يکشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳
جستجو
کد خبر: ۱۰۸۸۶۰
سه‌شنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۰ - ۰۵:۲۶

فکرشهر: ابوالفضل خطیبی درباره چهارشنبه‌سوری می‌گوید: برخلاف جشن‌های ایرانی چون نوروز و مهرگان و سده، پیشینه روشنی از چهارشنبه‌سوری در شاهنامه و آثار مربوط به ایران پیش از اسلام باقی نمانده است.

به گزارش فکرشهر از ایسنا، این شاهنامه‌پژوه در صفحه شخصی خود درباره «آیین‌ چهارشنبه‌سوری» نوشته است: «امروزه ایرانیان با برگزاری جشن چهارشنبه‌سوری به استقبال نوروز می‌روند و چه نیکوست که به جای ترقّه‌بازی، آتشی برافروزند و مانند آنچه در گذشته اجرا می‌شد، از روی آتش بپرند و این شب را گرامی بدارند. این روزها مدام از من می‌پرسند: آیا در شاهنامه چهارشنبه‌سوری هست؟ و پاسخ می‌دهم معلوم است که نیست. برایم عجیب بود که چرا در سال‌های گذشته این پرسش مطرح نبود و چه شده است که امسال همه ردِّ این جشن را در شاهنامه پیگیری می‌کنند.

دوست نازنینم بانو پروانه اسماعیل‌زاده نوشته‌ای منسوب به آقای هاشم رضی را فرستادند و یادآور شدند که شاید بر همین اساس برخی این باور را ترویج می‌کنند. نکته مهم درباره این جشن این است که برخلاف جشن‌های دیگر ایرانی چون نوروز و مهرگان و سده، پیشینه روشنی از آن در شاهنامه و آثار مربوط به ایران پیش از اسلام باقی نمانده است.

اکنون بنگرید به شواهد و استدلال آقای علی‌محمد کاوه از شاگردان مرحوم ذبیح بهروز برای اثبات وجود این جشن در شاهنامه که آقای هاشم رضی در کتابش - البته با تردید در تاریخ‌گذاری‌های دقیق متن منقول - نقل کرده است: «سیاوش در پایان سال ۱۰۱۳ پیش از میلاد به دستور افراسیاب کشته شد و یک روز پس از کشته شدن سیاوش، فرزند وی کیخسرو در روز پنجشنبه، یکم فروردین ۱۰۱۲ پیش از میلاد در توران متولد می‌شود و چون در آیین زرتشتی سوگواری در رثای مردگان جایز نیست، پارسیان زرتشتی در آخرین شب چهارشنبه پایان سال از آتش می‌گذشته‌اند تا خاطره سیاوش به منظور دفاع از عفت و پاکدامنی، جاودان بماند». به یادِ تاریخگذاری خودِ مرحوم ذبیح بهروز افتادم که زمان طوفان جم را به روز و ساعت و دقیقه و ثانیه تعیین کرده بود! سیاوش و افراسیاب و کیخسرو مگر شخصیت‌های اسطوره‌ای نیستند؟! پس چگونه می‌توان سال مرگ سیاوش را با این دقت و حتی به روز هفته (سه‌شنبه) مشخّص کرد؟ مگر ایرانیان عهد سیاوش هفته داشتند که سه‌شنبه یا چهارشنبه داشته باشند؟! چهارشنبه‌سوری مبارک.»

مخاطبی در واکنش به این مطلب نوشته است: «برخی می‌گویند پریدن از روی آتش را می‌توان استعاره از گذر سیاوش از آتش دانست. و البته ذیل این ابیات دنبال قرینه‌ای بر چهارشنبه‌سوری می‌گردند: «ستاره شمر گفت بهرام را /که در «چهارشنبه» مزن کام را/ اگر زین بپیچی گزند آیدت/ همه کار ناسودمند آیدت/ یکی باغ بُد در میان سپاه/ از این روی و زآن روی بُد رزمگاه/ بشد «چارشنبه» هم از بامداد /بدان باغ که امروز باشیم شاد/ ببردند پر مایه گستردنی/ می و رود و رامشگر و خوردنی/ ز جیحون همی آتش افروختند/ زمین و هوا را همی سوختند» و خطیبی پاسخ داده است: «این بیت‌ها، در جلد هفتم شاهنامه دکتر خالقی است و سراسر این جلد را خودم تصحیح کرده‌ام. نکته مهم درباره بیت‌های منقول شما این است که بیت آخر (ز جیحون همی آتش افروختند...) در هیچ یک از نسخه‌های کهن شاهنامه نیست. یعنی در هیچ یک از ۱۵ نسخه دکتر خالقی. بنابر این در اینجا سخن از شومی چهارشنبه است که میراث اعراب است و در دیوان منوچهری و دیگران هم هست. سخن از چهارشنبه‌سوری و جشن ویژه آن نیست. در این روز می می‌خوردند که شومی آن روز برطرف شود. در یادداشت‌های شاهنامه استاد خالقی در شرح بیت یکم نیم‌صفحه نوشته‌ام که عکس آن را می‌بینید. پاینده باشی.»

اما محمد جعفری قنواتی، پژوهشگر فرهنگ عامه در نظری درباره نوشته این شاهنامه‌پژوه عنوان کرده است: «پریدن از روی آتش با باورهای ایرانیان باستان منافات دارد.زیرا آنها آتش را مقدس می‌دانستند و پریدن نوعی بی‌حرمتی به شمار می‌رود. از سوی دیگر در گاهشماری ایران باستان هفته وجود نداشته است. ماه به ۳۰ روز تقسیم می‌شد و هر روز ماه نام خاصی داشت. بی‌آنکه ماخذی داشته باشم از متون داستانی از جمله «هفت پیکر» شاید بتوان گفت در اواخر دوره ساسانیان یا کمی زودتر ولی به هر حال در همین حدود، هفته وارد فرهنگ ایرانیان شده باشد.»

ارسال نظر
آخرین اخبار
مطالب بیشتر