يکشنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۳
جستجو
آخرین اخبار حوادث
مطالب بیشتر
کد خبر: ۷۵۲۲۷
دوشنبه ۱۰ شهريور ۱۳۹۹ - ۰۷:۳۶

فکرشهر: دهم شهریور، دقایقی مانده به ساعت ۱۱ شب، گسل موسوم به ایپک فعال شد و زلزله‌ای را که شدت آن به ۷.۲ ریشتر می‌رسید، ایجاد کرد. این فاجعه جز ویران کردن شهر بوئین‌زهرا، جان بیش از ۱۲ هزار نفر را گرفت.

به گزارش فکرشهر، روزنامه اعتماد نوشت: «زمین‌لرزه سال ۱۳۴۱ بوئین‌زهرا که امروز پنجاه‌وهشتمین سالروز آن است یکی از بدترین و فاجعه‌بارترین حوادث طبیعی ثبت شده در تاریخ ماست. دهم شهریور، دقایقی مانده به ساعت ۱۱ شب، گسل موسوم به ایپک فعال شد و زلزله‌ای را که شدت آن به ۷.۲ ریشتر می‌رسید، ایجاد کرد. شدت آن به حدی بود که در تبریز و یزد و بهبهان هم احساس شد، بر تراز آب دریای خزر تاثیر گذاشت و به مناطقی از شهر تهران هم آسیب‌هایی زد. این فاجعه جز ویران کردن شهر بوئین‌زهرا، جان بیش از ۱۲ هزار نفر را گرفت (هرچند آمار دیگری هم هست که تلفات را تا ۲۰ هزار نفر برآورد می‌کند) چند هزار زخمی به جای گذاشت و چند ده هزار نفر را هم بی‌خانه کرد.

تا دو ماه بعد از زلزله اصلی، زمین همچنان با شدت و ضعف و گاه و بی‌گاه می‌لرزید و وحشت و نگرانی را زنده نگه می‌داشت اما این پس‌لرزه‌ها تغییر چندانی در تلفات و خسارات اولیه ایجاد نکردند. آن چه این فاجعه را تشدید کرد، مشکلات حمل و نقل و نبود راه‌های ارتباطی مناسب برای دسترسی سریع به روستاهای زلزله‌زده و فقدان آمادگی لازم، هم در دولت و هم در جامعه برای مواجهه با چنین حوادثی بود. به برخی روستاهای آسیب‌دیده کمکی نرسید و امدادرسانی به نقاط دیگر هم ناقص و ناکافی بود.

البته حکومت وقت ایران آن چه در توان داشت به کار بست و حتی از نهادهای بین‌المللی و کشورهای دیگر هم کمک خواست اما در سال‌های بحران اقتصادی و بی‌پولی و ضعف‌های فاحش مدیریتی، مواجهه موثر و سریع با حوادث کوچک‌تر از این هم آسان یا حتی شدنی نبود. جست‌وجوی اجساد قربانیان و بیرون کشیدن‌شان از زیر آوار چند هفته ادامه داشت و کار آواربرداری و شناسایی قربانیان به کندی پیش می‌رفت.

تصاویر و فیلم‌هایی از این زلزله وجود دارد که تماشای آن بیننده را متاثر می‌کند. صحنه‌هایی که بعد از فجایع اینچنینی رقم می‌خورد بار دیگر در بوئین‌زهرا تکرار شد و رقم خورد؛ بازماندگانی که برخی مبهوت و برخی عمیقا غمگین‌اند و روی ویرانه‌ها یا جایی همان حوالی نشسته‌اند و دیگرانی که با دست‌های خالی، آوارهای خانه خودشان را جابه‌جا می‌کنند.

در این حادثه ایران به معنی واقعی کلمه به سوگ نشست و احساسات مردم ما جریحه‌دار شد. از گوشه و کنار کشور کمک‌هایی برای بازماندگان ارسال می‌شد اما در عمل معلوم شد که این کمک‌ها برای فاجعه‌ای به آن شدت و وسعت کافی نیست و جز بخش کوچکی از نیازهای زلزله‌زدگان را تامین نمی‌کند. عده‌ای از چهره‌های مردمی و از همه جلوتر غلامرضا تختی وارد کار شدند و در جمع‌آوری بیشتر و سریع‌تر کمک‌های مردمی نقش‌آفرینی کردند.

تختی آن زمان ورزشکاری سرشناس و قهرمانی بزرگ بود اما با حضور در این ماجرا و با گرو گذاشتن وجاهت و حیثیت خود، آن بعد ستودنی و شایسته احترام شخصیتش را بار دیگر نشان داد و برای مردمی که دوستش داشتند، خاطره‌ای ساخت که هرگز از یاد نرفت. ناگفته نماند که این زلزله، قلعه رودک نزدیک بوئین‌زهرا را که گویا قرن‌ها پیش ساخته شده بود با خاک یکسان کرد اما بناهای تاریخی دیگر مثل مساجد و کاروانسراها و بقعه‌های منسوب به امامزادگان که در آن منطقه با کمی فاصله از کانون زلزله قرار داشت و یادگار دوره صفوی و قاجار بود خسارت‌های اندکی دیدند. دیوار و گنبد برخی از آنها ترک‌های جزیی برداشت و آجرهای چند بنا کمی شل شد.»

ارسال نظر
آخرین اخبار
مطالب بیشتر