شنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۳
جستجو
اختصاصی فکرشهر:
فکرشهر: بیش از 5 سال است که واژه فتنه در ادبیات سیاسی کشور متداول گردیده و کمتر سخنرانی را می بینیم که از این واژه در سخنرانی هایش بهره نجوید، تداول این واژه نشان از...
کد خبر: ۸۴۷۳
شنبه ۰۶ دی ۱۳۹۳ - ۱۱:۱۴

مفسران و ارباب لغت، درباره فتنه بحث هايى دارند؛ اين واژه در اصل از فتن (بر وزن متن) گرفته شده كه به گفته راغب در مفردات به معنى قرار دادن طلا در آتش، براى ظاهر شدن ميزان خوبى آن از بدى است و به گفته بعضى گذاشتن طلا در آتش براى خالص شدن از ناخالصي هاست. 

دیگر این که  واژه فتنه و مشتقات آن در قرآن مجيد، ده ها بار ذكر شده و در معانى مختلفى به كار رفته است؛ گاه به معنى آزمايش و امتحان؛ استفتنه در لغت به حوادث پیچیده ای اطلاق می شود که ماهیت آن روشن نیست و ظاهری فریبنده دارد (قرآن و حدیث). همچنین فتنه را فضایی غبار آلود گویند که شناخت در آن میسر نمی باشد یا سره از ناسره مشخص نیست؛ در جایی نیز تداخل حق و باطل را فتنه می نامند که حق را خدشه دار می کند.

بیش از 5 سال است که واژه فتنه در ادبیات سیاسی  کشور متداول گردیده و کمتر سخنرانی را می بینیم که از این واژه در سخنرانی هایش بهره نجوید، تداول این واژه نشان از اهمیت آن در فضای امروزی کشور است؛ شاید در گذشته با شنیدن این کلمه فضای خاصی در ذهنمان تداعی نمی شد، لیکن بعد از حوادث خرداد 88، واژه فتنه بار معنایی خاصی پیدا کرد؛ ماه های گذشته و در جریان رای اعتماد به وزیر علوم، تقریبا تمامی کاندیدا های وزارت را عده ای از نمایندگان و رسانه ها  منتسب به فتنه کردند و برای این ادعا، امضای نامه ای را مصداق آوردند. یا در جریان انتصابات دولت یازدهم عده ای  از کاندیداهای احراز مناصب نیز به فتنه گری متهم شدند، همچنین در مصاحبه های استخدامی نیز یکی از معیارهای پذیرش، تبری از فتنه و فتنه گری شده است؛ پر واضح است که واژه ای با این کاربرد موثر و با اهمیت باید به دقت تبیین شود و تمام ابعاد آن به روشنی مشخص شود و برای مصادیق آن، متون یا قوانین مکتوبی باشد که فتنه گران ایمن نباشند و افراد صالح نیز، ناروا به فتنه و فتنه گری متهم نشوند.

شاید این داستان را بارها شنیده اید که پس از مرگ محمود غزنوی، حسنک وزیر از جمله کسانی بود که در به سلطنت رساندن محمد، پسر محمود غزنوی و برادر مسعود تلاش فراوان کرد. زمانی که محمد شکست خورد و مسعود غزنوی زمام امور را در دست گرفت، چون بهانه ای برای اعدام حسنک نداشت، قرمطی‌گری وزیر پدرش را بهانه گرفته و به درخواست خلیفه ی بغداد، او را به دار آویخت؛ و پس از آن و برای لاپوشانی عمل خود در دربار مسعود غزنوی، قرمطی گری جرمی نابخشودنی محسوب شد، اما بودند کسانی که قرمطی نبودند و به دار آویخته شدند زیرا معیاری وجود نداشت و چه بسا افرادی که به دلیل دشمنی با افراد، به ناروا آن ها را قرمطی می خواندند و سلطان نیز آن ها را به دار مجازات می سپرد!

یکی از افتخارات جمهوری اسلامی، شرکت وسیع مردم در انتخابات های پس از انقلاب می باشد و ناگفته پیداست که افراد و جریانات سیاسی و اعضای ستاد های انتخاباتی کاندیداها در این مشارکت عظیم مردمی سهیم هستند، از طرفی شیرینی انتخابات 88، به مشارکت 40 میلیونی مردم در آن انتخابات وابسته است و همان گونه که بعد از انتخابات مطرح شد، مشت محکمی به دهان دشمنان خورد؛ اگر چه بعد از انتخابات 88، اتفاقاتی افتاد که زیبنده نبود لیکن، در برابر اینهمه دستاورد عظیم، ناچیز و بی ارزش بود؛ لذا بعد از انتخابات، افرادی که در آن حوادث تلخ دخیل و سهیم بودند، فتنه گران نامیده شدند ولی هیچ گاه به صورت مشخص، حدود این فتنه و فتنه گری مشخص نشد.

از آنجا که فتنه گری گناهی عظیم محسوب می شود، باید حدود آن نیز  مشخص شود که مبادا بی گناهی به فتنه گری متهم شود، چون بارها دیده ایم که در دعواهای سیاسی، ابزاری مناسب  در دست سیاستمداران  شده و به کرات از آن استفاده می کنند.

مگر می شود که مجازات یک گناه مشخص شده باشد لیکن خود گناه به روشنی تبیین و توضیح داده نشده باشد؟! حدود فتنه و فتنه گری کجاست؟! مبنا برای شناختن فتنه گر کدام است؟ آیا صرف فعالیت در یک ستاد انتخاباتی می تواند فردی را فتنه گر کند؟ افراد و اعضای ستاد چه سهمی در آن حماسه 40 میلیونی دارند؟ آیا این یک  سیاست یک بام و دوهوا نیست که گاهی یک نفر حماسه آفرین (اعضای ستاد) و گاهی فتنه گر خوانده شود؟ زیبنده نیست که مدعی قانون مداری باشیم و حدود یک جرم را تعریف نکرده باشیم، آن هم جرمی که مجازاتی سنگین دارد.

شاید افرادی بخواهند به جرم رای دادن یک نفر به کاندیدایی که مطلوب آن ها نیست او را فتنه گر خطاب کنند! آیا این رواست؟ از آنجا که افکار عمومی نسبت به فتنه و فتنه گران حساسیت دارند، لازم است که هر چه سریع تر دولت محترم یا قوه قضائیه حدود فتنه و فتنه گری را به طور واضح مشخص کند؛ زیرا انتخابات مجلس نیز پیش روست و نمی شود به یک حرف یا یک امضا یا یک اظهار نظر، کسی را از فتنه بری دانست یا او را فتنه گر خواند.

ارسال نظر
آخرین اخبار
مطالب بیشتر