چهارشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۳
جستجو
آخرین اخبار استان بوشهر
مطالب بیشتر
اختصاصی فکرشهر/ نگرخواهی پیرامون دلایل عدم توسعه ی استان بوشهر (2):
فکرشهر: اما واقعیت تکامل نیافتگی بوشهر به عنوان جزئی از کل را باید در نوع نگاه و برخورد پراگماتیک مردم به مقوله «کار» یافت. حقیقت آنست که مردمان جنوب همسو با دیگر هموطنانشان همواره به کار، نگاهی قبیله ای...
کد خبر: ۱۳۱۴۳
سه‌شنبه ۳۰ تير ۱۳۹۴ - ۰۹:۰۰

*علی آتشی

\n\n

فکرشهر: تنها یک اندیشه نارس و یک تحلیل عامیانه است که برای هر پدیده اجتماعی به دنبال دلیلی مستقیم و عینی می گردد. این اصل تقریبا میان همه جامعه شناسان مورد وافق است که هیچ رخداد اجتماعی تک عاملی نیست و با یک محرک مستقیم به وجود نمی آید؛ بلکه این سلسله ای از عوامل دیدنی و نادیدنی اند که در وقوع یک پدیده موثرند. اگر این قاعده را راست بگیریم، توسعه نیافتگی را نیز به مثابه یک پدیده جامعه شناسانه، باید در گستره ای از عوامل پیدا و پنهان نگریست. سالهاست که داد سخن در خصوص واپس ماندگی استان بوشهر رفته است و عواملی مثل دوری از مراکز سیاست و اقتصاد، وجود جغرافیای خشن و طبیعت نیمه عقیم منطقه، عدم رغبت به سرمایه گذاری و گریز سرمایه های بومی یا ضعف مدیریت و برنامه ریزی به عنوان نقشه راه با چشم اندازهای بلند مدت و ..... به عنوان عوامل این معضل بیان شده است. باید گفت همه این عوامل – که البته هر کدام به نوبه خود در پیدایش این وضعیت سهیم بوده اند –  تنها، مولفه های مستقیم و آشکار این پدیده اند.

\n\n

توسعه نیافتگی بوشهر را نمی توان رویدادی منفک از بی قاعدگی توسعه در کل کشور برشمرد. این شاید نتیجه یک نگاه سطحی و عوام زده باشد که مدیریت تمامیت خواه پایتخت نشین، سبب  کمترتوسعه یافتگی جنوب شده است؛ این اما، معضلی است با دامنه ی بسیار وسیع تر که تقریبا در سرتاسر کشور که حتی در شهرهای بسیار نزدیک به مراکز اقتصادی و سیاسی حضور جاندار و عمیق دارد. بنابراین بوشهر را باید به مثابه قطعه ای از یک پازل در یک نقش کلی دید.

\n\n

فارغ از میزان تاثیر هر یک از عوامل یاد شده در توسعه نایافتگی، باید از عاملی کمتر دیده شده نیز یاد کرد که به نظر بیشترین سهم را در به وجود آمدن این وضعیت دارد؛ و آن فرهنگ فرسوده و غیرمولد مردمان جنوب است. از منظر یک نگاه آلوده تئوری توطئه، آنچه سبب ناکامی های منطقه جنوب شده است، مدیریت هزار فامیل و سودجویانه و حضور مدیران سفارشی بوده است. این دیدگاه را به گونه ای پررنگ و پرکشش در سخن هر روزه ی مردمان جنوب به ویژه در خصوص عزل و نصب مدیران نفتی می توان دید. از آنجا که "منِ ایرانی" همواره در پی یافتن یک «بلاگردان» است که گناه هزاران سال عقب ماندگی و کم کاری خود را به گردن او بیاندازد، قادر است مکررا دلایلی این چنین را باز تولید و خود را از این واپس ماندگی تبرئه کند. 

\n\n

اما واقعیت تکامل نیافتگی بوشهر به عنوان جزئی از کل را باید در نوع نگاه و برخورد پراگماتیک مردم به مقوله «کار» یافت. حقیقت آنست که مردمان جنوب همسو با دیگر هموطنانشان همواره به کار، نگاهی قبیله ای داشته اند، از همین روست که نتوانسته اند از عادات ماقبل انقلاب صنعتی خود فاصله بگیرند و بنگاه های خرد اقتصادی خود را به کارگاه و در گام بعد به کارخانه بدل کنند. در نگاه ایلیاتی به کار، یک بازیگر اقتصادی را تنها به دو صورت می تواند تصور کرد: دکانداری و کارمندی. نگاه مردمان جنوب – به عنوان جزئی از ایران –  در آستانه ورود به بازار کار عموما از همین نوع نگاه نشات می گیرد. از این روست که در جنوب کمتر شاهد آن بوده ایم که از سرمایه های خرد یک کارگاه یا کارخانه ی در خور ستایش شکل گرفته باشد و مشاغل عموما به مواجب بگیران دولتی و سوداگران خرد منحصر شده است. جای پرسش است که آیا جوامع کوچک با گردش مالی بسیار محدود تا چه اندازه نیازمند چنین دستگاه عریض و طویل دولتی با هزاران کارمند حقوق بگیر است؛ و از سوی دیگر این دستگاه بزرگ تا چه حد در توسعه نقش معنادار ایفا می کند؟ به راستی یک شهر کم سرمایه ی چند ده هزار نفری به چند بانک و مغازه نیازمند است؟

\n\n

بنابراین ریشه نارسایی های اقتصادی، صنعتی و حتی اجتماعی خطه جنوب را صرفا نباید درعوامل سطحی مثل ضعف مدیریت و محدودیت منابع طبیعی و انسانی جست، بلکه برای روبرو شدن با این چالش باید آن را به عنوان یک معضل فرهنگی به بوته نقد و آزمایش کشاند. و این تفاوت نگاه رضاخانی و امیرکبیری به مفهوم توسعه است: تفاوت مدرنیسم وارداتی آمرانه از یکسو و حمایت از کسب و کار خلاقانه از سویی دیگر. شاید زمان آن رسیده باشد که منِ ایرانی میان صعنت دولتی با نگاه غیرخلاقانه کارمندی و صنعت رقابتی، خلاق و تولیدی آن هم با نگاه جهانی یکی را برگزیند.

\n\n

در مقایسه مدل های موفق اقتصادی و اجتماعی با نظام های پوسیده و سنتی درمی¬یابیم که نگاه کارمندی و غیر رقابتی مردم به مقوله کار، که اتفاقا از مختصات فضای کسب و کار در مناطق کمترتوسعه یافته مثل جنوب است، به این عقب ماندگی دامن زده است. در بخش سرمایه گذاری های خصوصی نیز ما شاهد این فضای غیرچالشی و غیرمبتکرانه هستیم؛ به گونه ای که تقریبا همه کارگاه های موجود یا با سرمایه دولتی بنا شده اند و یا به شدت چشم به عنایات ویژه دولتی دارند. اینجاست که باید پرسید دولت تا چه زمان قادر است از محل درآمدهای نفتی بر بخش خصوصی قیمومیت داشته و دست حمایت بر پشت این بنگاه های خصوصی داشته باشد. به نظر می آید راه پیشرفت و توسعه پایدار، دست شستن از این یادگار ماقبل رنسانس است.

\n\n

نظام حاکم بر فضای کسب و کار جنوب با شیوه های عهد قاجاری تفاوت چندانی نکرده است. آن گونه که در خاطرات عبداله مستوفی آمده، دستگاه های اداری قجری نه برای پیشرفت و توسعه، بلکه برای «بند کردن دست» شاهزادگان بیکاره دربار به وجود آمدند و به نظر می آید این طرز نگاه غیرمولد و مصرفی کماکان بر فضای فرهنگی کار و فکر مردم جنوب چیرگی دارد. 

\n\n

*فعال فرهنگی و اجتماعی

\n\n

**سومین شماره ی ماهنامه ی فکر شهر

\n

ارسال نظر
آخرین اخبار
مطالب بیشتر