فکرشهر ـ خانوم کوچیک: خدا رحمت کند پدر بزرگوار جناب آقای شریعتمداری، مدیرمسوول نسبتا محترم مجموعه کیهان را. طرحی ارائه دادند که در صورت عملی شدن آن، میبایست آن را با طلا نوشت و در گوشهای از اتاق آویزان کرد! بانوان محترمه اصلاحاتی و اصولاتی توجه داشته باشید که باید تمام تلاش مان را کنیم تا شوهرانمان را ترغیب کنیم به این طرح لبیک بگویند.
شک ندارم اگر مردانِ پشتِ میزنشینِ ما راهی جبهه «پنجشیر» شوند، چند صباحی برای ما و جامعه محترمه بانوان این مرز و بوم، حسنهی خوبی خواهد داشت. البته حسنهای که برای ما بانوان دارد، خودش به چند شاخه مهم تبدیل میشود!
رفتن ایشان از منزل و جهاد فی سبیل پنجشیر و نداشتن اعصاب خوردی برای ما زنان از آثار خوب این طرح است.
با یک حساب سرانگشتی، با هر بار ماموریت جهاد با طالبان، نزدیک به شصت روز چهره جهنمیِ مردان تند خوی غرغرو را فراموش خواهیم کرد و به زندگی دور از هیاهو خواهیم پرداخت.
از دیگر شاخههای این حسنه این است که میتوانیم در فرمهای آتی ادارات، سابقه ایثارگری پنجشیریِ شوهرانمان را ذکر کنیم. اگر خدا خواست و به فضل الهی، تیری کنارشان رد شد یا «گل ممد» نامی حرکت انتحاری را در نزدیکی ایشان انجام داد، میشود هنگام برگشت با رانتهای موجود، سیتیزن ولایات افغانستان را بگیریم و دوتابعیتی شویم و با چند درصد جانبازی به زندگی در آن کشور پرداخت.
اگر فضل الهی بیشتر شامل حالمان شود (که خاضعانه از خداوند متعال این درخواست را داریم) و چند خمپاره طالبانی از شش جهت جغرافیایی شوهرانمان را به درک واصل کند، در انتخابات های آتی افغانستان میتوان مانور خوبی روی آن انجام داد. اصلا چرا شوهران ما کشته جنگی نباشند!؟ ما هم حق داریم دعا کنیم شوهران مان در جهاد پنجشیر به محض کشته شدن در آغوش حوریان و کنار نهرهایی باشند که از آنها شراب و عسل رد میشود (ببخشید اینجا خیلی جو گیر شدند. اصلا غلط میکنند در آغوش حوریان باشند. بیجا میکنند خوش باشند و شراب و عسل بیاشامند).
صدالبته این مهم به غیر از پنجشیری ها شامل طالبانی ها هم میشود.