شنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۳
جستجو
آخرین اخبار استان بوشهر
مطالب بیشتر
اختصاصی «فکرشهر»؛
فکرشهر: پیوند و در واقع احتیاج انسان به موسیقی و آهنگ را می توان در گذشته های دور و در زندگی ابتدایی بشر جستجو کرد؛ آن زمان که هنوز آلات موسیقی به وجود نیامده بود، انسان ها روح تشنه ی خود را با گوش دادن به زمزمه ی جویباران و آوای پرندگان و یا وزش باد در لابلای گیاهان و غیره سیراب می کردند و...
کد خبر: ۳۵۷۷۱
سه‌شنبه ۰۳ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۰:۵۱

فکرشهر ـ زیبا کمالی نژاد: ترانه را شاید بتوان نقطه ی اتصال و تلاقی شعر و موسیقی نامید جایی که کلام موزون و موسیقی در هم می آمیزد و معجونی شگرف پدید می آورند که کام بسیاری از مخاطبان را شیرین می کند. 

پیوند و در واقع احتیاج انسان به موسیقی و آهنگ را می توان در گذشته های دور و در زندگی ابتدایی بشر جستجو کرد؛ آن زمان که هنوز آلات موسیقی به وجود نیامده بود، انسان ها روح تشنه ی خود را با گوش دادن به زمزمه ی جویباران و آوای پرندگان و یا وزش باد در لابلای گیاهان و غیره سیراب می کردند و از آنجا که انسان بسیاری از اختراعات خود را با الهام از طبیعت به دست آورده است، شاید نواها و صداهای زیبای طبیعی بوده که او را به ساختن آلات و دستگاه های بزرگ موسیقی و دنیای پر رمز و راز آن ترغیب کرده است؛ اما این پایان کار نبود.

 موسیقی گرچه به تنهایی می تواند نوازشگر روح و روان انسان باشد، اما آدم ها برای هرچه موثر تر به اشتراک گذاشتن احساسات و اندیشه های خود، هر راهی را پیموده اند. یکی از این راه ها بیان احساسات و عواطف در قالب موسیقی است. این کار زمانی بدون استفاده از ابزار و آلات موسیقی و تنها با لحن و کلام آهنگین صورت می گرفت؛ کلامی مانند ترانه. 

ترانه هنگامی شکل می گیرد که مضمونی را در قالبی شعرگونه و با لحن و نوایی خاص که بسته به موضوع و مناسبت آن می تواند متفاوت باشد، ادا کنیم. لالایی مادران بر بالین کودکان را می توان از مصادیق بارز آن برشمرد و این شاید طبیعی ترین گونه ترانه و آهنگ باشد که بدون دخالت سازهای ساخته دست بشر صورت می گیرد، درست مانند آوای پرندگان. کلام آهنگین در واقع کاربردهای بسیار دارد، مثلا کسانی که در کشتی ها پارو می زدند و یا کار دسته جمعی انجام می دادند با خواندن شعر با آهنگ خاص، حرکات خود را هماهنگ می کردند. در مجالس شادی ریتم این آهنگ تند و در مجالس غم و اندوه ریتم آن ملایم و حزن انگیز می شود و استفاده از لحن و موسیقی کلام را حتی می توان در قرائت کتاب های مقدس نیز مشاهده کرد.

اما ترانه به معنای امروز آن، تلفیقی از شعر و موسیقی است که در دستگاه های مختلف تنظیم شده است و پس از تمرین و تنظیم توسط خواننده اجرا می شود. ترانه و شعر، وجوه اشتراک زیادی دارند و ترانه گاه به شعر بسیار نزدیک می شود . ترانه و شعر معمولا دارای وزن و قافیه بوده و هر دو از صنایع و آرایه های ادبی بهره می برند، ولی تفاوت شعر و ترانه این است که ترانه با موسیقی پیوندی درونی دارد، گرچه در مواردی به روی شعر هم موسیقی گذاشته اند. 

دیگر این که ترانه معمولا زبانی ساده و عموم پسند است و در آن از پیچیدگی هایی که معمولا در بعضی شعرهاست، کمتر می بینیم.

 در ترانه، زبان شعر ممکن است محاوره ای باشد در حالی که در شعر، زبان انتخابی معمولا زبان معیار است. ترانه باید موضوع و حرفی برای گفتن داشته باشد و پیامی را منتقل کند و یا این که احساس را بیان کند، گرچه در میان موضوعات مختلف، عشق و عاشقی بیشترین بسامد را در میان ترانه ها داراست، ولی ترانه هایی هم هست که به موضوعات اجتماعی می پردازد.

در ادامه، نمونه هایی از ترانه های اجتماعی و عاشقانه نگارنده ـ زیبا کمالی نژاد ـ آورده شده است:

تقدیر
ردپای دست تقدیر
زوزه های غل و زنجیر
آسمون بی ستاره
تن خسته، دل درگیر
من کجای روزگارم
که گره بسته به کارم
بی رمق، خسته و تنها
حال هیچی و ندارم
پس کجاس اون نفس باد
اون صدایی که خدا داد
حس و حال و بوی عشقی
که منو برد دیگه از یاد
دیگه گیر کرده کلامم
خالی از پر شده جامم
دیگه از شکستن شب
ترس و واهمه ندارم
ردشو از پنجره ی باز
انتها رسیده آغاز
واسه این دل شکسته
بسته شد مسیر پرواز

****
دل خسته

دلم خسته، دلم تنها
دلم آشوبه از غم ها
دلم زار و پریشونه
چشام بیزار از این غوغا
قفس راه منو بسته
شدم از زندگی خسته
بذار نجوا کنن مردم
فلانی هم همش مسته
صدام عریان تر از شیشه
مگه بدتر از این میشه
که هی با کینه و نفرت
بکوبی بر تنت شیشه
رگام خالی شده از خون
تنم دشمن شده با جون
تمام دنیا می فهمن
چه سخته سفره ی بی نون

****

یلدا
تو طولانی ترین عشقی
تو یلدای زمستانی
تو میلاد ظهور من
تو ابری و تو بارانی
صدای ساکت شعری
واسه عشق و امید من
حماسه، شعر نیمایی
غزل، شعر سپید من
نجیب و پاک و زیبایی
مثه یک خواب رویایی
نگات عریان تر از اب و 
موهات شب های یلدایی
صدای پای پاییزی
فریبا و دل انگیزی
تن تبدار دریایی
که از ساحل تو لبریزی
گل گلدان نوروزی
پر از عشقی و جانسوزی
پریشان کرده ای زلفت
تویی معشوق دیروزی
 

ارسال نظر
آخرین اخبار
مطالب بیشتر