فکرشهر: امروزه نقش موثر و مثبت زنان در عرصههای مختلف جامعه غیر قابل انکار است این درحالیست که آنها باید هم در برآورده کردن انتظارات و توقعات شغلی و هم در برآوردهکردن انتظارات خانوادگی موفق عمل کنند. این نقشهای چندگانه به عوامل متعددی مانند زمان، توجه و تمرکز نیاز دارد و همین مسئله، ایجاد تعادل بین کار و زندگی را برای زنان دو چندان دشوار کرده است اما به راستی چه عواملی به جز برنامهریزی در ایجاد تعادل میان زندگی شغلی و شخصی زنان دخیل است؟.
به گزارش فکرشهر به نقل از ایسنا، دکتر محمدرضا ایمانی، روانشناس اجتماعی و استاد دانشگاه معتقد است که ایجاد تعادل میان زندگی شخصی و شغلی "زنان شاغل متاهل" تنها به برنامهریزی صحیح زنان مربوط نیست بلکه عوامل متعددی مانند زیرساختهای اجتماعی، نوع سیستم آموزشی، پرداخت حقوق و مزایا و بیمه یکسان میان زنان و مردان و فرهنگسازی، از عوامل وابسته به این موضوع است.
وی با بیان اینکه قرار گرفتن در نوع "موقعیتها"، مشکلات و چالشها را برای افراد متفاوت میکند افزود: زنان متاهل شاغل در کشور با مشکلاتی مواجه هستند که به دلیل عوامل متعددی آسیبهای سخت و جبرانناپذیری را به آنها وارد میکند.
ایمانی بخشی از عدم تعادل میان زندگی شغلی و شخصی زنان متاهل شاغل را وابسته به نابرابری در قوانین و حقوق زنان جامعه دانست و افزود: حقوق و مزایایی که امروز برای زنان قائلیم وابسته به قوانین شغلی، نگاه جامعه، خانواده و مسائل تربیتی و آموزشی است. اگر معتقدیم که همزمان با کشورهای پیشرفته باید موثر باشیم باید قبول کنیم که زنان نیز سهم و نقش موثری در کسب درآمد و موقعیتهای شغلی دارند، آیا قوانین حمایتی ما در این زمینه کفایت می کند؟ آیا مرخصی زایمان ۶ تا ۹ ماهه در مجموعههای دولتی که به زنان تعلق گرفته و یا محدودیت زمان کاری تا ساعت ۲ بعدازظهر جهت حمایت از فرزندان تا سن ۶ سالگی میتواند همه نیازها و مشکلات زنان را برطرف کند؟.
این استاد دانشگاه ادامه داد: آیا زنان از قوانین کسب و کار و حمایت بیمهای به طور کامل و قانع کنندهای بهرهمندند؟ آیا مردان نقشها، وظایف و مسئولیت های خود را در زندگی مشترک پذیرفتهاند؟ آیا فضای اجتماعی امروز جامعه احترام و حرمتی که برای مردان قائل شده را برای زنان هم در نظر دارد؟.
این روانشناس معتقد است که قوانین کشور در راستای انتظارات جامعه بانوان نیست و این ناهمخوانیها موجب خستگی، عدم تعادل میان زندگی شخصی و شغلی و در نهایت آسیبهای روانی زنان شده است و جامعه و قوانین کاری، باید همان مزایایی که برای مردان در نظر دارد را به زنان نیز اختصاص دهند. در بخشهایی که شکاف جنسیتی وجود دارد، آسیبهایی برای زنان شکل گرفته و اینها از مسائلی است که زنان به طور جدی با آن مواجه هستند و همین موضوع توانسته صدماتی را به بدنه و ساختار خانواده و جامعه وارد کند.
ایمانی در ادامه به دیگر مشکلات پیش روی زنان در بخش اشتغال اشاره و توضیح داد: "جامعه"، "قوانین" و "خانواده" میتوانند در تعادل میان زندگی شخصی و زندگی کاری زنان نقش موثری داشته باشند، زنان شاغل باید برای داشتن زندگی مطلوب به "خود"، "زندگی"، "همسر"، "فرزند" و "شغل" خود توجه کنند که اگر استراحت، آرامش و زندگی مطلوبی نداشته باشند به طور قطع نتیجه منفی آن در زندگی و روان آنها مشاهده میشود.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه فرهنگ، نوع سبک زندگی و خصوصیات بومی ایرانیان نسبت به سایر کشورها متفاوت است و نمیتوان انتظار داشت که از زندگیهای غربی تقلید کنیم خاطرنشان کرد: در خصوصیات جامعه ایرانی مشخصههایی از تربیت بروز پیدا کرده که وظایف مردانه و زنانه در آن تقسیمبندی شده و در جامعه رواج یافته است.
وی ادامه داد: زنان شاغل تا زمانی که مجرد هستند تنها به شغل و علاقهمندیهای خود مشغولند تا پیشرفتهای بیشتری داشته باشند اما بعد از ازدواج وضعیت و فرصتهایشان کاملا دگرگون میشود. آنها باید به دلیل شرایط تاهل برنامهریزی درستی داشته باشند. در زندگی متاهلی موضوعی که برای زنان ایجاد میشود بسیار فراگیرتر از مردان است، زنان شاغل ایرانی به دلیل مسئولیت ها و وظایف بیشتر، آسیب بیشتری تحمل میکنند.
وی افزود: آنها از ابتدای روز همپای مردان خارج از خانه کار میکنند و بعد از اتمام ساعت کاری همزمان با مرد وارد خانه میشوند، اما به دلیل نوع دیدگاهی که به وظایف زنان وجود دارد مسئولیتهای متعدد خانه را نیز برعهده دارند و این مسئله موجب شده زنان شاغل به مرور زمات آسیب پذیرتر و با مشکلاتی درگیر باشند؛ این درحالیست که مردان بعد از ازدواج به اصطلاح سر و سامان میگیرند و با استقلالی که پیدا میکنند، کیفیت زندگیشان بهتر میشود و میتوانند راحتتر مشکلات کاری خود را برطرف کنند و به تبع پشتیبانی بیشتری از سوی خانواده و اعضای کاری خود دارند.
این روانشناس اجتماعی با بیان اینکه "زنان متاهل شاغل" در صورت نداشتن آرامش و برنامه های شخصی، احساس پوچی و خستگی میکنند گفت: آنها به مرور زمان به این نتیجه میرسند که خودشان در زندگی چه جایگاهی دارند؟. دغدغه و مشکلاتی که برای آنها بروز مییابد باعث میشود از نظر روانی آسیب ببینند و در برهه زمانی تصمیم میگیرند میان شغل و زندگی شخصی یکی را انتخاب کنند. شغلی که برای رسیدن به آن زحمات زیادی کشیدهاند و میتواند بر روی وضعیت اقتصادی و جایگاه اجتماعی آنها بسیار موثر باشد.
وی ادامه داد: بنابراین نوعی بریدگی میان موضوع شغلی و شخصی زنان شاغل را بر سر دو راهی قرار میدهد که اگر بخواهند مسیر شغلی خود را انتخاب کنند با بحرانی مانند طلاق مواجه میشوند و اگر بخواهند شغل خود را رها کنند از نظر روانی آسیب میبینند و در نهایت هر تصمیم غلطی میتواند منجر به سرخوردگی و پشیمانی شود و نمیتوان انتظار داشت که آنها برای زندگی شخصی خود موقعیت آینده و شغل خود را فدا کنند.
با این وجود ایمانی معتقد است زنانی که به دلیل مشغله کاری و فرار از انجام ندادن وظایف همسری، تن به ازدواج نمیدهند نیز آسیبهای روحی و روانی زیادی را تحمل میکنند چراکه ازدواج موجب پیشرفت افراد میشود و از طرفی دیگر بخش زیادی از نیازهای روانی انسانها را تامین میکند و نباید برای حل کردن مشکل صورت مسئله را پاک کرد.
این روانشناس در ادامه به مسئله فرهنگ سازی و لزوم حضور زنان در عرصه های مختلف جامعه اشاره کرد و گفت: علاوه بر مشکلات حمایتی و عدم ارائه مزایای مناسب به زنان، آنها به دلیل فقر آموزشی برای حفاظت از خود و موقعیت شغلی به مرور زمان خصیصه ها و رفتارهای مردانه از خود بروز میدهند و به مرور خصلتهایشان مردانه میشود.
وی بروز رفتارهای مردانه در زنان را ناشی از الزامات محیط کاری و صیانت آنها از خودشان در موقعیت های اجتماعی دانست و افزود: در جامعه مردان همچنان با دید آسیبزا، زنان را نگاه میکنند که این موضوع ریشه در آموزش و نوع نگاه جامعه به زنان دارد و خود دلیل دیگری بر عدم تعادل میان زندگی شخصی و شغلی "زنان متاهل شاغل" است.
وی ادامه داد: این فشار و نگاه ناسالم اجتماعی حتی زنان مجرد شاغل را برای حفاظت از خود مجبور به استفاده از حلقه ازدواج در محیط کاری کرده است.
این روانشناس با بیان اینکه زنان سهم بزرگی از جمعیت کشور و دانشگاهیان را به خود اختصاص دادهاند افزود: زنان کشور در چند سال گذشته به مشاغل سختی ورود کردهاند و توانستند همپای مردان و در برههای فراتر از مردان فعال باشند لذا توانایی، قدرت اندیشه، خصوصیات روحی و روانی آنها نشان میدهد که زنان از تواناییها و قابلیتهای بالایی برخوردارند و باید برای آنها همانند مردان حقوق و شرایط یکسانی در نظر گرفت تا آنها بتوانند آرامش را همانند مردان در زندگی خود احساس کنند.