دوشنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۳
جستجو
آخرین اخبار استان بوشهر
مطالب بیشتر
اختصاصی فکرشهر:
فکرشهر: نرگس محمدزاده فرد در بخشی از سرمقاله ی ماهنامه ی «فکر شهر » که مهرماه 94 منتشر شد، نوشت:\n\n1. مردم ما هنوز می ترسند؛ و این امر به وضوح در جامعه قابل مشاهده است؛ کافی است از اقوام درجه دو به بالای خود و یا اطرافیان و مردم کوچه و بازار بپرسید «مشکلتان چیست و یا چه آرزویی دارید؟»
کد خبر: ۱۵۵۵۷
يکشنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۴ - ۱۱:۰۲

فکرشهر: نرگس محمدزاده فرد در بخشی از سرمقاله ی ماهنامه ی «فکر شهر » که مهرماه 94 منتشر شد، نوشت:

\n\n

1. مردم ما هنوز می ترسند؛ و این امر به وضوح در جامعه قابل مشاهده است؛ کافی است از اقوام درجه دو به بالای خود و یا اطرافیان و مردم کوچه و بازار بپرسید «مشکلتان چیست و یا چه آرزویی دارید؟»

\n\n

در شماره ی قبل ماهنامه، در صفحه ی آخر، برای ایجاد تعامل بیشتر با مخاطبین و ایجاد حس مشارکت و تقویت روحیه ی خودباوری و اعتماد به نفس و مطالبه گری در مردم، مطلبی درج کردیم با عنوان « شما می گویید» که کاری نو در نشریات مکتوب استان بوشهر به حساب می آید. در این بخش از مخاطبان خواسته بودیم آرزوها و خواسته هایی که دوست دارند تا آخر امسال محقق شود را برایمان ارسال کنند تا با نام و عکس خودشان در ماهنامه چاپ شود. هر چند این طرح بسیار مورد استقبال قرار گرفت و تعداد زیادی از خوانندگان، ما را با پیام های محبت آمیزشان مدیون خود نمودند، ولی از درج خواسته شان ابا داشتند یا هنگامی که از آنان می خواستیم عکس خود را نیز همراه پاسخشان ارسال کرده یا نامشان را کامل بگویند با این عبارات مواجه می شدیم که: « همین خوبه»، « اسم و عکس نمی خواد» و از همه قابل تامل تر، « خب... راستش... نههه... نمی دونم... نهههه...»؛ پاسخ هایی که ریشه اش را تنها در یک کلمه می توان یافت... «ترس»! 

\n\n

در 8 سال دولت های نهم و دهم، بسیاری از جوانان پیر شدند و خواسته های عموم مردم به حداقل های زندگی تنزل یافت و بسیاری هم بی آرزو و خواسته شدند! رخنه ی ترس های مختلف در دل مردم نترس این سرزمین بود که درخواست آزادی های منطقی و در چارچوب قانون جمهوری اسلامی ایران را به تامین خوراک و پوشاک و نان شب و شغل و پول و پول و پول تبدیل کرد و ترس های مختلف اجتماعی و سیاسی و ... باعث شد تا شهروندان این سرزمین برای دچار نشدن به انواع دردسرهای سیاسی و اجتماعی، اخراج، تهدید، محکوم شدن، رد شدن و از همه بدتر، مورد تمسخر دیگران قرار گرفتن! حتی از حرف زدن و اظهار نظر آزادانه و بیان خواسته هایشان نیز بترسند و سکوت را ترجیح دهند! سکوتی که در صورت ادامه به نابودی فرد و اجتماع خواهد انجامید یا... .

\n\n

این ترس ها و ده ها نوع دیگر که در حیطه ی تخصصی نگارنده نیست، در دل مردمان ما ساکن شده، خواسته هایشان را به حداقل رسانده، مطالبه گری را کشته، عزت نفس و اعتماد به نفس ها را به ورطه ی نابودی رسانده و ده ها مورد دیگر که برای ترمیم و درمانش، دو سال و 4 سال تدبیر و امید که سهل است، 20 یا 40 سال دیگر سرشار از تدبیر و امید مورد نیاز است. 

\n\n

2. آن چه گفته شد، بخشی از این روزهای جامعه ی ما بود. به مورد فوق، بدون رویا بودن و بی آرزوییِ کودکان و میانسالان را نیز باید اضافه کنیم؛ به نظر می رسد تنها قشر هنوز آرزو دار و امیدوار این روزهای ایران اسلامی، جوانان باشند. دیدن عکس پروفایل پاسخ دهنگان و یا پاسخ های رسیده به سوال «شما می گویید» هم، این امر را تایید می کند، پاسخ هایی که باید جامعه شناسان را به تحلیل و یافتن راهکارهایی برای نجات مردمان این خطه از ایران اسلامی وادارد.

\n\n

البته ذکر این نکته هم ضروری است که مردم استان بوشهر، همیشه افرادی قانع و راضی و کم توقع بوده اند ولی هرگز بی آرزو یا ترسو نبوده اند!!

\n\n

تراژدی منا

\n\n

3. یکی از بخش هایی که به ماهنامه اضافه کرده ایم مروری بر مهم ترین اخبار ماه قبل و برخی اوقات تحلیل هایی کوتاه بر مهم ترینشان، در قالب صفحه ای به نام « آنچه گذشت...» است. در گردآوری اخبار شهریورماه، مهم ترین رخداد به سقوط جرثقیل در مسجدالحرام بر می گشت که منجر به مرگ 117 زائر و مصدومیت صدها تن شد که 11 تن از قربانیان حادثه، ایرانی بودند. اما  در آستانه انتشار این شماره، حادثه دیگری به وقوع پیوست که به مراتب غم انگیز تر، قابل تامل تر و مهم تر از سایر وقایع رخ داده در استان، کشور و حتی جهان بود و آن هم فاجعه ی منا بود که هزاران مسلمان را به کام مرگ کشاند.

\n\n

فاجعه رمی جمرات در منا، سوای از سناریوهایی که در این میان پیرامون عمدی بودن واقعه مطرح می شود- که جای بحث دارد و احتمال رخداد آن در بازی های سیاسی چندان ضعیف هم به نظر نمی رسد- حادثه ای بود که به علت عدم مدیریت صحیح و ناکارآمدی صحنه گردانان و کار نابلدی آنان، به فاجعه و در نهایت به یک تراژدی دهشتناک تبدیل شد. 

\n\n

مرگ بیش از 4 هزار زائر و مجروحیت و مفقودی صدها تن دیگر که تا روزهای متمادی خبری از زنده یا مرده بودنشان در دست نبود، بیش از هر چیز خانواده های حجاج و مردم و مسلمانان جهان را عذاب داد؛ هر چند در نهایت نام اغلب مفقودین در لیست کشته شدگان جای گرفت.

\n\n

می گویند راه را بسته بودند و همه را به یک مسیر هدایت کردند و جمعیت فشرده شد و حادثه رخ داد ولی طبق گفته ی حاضران در محل، بیش از 70 درصد قربانیان حادثه را می شد نجات داد، چرا که بسیاری از آنان به علت گرمی هوا و نبود آب و فشار جمعیت ضعیف و بی هوش شده بودند، و  اگر مدیریتی صحیح در این واقعه صورت می گرفت، بسیاری از حجاج اکنون زنده بودند و از بی آبی و عطش به کام مرگ نمی رفتند؛ بگذریم از روایاتی پیرامون خنده و شوخی کردن ماموران سعودی بالای سر اجساد، سیگار کشیدنشان، گذاشتن زنده ها در کاور، رها کردن افراد نیمه جان در زیر اجساد و ... .

\n\n

هر چند مفتی های وهابی این حادثه را قضا و قدر تعبیر کردند و سیاست مداران و حکام عربستان هم بی تفاوت از نقش خود در این واقعه، سکوت اختیار کردند و حتی با استفاده از فضاهای مجازی  و شبکه های اجتماعی ابتدا علت وقوع حادثه را به گردن آفریقایی  ها و سپس ایرانی ها انداختند و جوامع غربی هم سعی کردند این فاجعه را یک واقعه ی عادی در مراسم ها و آیین ها نشان دهند ولی رها کردن هزاران حادثه دیده برای چندین ساعت و ذخیره کردن بدن ها در 20 کانتینر بزرگ، بدون بررسی زنده یا مرده بودن افراد، هیچ گونه توجیهی ندارد و خرج های میلیاردی عربستان سعودی برای مثلا بهبود زیرساخت های منطقه را بیش از پیش زیر سوال می برد!!

\n\n

البته در این میان، ضعف مدیریت و کم تجربگی برخی مسئولین کاروان های کشورمان در راهنمایی حجاج را نیز نباید نادیده گرفت!!

\n\n

هر چه بود، عید تا عید سرشار از شادی مردم را به یکی از تلخ ترین اعیاد مذهبی نه تنها مسلمانان، که تمام انسان های دارای انسانیت تبدیل کرد.

\n\n

4. در کنار تمام این اتفاقات که در نهایت به کشته و مفقود شدن 480 ایرانی منجر شد، نبودن یک سیستم اطلاع رسانی صحیح و کامل در استان بوشهر هم قوز بالای قوز شده بود، به طوری که خبر زنده بودن یا مفقود بودن کسی مطرح می شد، و مسئول سازمان حج و زیارت استان رد می کرد، در حالی که نام فرد کشته یا مفقود شده در لیست سازمان حج و زیارت کشور آمده بود؛ و یا درباره ی حاجی تنگستانی که مفقود بود و چند روز بعد در بیمارستان پیدا شد ولی 5 روز بعد، نامش در لیست کشوری مفقودین قرار گرفت! و یا حاجی دیگری که از اول در لیست مفقودی ها بود و چند روز قبلش پیدا شده بود! یکی از حجاجمان هم تا 6 روز بعد در هیچ لیستی نبود و بعد در لیست مفقودین آمد! و...؛ اموری که در کنار خانواده های دل نگران، مردم را نیز سرگردان می کند.

\n\n

 

\n

ارسال نظر
آخرین اخبار
مطالب بیشتر