سه‌شنبه ۰۱ خرداد ۱۴۰۳
جستجو
آخرین اخبار سیاست
مطالب بیشتر
کد خبر: ۹۲۸۳۵
يکشنبه ۲۷ تير ۱۴۰۰ - ۰۷:۱۷

فکرشهر: هجدهم ژوئیه سال ۶۴ و در دهمین سال حکومت نرون یکی از مراکز بزرگ تفریحی شهر رُم به نام سیرکوس‌ماکسیموس آتش گرفت و شعله‌های آن خانه‌ها و ساختمان‌های اطراف را نیز به کام خود کشید.

به گزارش فکرشهر، روزنامه اعتماد نوشت: «نرون هنوز هفده سالگی را تمام نکرده بود که به فرمانروایی رسید و حدود ۱۴ سال، ابتدا زیر نظر مادرش و دو سیاستمدار کارکشته و بعد به‌تنهایی و خودسرانه حکومت کرد. دوران او نه برای دستاوردهایش در جنگ و سیاست و هنر که برای شرارت‌ها و دیوانگی‌هایش در تاریخ مشهور است. می‌گویند پدرش که مردی بدون قید و بندهای اخلاقی بود، در پاسخ به کسانی که تولد این پسر را به او تبریک می‌گفتند، می‌گفت: «از من و زنم چیزی جز موجودی نفرت‌انگیز و فاجعه‌بار برای کشور در وجود نمی‌آید.»

تازه آن زمان کسی فکرش را هم نمی‌کرد که نرون به حکومت برسد. سال‌ها بعد هم که او دستور به قتل مادر خودش داد، زن خطاب به قاتلانش فریاد زد: «شمشیرتان را در رحم من فرو کنید!» هجدهم ژوئیه سال ۶۴ و در دهمین سال حکومت نرون یکی از مراکز بزرگ تفریحی شهر رُم به نام سیرکوس‌ماکسیموس آتش گرفت و شعله‌های آن خانه‌ها و ساختمان‌های اطراف را نیز به کام خود کشید.

آتش محله به محله پیش رفت و مدام بزرگ‌ و بزرگ‌تر شد. نزدیک یک هفته ادامه داشت، عده زیادی را کشت و نوشته‌اند که دو - سوم شهر را هم نابود کرد. این آتش‌سوزی - که یکی از مشهورترین حوادث این‌چنینی در تاریخ است - نرون را بدنام‌تر کرد و مثال دیگری شد از دیوانگی‌های او. سوئتونیوس در کتاب زندگی قیصرها می‌نویسد روزی کسی ضمن گفت‌وگویی عادی با نرون این جمله را به یونانی به زبان آورد که «وقتی من مُردم، بگذار دنیا در آتش بسوزد» و نرون در پاسخ به او گفت: چه زیباتر که بگوییم «تا وقتی من زنده‌ام» و چنین نیز کرد. او از شکل بناهای قدیمی شهر و خیابان‌ها و کوچه‌های تنگ و پرپیچ‌وخم آن نفرت داشت و گاهی به این فکر می‌کرد که شهر را کاملا ویران کند و آن را از نو بسازد. بعدها درباره این که این آتش‌سوزی عمدی و نقشه نرون بوده تردید کردند اما در آن زمان بیشتر رُمی‌ها مطمئن بودند که این کار زیر سر اوست.

«در واقع چندان آشکارا که تنی چند از کنسول‌های سابق وقتی در املاک‌شان به خادمان او مشعل و آتش‌گیرانه در دست برخوردند جلودارشان نشدند... شش روز و هفت شب ویرانی بیداد می‌کرد و مردم ناچار شدند در بناهای تاریخی و آرامگاه‌ها پناه بگیرند. در آن هنگام، گذشته از شمار بسیاری خانه‌های اشرافی و خانه‌های سرداران قدیم، همراه با غنایم جنگی که هنوز این خانه‌ها را می‌آراست، معابد خدایان نیز که پادشاهان روم و بعدها در جنگ‌های پونیک و گل به خدایان نذر و تقدیم کرده بودند و هر چیز ارزشمند و ماندگار که از گذر ایام گزند نیافته بود در شعله‌ها سوخت و به هوا رفت.» خود نرون روی یکی از برج‌های بلند شهر ایستاده بود و آتش‌سوزی را تماشا می‌کرد. لباس نمایش به تن داشت و مدام از زیبایی شعله‌ها حرف می‌زد و گاهی هم آواز سقوط تروا را می‌خواند.

با این وعده که حکومت بعد از فرونشستن آتش، شهر را پاکسازی می‌کند، دستور داده بود که کسی به اجساد و خانه‌های ویران نزدیک نشود. این دستورش هم خیرخواهانه نبود و مصمم بود تا اموال به جای مانده از قربانیان را تصاحب کند. حتی از بازماندگان فاجعه - به زور - چند بار مالیات گرفت. برخی از ثروتمندترها را مجبور به دادن هدایای هنگفت کرد و به بهانه بازسازی پایتخت با خراج‌های سنگین «شیره ولایات دیگر را کشید.»

ارسال نظر
آخرین اخبار
مطالب بیشتر