جمعه ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۳
جستجو
آخرین اخبار استان بوشهر
مطالب بیشتر
اختصاصی «فکرشهر»/ به بهانه یکمین سالگرد درگذشت تاریخ نگار و پژوهشگر دشتستانی (۱)
فکرشهر: بدین ترتیب، مهم ترین خصوصیت زنده یاد جواد فخرایی، پرانگیزه و پرانرژی بودن او بود، آن چنان که تردید و توقفی در او دیده نمی شد. سری پر شور داشت و مدام در جوش و خروش بود. این خصوصیات را...
کد خبر: ۹۵۵۰۶
سه‌شنبه ۰۹ شهريور ۱۴۰۰ - ۰۲:۲۱

فکر شهر - عبدالرسول خیراندیش*: برای سه دهه، عرصه تاریخ و فرهنگ دشتستان شاهد تلاش و تکاپوی زنده یاد «جواد فخرایی» بوده است. برای تاریخ و مشاهیر این دیار در همه جا حاضر می شد و چندان حساب سود و زیان آن را هم نمی کرد؛ چنان که در تجلیل از مفاخر این دیار و معرفی آثار تاریخی آن، از خود اشتیاق بسیار نشان می داد و در این راه سر از پا نمی شناخت. من خود شاهد حلقه بستن اشک در چشم و بغض در گلوی او در تحسر و تاسف از عقب ماندن دشتستان در عرصه فعالیت های فرهنگی بوده ام. اوقات فراغت خود را یا به دیدن آثار باستانی می رفت یا صرف مطالعه و تحقیق در تاریخ می کرد. در حفظ آثار باستانی بسیار کوشش می کرد و همه جا سینه سپر برای دفاع از میراث تاریخی شهر و دیار خود بود. از این رو برای تاریخ و فرهنگ دشتشتان مشهور خاص و عام بود. به هر اداره و مقام مسوولی مراجعه می کرد تا موافقت با سمیناری را بگیرد یا کمکی برای مرمت و نگهداری یک اثر تاریخی یا ساخت مجسمه ای. از این رو همگان او را فعال شاخص چنین عرصه ای می شناختند. نامه نگاری های فراوان او نیز برای جلب حمایت از نگهداری میراث تاریخی زادگاهش کاری همیشگی بود. 

بدین ترتیب، مهم ترین خصوصیت زنده یاد جواد فخرایی، پرانگیزه و پرانرژی بودن او بود، آن چنان که تردید و توقفی در او دیده نمی شد. سری پر شور داشت و مدام در جوش و خروش بود. این خصوصیات را طی ده ها سال آشنایی در او  به طور مستمر می دیدم که حکایت از عشق  به دشتستان و تاریخ آن داشت. در هرجا و جمعی که حاضر می شد، شدت شور و حرارتی که از خود نشان می داد، او را از دیگران متفاوت می کرد و تبدیل به موتور محرکه جمع می نمود. این، اگرچه او را در حالت تکروی جلوه گر می کرد، اما واقعیت آن بود که دیگران به مانند او وقت برای کارهای فرهنگی صرف نمی کردند و از خود تلاش و کوششی چون او نشان نمی دادند. از این رو جلو افتادن او در بسیاری از کارها به واقع عقب ماندن دیگران بود. 

از جمله فعالیت های جواد فخرایی، جمع آوری اشیا تاریخی به هدف جلوگیری از تخریب و تاراج آنها بود و آرزومند آن بود که روزی موزه ای در برازجان برپا شود؛ اما حمایت لازم صورت نگرفت و نظر «جواد» آن شد که با استفاده از آنچه داشت و جلب همکاری مردم در محل «دژ» برازجان، یک موزه مردم شناسی برپا شود؛ اما مرمت دژ سال ها به درازا کشید و تلاش های وی به نتیجه نرسید. 

ایشان سال ها برای ساخت و برپایی مجسمه «میرزا محمد خان غضنفرالسلطنه برازجانی» تلاش کرد. با مراکز مختلف هماهنگی می کرد تا سرانجام به نتیجه رسید. در همین راستا برای برپایی همایشی در بزرگداشت آن مرحوم، کوشش بسیاری به خرج داد که سرانجام به صورت سمینار «تاریخ به روایت سکوت» برگزار شد.

در مجموع، مرحوم جواد فخرایی، انسان پر احساسی بود و بسیار مایل بود برای شهر و دیارش کاری انجام دهد. کتابی ارزشمند درباره تاریخ برازجان به چاپ رساند. چندین سال هم کار تالیف دیگری را در دست داشت و مدام از من مطالب و منابعی درباره «قرمطیان» و «ابوسعید گناوه ای» می خواست که گویا فرصت اتمام آن را نیافت. 
روحش شاد.

* تاریخ‌شناس و تاریخ‌نگار ـ دکتری تاریخ و استاد دانشگاه شیراز

ارسال نظر
آخرین اخبار
مطالب بیشتر