يکشنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۳
جستجو
آخرین اخبار استان بوشهر
مطالب بیشتر
اختصاصی فکرشهر/ نگرخواهی پیرامون دلایل عدم توسعه ی استان بوشهر (1):
فکرشهر: در طول تاریخ زیست بشر، توسعه یافتگی مبتنی بر یک سلسله ملزومات طبیعی و یا انسانی بوده که با شکوفایی یکی از این دو یا امتزاج آن ها، صنعت شکل گرفت. در هر جغرافیایی که به پیشرفت نایل ...
کد خبر: ۱۳۱۱۳
دوشنبه ۲۹ تير ۱۳۹۴ - ۱۰:۰۶

*حیدر کاشف

\n\n

فکرشهر: در طول تاریخ زیست بشر، توسعه یافتگی مبتنی بر یک سلسله ملزومات طبیعی و یا انسانی بوده که با شکوفایی یکی از این دو یا امتزاج آن ها، صنعت شکل گرفت. در هر جغرافیایی که به پیشرفت نایل شده است بنگریم، یکی از این دو عامل را قوی تر و پیشرو تر خواهیم دید که البته سرزمین هایی هم هستند که هم از قوه ی اندیشه و کار بهره مند بوده اند و هم موهبت طبیعی داشته اند.

\n\n

در این بین سرزمین ایران، و به طور خاص استان بوشهر، مواهب طبیعی رشک برانگیزی را در بطن خود جای داده که کمتر پژوهشگری در زمینه توسعه یافتگی وجود دارد که وصفشان را نشنیده باشد. وجود جغرافیایی محصور بین کوه و دریا و دشت های نسبتا حاصلخیز(در شرایط طبیعی بارندگی)، ساحل طولانی و مناسب برای بازرگانی و صیادی، مرزهای مشترک آبی با همسایگان جنوبی، جزایر متعدد و... از ویژگی های طبیعی  است که در روی زمین قابل لمس است؛ اما در ارزش گذاری دیگر، استان بوشهر در زیر زمین نیز نعمت هایی در دل خود جای داده که به تنهایی می توانند به کفایت ثروت آفرین باشند؛ وجود بزرگ ترین مخزن گازی جهان، سفره های نفتی متعدد، معادن سنگی و... از آن دسته اند. 

\n\n

تصور ثروت عظیمی که این نعمت های طبیعی به دست می دهند و فرصت سرمایه گذاری و شکوفایی تولید و در نهایت توسعه که پیامد آن است، می تواند بسیار جذاب باشد، اما پرسش کلیدی اینجاست که چرا با وجود این همه منابع تولید ثروت، هنوز نام ثقیل  «منطقه محروم» بر پیشانی این استان حک شده است؟ حلقه ی مفقوده ی مسیر توسعه و پیشرفت چه بوده که از آن غافل بوده ایم؟ 

\n\n

یقینا مواهب طبیعی که یک رکن توسعه است را دارا بوده ایم، اما پایه و اساس تبلور و تولید ثروت ازین نعمت های خداداد (والبته بدون زحمت) چیزی فرای اینهاست. 

\n\n

می خواهم بگویم شاخص اصلی توسعه، توسعه انسانی است. به باور من مهم ترین عامل عدم رشد و توسعه استان، عوامل انسانی است و نه محیطی... 

\n\n

بسیاری طبیعت گرم و سوزان منطقه را دلیل می آورند! اما در قیاس با سایر سرزمین های مشابه، به چیزی جز عامل انسانی برنمی خوریم. 

\n\n

در بررسی و کنکاش این موضوع، به چند حقیقت ذاتی مردم استان بر می خوریم که بسیار قابل ذکر و تامل است. 

\n\n

عدم اعتماد به نفس اجتماعی

\n\n

من برای روحیه ی جمعی مردم استان، این نام را برگزیدم. در نگاهی کلی به روحیه مردم ما در تقابل با مردمان سایر نقاط کشور، پی می بریم یک ضعف ریشه ای در تعاملات اجتماعی و سیاسی مردم و حتی سیاسیون و شخصیت های بزرگ ما نهفته است که موجب می شود هیچگاه در نتیجه احساس خود کمتر بینی و تصور یک کمبود ریشه دار در شرایط زیستی و جغرافیایی (که کاملا بی اساس است)، نتوانیم حقوق جمعی خود را مطالبه و استیفا کنیم. هیچگاه  نتوانسته ایم به درک عمیقی از موجودیت خود در قالب بخشی از جامعه ی بزرگ تر برسیم، گویی خود را جزیی از این کشور نمی دانیم و هیچ حقی را برای خود محفوظ نمی پنداریم.

\n\n

تصوری از شهروند درجه دو از خود داریم که اولویت را در پس زمینه ذهن خود برای توسعه و پیشرفت، به استان های دیگر داده ایم. هرچند ورد زبانمان ناله ها و شکوه های بی پایان است اما در کاوش عمق ذهنیتمان، هیچ حقی برای خود متصور نیستیم. 

\n\n

این که این خودکمتر پنداری و خودزنی اجتماعی از کجا و از چه نشات گرفته است، مجال بیشتری می طلبد، اما همین نکته بس که درک صحیحی از داشته ها و قابلیت ها، هرگز به چنین سرانجامی نخواهد انجامید.

\n\n

تعصب به جای تعهد

\n\n

در بسیاری موارد ما بجای داشتن تعهد به آینده و ساختن استان، بیشتر تعصباتی کاملا ذهنی داریم. در شعار به سر می بریم و وقت عمل منافع شخصی و گریز از تعهدات اجتماعی جایگزین تعهدات مدنی می شود. 

\n\n

برای دزدیده نشدن نام ساز محلیمان، یک شبه کمپین می کنیم (که در جای خود ستودنیست) اما برای هزار و یک گرفتاری که گریبانگیر استان است، منتظر پا پیش گذاشتن مسئولین هستیم و شانه از زیر مسئولیت های مدنی خالی می کنیم. نسبت به محیط زندگی و اجتماعی خود غیر مسئولانه برخورد می کنیم و خود را جدای از اجتماع تصور می نماییم، گویی که تعلق به این جامعه نداریم. چنین تصوری، لاجرم به از هم گسیختگی و تکه تکه شدن اجتماع می انجامد که یقینا راه توسعه را که نیازمند انسجام اجتماعی است، می بندد.

\n\n

رخوت عمومی

\n\n

در نگاهی گذرا به زیست اجتماعی مردم منطقه، نوعی رخوت و خستگی از زندگی در جنوب را می توان دید. سستی ای که به باور من مانع کار فکری و جمعی کلان شده است و از همین روست که کمتر حضور دیگری را تحمل می کنیم و می پذیرم. تقریبا تمام فصل گرما عصبی هستیم و قدرت تصمیم گیری های بزرگ را به دلیل رخوت ناشی از خشونت طبیعت نداریم. بالتبع چنین ویژگی های خلقی، سکون و درجا زدن را در پی خواهد داشت. دلزدگی و نداشتن علاقه به آینده ی زندگی در این منطقه از پیامد های چنین احساسی است. 

\n\n

عدم تحصیلات عالیه در نسل های گذشته

\n\n

وقتی بدانیم که تا میانه دهه شصت، هیچ دانشگاهی در استان شعبه نداشته است، پی به یکی از اصلی ترین دلایل توسعه نیافتگی استان می بریم. تردیدی وجود ندارد که نیروی انسانی تغذیه کننده صنعت و اقتصاد هر منطقه ای از محیط های دانشگاهی تربیت پیدا می کنند و از همین دانشگاه هاست که تحول آغاز می شود. استان ما بسیار دیر صاحب دانشگاه شد و تا سال های بسیاری هیچ شهری جز مرکز استان، صاحب کلاس های دانشگاهی نبود. هنوز در تربیت نیروی انسانی متخصص مورد نیاز صنایع نفت و گاز استان، کمیتمان لنگ است. از همین وضع موجود می توان به کم سوادی ریشه دار در نسل های پیشین پی برد و یقینا هر منطقه ای که نیازمند نیروی متخصص وارداتی شود، از روند پیشرفت جا گذاشته خواهد شد.

\n\n

*فعال اجتماعی

\n\n

**شماره ی سوم ماهنامه ی فکرشهر

\n\n

 

\n

ارسال نظر
آخرین اخبار
مطالب بیشتر