا با افرادی که در این قضیه صاحب نظر و اهل فن بودند و به صداقت و سلامتشان هم اعتقاد داشتم، وارد شور شدم چون به کار شورایی و مشورت اعتقاد قلبی دارم. در بررسی ها و مشورت ها به نتیجه رسیدم که آقای روحانی ـ علی رغم آخر جدول بودن ایشان در نظر سنجی ـ مناسب ترین گزینه است. از این رو مسئولیت ستاد استانی ایشان را پذیرفتم.

\n\n

ـ از نظر جناب­عالی، آقای روحانی چه ویژگی هایی داشتند؟

\n\n

ایشان فردی است که هم به رهبری نزدیک است، هم تجربیات فراوانی دارد، آدمی است که صداقت و سلامت و صلابت دارد و من هم به همین دلیل پذیرفتم ولو این که ایشان موفق نشوند، چون حقانیتش به من ثابت شد.

\n\n

ـ چند درصد مردم استان به جناب آقای روحانی رای دادند و کدام شهرستان رتبه ی برتر را داشت؟

\n\n

نزدیک به 52 درصد کل استان به جناب آقای روحانی رای دادند و در شهرستان ها نیز، عسلویه بالاترین میزان آراء را داشت.

\n\n

ـ از مسئولیتی که پذیرفتید، راضی هستید؟ پشیمان نیستید؟

\n\n

تا الان ناراضی و پشیمان نیستم چون می بینم که دولت با صداقت و سلامت کامل، هم و غم اش را گذاشته که زندگی مردم متحول شود.

\n\n

ـ شما از عملکرد نمایندگان دولت تدبیر و امید در استان رضایت دارید؟

\n\n

ما امیدواریم که اقداماتی صورت بگیرد کما این که اقدامات خوبی هم صورت گرفته و این در حالی است که دولت از لحاظ مالی و اقتصادی وضعیت چندان خوبی ندارد به گونه ای که حتی آقای نوبخت می گفت وقتی دولت را تحویل گرفتند برای پرداخت حقوق کارمندان مجبور به اخذ تسهیلات از منابع بانک ها با سود 22 درصد شدند.

\n\n

ـ بگذارید به شکل دیگری این سوال را بپرسم. خیلی ها معتقدند که آقای سعادت در دولت تدبیر و امید به جایگاه شایسته­ی خود در استانداری نرسید و خیلی از کسانی که  شما از آنها در برگزاری انتخابات و تاثیرگذاری، در سطح بالاتری بودید، در حال حاضر پست و منصب گرفته اند. آیا شما هم معتقدید که مورد بی مهری واقع شده اید؟ و آیا الآن ناراضی هستید؟

\n\n

زمانی که ستاد را پذیرفتم، هیچ گونه امیدی به حتی رای آوردن آقای روحانی نداشتم که بخواهم راجع به این قضیه حتی فکر بکنم که من در آینده مطالبات یا انتظاراتی خواهم داشت؛ اما بعد از روی کار آمدن دولت جناب آقای روحانی، من این آمادگی را برای انجام هرگونه خدمتی داشتم. هم در خودم توان می دیدم و هم آمادگی را داشتم که باز هم بتوانم منشا خیر و خدمت برای مردم باشم؛ اما از طرف دیگر هم اعتقادم بر این است که استاندار به عنوان نماینده ی سیاسی دولت و مدیر ارشد استان و حتی مدیران دیگر در حوزه ی خودشان، مخیّرند که از فردی استفاده بکنند یا استفاده نکنند. من هم هیچ ادعایی ندارم.

\n\n

ـ شما عضو هیات رییسه ی شورای مشورتی توسعه ی استان ها هم هستید. چگونه در این شورا عضو شدید؟

\n\n

اواخر اسفندماه 92 بود که آقای نوبخت که سخنگوی دولت و معاون رییس جمهور و رییس سازمان مدیریت و برنامه بودجه  کشور هم هستند، روسای ستادهای آقای روحانی در 31 استان را دعوت کردند و در سالن اجتماعات معاونت ریاست جمهوری، جلسه ای تشکیل شد، سرانجام پیشنهاد برگزاری انتخابات داده شد و هیات رییسه ای هم تشکیل شد که انتخابات با حضور ایشان، در دفترشان برگزار و 7 نفر انتخاب شدند که بنده هم به عنوان یکی از اعضای هیات رییسه انتخاب شدم.

\n\n

ـ اعضای هیات رییسه چه کسانی هستند؟

\n\n

 از بوشهر بنده انتخاب شدم. اقای مهندس عبدالغفار شجاع که رییس ستاد دکتر روحانی در استان گیلان بوده {دو دور هم نماینده ی مردم انزلی در مجلس بوده، الآن هم مشاور عالی آقای نوبخت است}، آقای مهندس جوادی از ستاد اصفهان {که الآن معاون وزیر جهاد کشاورزی است}، آقای دکتر صالحی که رییس ستاد البرز بوده {و الآن رییس شیلات کشور است}، خانم اربابی که رییس ستاد سیستان و بلوچستان بود {و الآن معاون استاندار آن جاست}، آقای جمشیدی از ستاد فارس و آقای طیبی هم از قم، این 7 نفر را تشکیل می دهند.

\n\n

آقای نوبخت هم تحت عنوان اعضای مجمع مشورتی توسعه ی استان های کشور برای ما 7 نفر حکم زد. مدتی را هم ما در تهران جلساتی داشتیم و آیین نامه ای را تهیه کرده و به تصویب رساندیم و آقای نوبخت هم در نهایت آن را پذیرفتند و سرانجام همه ی 31 استان را مجددا دعوت گرفته، برای هر کدام حکمی زد با عنوان رییس مجمع مشورتی توسعه ی استان خودشان که این حکم به من هم رسید و به عنوان رییس مجمع مشورتی توسعه ی استان بوشهر منصوب شدم.

\n\n

ـ الان دو حکم از آقای نوبخت دارید؟

\n\n

بله.  یک حکم از ایشان با عنوان عضو هیئت رییسه­ی مجمع مشورتی توسعه ی استان های کشور و یک حکم دیگر هم با عنوان رییس مجمع مشورتی توسعه ی استان بوشهر دارم.

\n\n

ـ از وقتی به عنوان رییس مجمع مشورتی توسعه ی استان بوشهر منصوب شده اید، در این راستا عملا هم اقدامی داشته اید؟

\n\n

تقریبا دو هفته پیش جلسه ای در این زمینه داشتیم. احکامی گرفته ایم برای شورای مرکزی استان که 19 نفر هستند و برای شهرستان ها هم بنا هست در هر شهرستان برای 15 نفر حکم بزنیم، برای هر بخش 9 نفر و هر شهری هم که مرکز بخش نیست، 7 نفر، که شورای مرکزی می باشند و در آینده هر شورا، کمیته های مختلف را تشکیل می دهد و فعالیت می کند.

\n\n

ـ اعضای شورای مرکزی را چگونه انتخاب کرده اید؟ به خصوص در شهرستان ها؟

\n\n

در هر مرکز شهرستانی سعی ما در این است که روسایی که قبلا با ستاد روحانی همکاری داشته اند را به عنوان رییس مجمع مشورتی شهرستان حکم بزنیم؛ البته ایشان مخیّر هستند از متخصصین مختلف بدون در نظر گرفتن گرایش فکری و سیاسی برای توسعه ی شهرستان استفاده کند.

\n\n

ـ شورای مرکزی استان را چگونه انتخاب کردید؟

\n\n

از متخصصین امر استفاده کردیم. مثلا آقای دکتر حیدری که استاد اقتصاد هستند، آقای دکتر اسکندری که استاد دانشگاه خلیج فارس هستند و دکترای مواد و متالوژی هستند، از دکتر اسدپور در حوزه ی تاریخ و فرهنگ، دکتر جمهیری در حوزه ی شهرسازی و آقای مهندس قنبری در حوزه ی کشاورزی، آقای بهرام نکیسا در بنادر و دریانوردی و در کل، در حوزه های مختلف سعی کردیم از افراد دارای تخصص استفاده کنیم.

\n\n

ـ با توجه به این که حکم ریاست مجمع مشورتی توسعه ی استان بوشهررا دارید، به نظر شما در حال حاضر، مهم ترین نیاز توسعه ی استان بوشهر چیست؟

\n\n

به نظرم الان مهم ترین مساله ای که باید به آن پرداخته شود، بحث اشتغال جوانان است. مستحضرید که ازدواج، منوط به اشتغال است و به نظرم 80 درصد بزه کاری هایی که در جامعه وجود دارد، ناشی از بیکاری است و بحث اشتغال بحث بسیار بسیار مهمی است.

\n\n

ـ  اگر الآن کاغذی دست شما باشد و بخواهید به استاندار و مجموعه ی استانداری نمره ای بدهید، از صفر تا بیست چه نمره ای می دهید؟

\n\n

من در جایگاهی نیستم که بتوانم نمره بدهم. نمره را باید مردم بدهند. نمره ای که مردم بدهند، نمره ی من هم هست.

\n\n

ـ آقای سعادت، من چند تا واژه را نام می برم. شما اولین نکته ای که درباره ی آن ها به خاطر می آورید را بگویید.

\n\n

حسن روحانی: انسان صادقی است.

\n\n

دشتستان: دشتستان که جایگاهش برای همه مشخص است؛ جایگاه بسیار ارزشمند و رفیعی دارد.

\n\n

مدرسه سعادت: می توانیم ادعا کنیم که هم دومین در ایران بوده و هم انسان های بزرگی را تربیت کرده.

\n\n

توافق هسته ای: بسیار ضروری و مهم بوده.

\n\n

جوانان دشتستان: در همه ی عرصه ها دیده شوند و به خصوص معضل اشتغالشان حل شود.

\n\n

انتخابات اسفند: ان شاءا... که همه پای صندوق های رای حضور پیدا می کنند و با بررسی، به کاندیدای اصلح خود رای می دهند.

\n\n

ـ و سوال آخر؛ حاج محمدباقر سعادت قرمز است یا آبی؟

\n\n

 من دیدگاهم بیشتر به تیم ملی است.

\n\n

 

\n\n

منبع:ماهنامه فکر شهر

\n

ارسال نظر
آخرین اخبار
مطالب بیشتر