چهارشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۳
جستجو
آخرین اخبار سیاست
مطالب بیشتر
کد خبر: ۷۲۱۵۲
سه‌شنبه ۰۳ تير ۱۳۹۹ - ۰۸:۱۰

فکرشهر: تیرماه سال ۱۲۸۷ که با کودتای سلطنتی برای سرنگونی مجلس شورای ملی شروع شد از دوره‌های خونین تاریخ معاصر ماست.

به گزارش فکرشهر، روزنامه اعتماد در ادامه نوشت: «بعد از به توپ بستن مجلس، شماری از آزادی‌خواهان و طرفداران مشروطیت را به باغشاه (عمارتی متعلق به خاندان سلطنتی قاجار و واقع در غرب تهران) که پایگاه مرکزی کودتاگران بود، بردند و مجروح و دست‌بسته جلوی پاهای محمدعلی شاه انداختند. در میان‌شان حاجی میرزا نصرالله اصفهانی مشهور به ملک‌المتکلمین و میرزا جهانگیرخان شیرازی مدیر روزنامه صوراسرافیل سرشناس‌تر از دیگران بودند. ملک‌المتکلمین پیش از اعدام هم به کودتاگران گفت امروز ضربه‌ای زدید و کارتان را پیش بردید اما بازنده و ذلیل نهایی این نبرد شمایید و بساط ظلم‌تان زودتر از آن چه فکرش را می‌کنید برچیده می‌شود. شاه نه به این حرف‌های تهدیدآمیز اعتنایی کرد و نه حال وخیم دستگیرشدگان ترحمش را برانگیخت.  البته بیشتر کارها را حلقه اطرافش (شماری شاهزاده قاجاری و آخوند درباری و صاحب‌منصب سابق زخم خورده از انقلاب) که بیشترشان به اندازه او ـ و شاید هم بیشتر ـ از مشروطیت متنفر بودند، انجام می‌دادند و خود او فقط از تماشای سرنگونی مجلس و هزیمت دشمنانش لذت می‌برد. همین‌ها بودند که دادگاه‌های نمایش را برپا و اداره کردند، عده‌ای از مشروطه‌خواهان را کشتند و عده دیگری از آنان را چند روز پیاپی شکنجه کردند.

مثلا نوشته‌اند که شیخ احمد معروف به سلطان‌العلمای خراسانی را که روزنامه‌نویسی پرشور و مبارزی خستگی‌ناپذیر بود و نشریه روح‌القدس را اداره می‌کرد آن قدر زدند که نیمه‌جان شد. بعد برهنه‌اش کردند، به زور روی سنگ یا دیگی داغ نشاندند و سرانجام ته‌مانده جانش را هم با بستن طنابی دور گلویش گرفتند. قزاق‌های شاه نیز که تهران را در سیطره خودشان گرفته بودند تا یکی، دو هفته بعد از کودتا هر روز عده زیادی را دستگیر و زندانی می‌کردند و گاهی برخی مردم عادی را هم همان‌جا در خیابان زیر مشت و لگد می‌گرفتند.

این شعر ملک‌الشعرای بهار به حوادث و فضای آن روزهای کشور ما اشاره دارد:

«با شه ایران ز آزادی سخن گفتن خطاست

کار ایران با خداست

مذهب شاهنشاه ایران ز مذهب‌ها جداست

کار ایران با خداست

شاه مست و میر مست و شحنه مست و شیخ مست

مملکت رفته ز دست

زین سیه‌مستان به هر سو فتنه و غوغا به پاست

کار ایران با خداست

هر دم از دریای استبداد آید بر فراز

موج‌های جانگداز

زین تلاطم کشتی ملت به گرداب بلاست

کار ایران با خداست.» 

ارسال نظر
آخرین اخبار
مطالب بیشتر