سه‌شنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۳
جستجو
آخرین اخبار استان بوشهر
مطالب بیشتر
اختصاصی فکرشهر/ گفت و گوی خواندنی با مشاور جوان و دشتستانی علی مطهری؛
فکرشهر: لذا می بینید با یک الگوی کامل و دقیق انگلیسی روبرو هستید؛ اما این به معنای آن نیست که طراحان اجازه می دهند تا مردم و نخبگان و بازیگران سیاسی معترض وغیر معترض اجازه پیدا کنند که از طراحی و...
کد خبر: ۲۰۴۳۱
شنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۴ - ۰۶:۱۸

فکرشهر: انتخابات 7 اسفنماه 94 با شگفتی گروه ها و احزاب کشور به پایان رسید، انتخاباتی که بدون شک متاثر وقایع پیشین متعددی بود که از جمله ی ان ها می توان به فرجام رسیدن برجام را نام برد. توافقی که نه تنها امید را به مردم بازگردانده ـ همانطور که در انتخابات اخیر دیدیم ـ بلکه در امور مختلفی از جمله اقتصاد و سیاست خارجی نیز بسیار راهگشا بوده؛ در همین حال رییس دولت قبل که به زعم بسیاری از کارشناسان عامل اصلی انحطاط کشور و انحراف و به قول علی مطهری یکی از سران فتنه ی 88 بوده، به تازگی مدعی شده که «خیال کردند که چیزی رد و بدل کنند و پشت تریبون‌ قیافه فاتح بگیرند کار تمام شده»؛ بر همین اساس به سراغ جوانی دشتستانی رفتیم که از سال 88 تا کنون با دکتر مطهری ـ نماینده تهران در مجلس ـ همکاری دارد و نتایج تحلیل ها و بررسی های خود پیرامون رویداد های فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و... را در اختیار وی قرار می دهد. وی، بسیاری از پاسخ ها و تحلیل هایش را سربسته گفت و عدم انتشار برخی را نیز خواستار شد. آن چه در پی می آید خلاصه ای از گفت و گوی فکرشهر با عباسعلی میرزایی، دانشجوی کارشناس ارشد حقوق بین الملل و به نوعی مشاور علی مطهری می باشد.

\n\n

ـ جناب میرزایی، اولین سوال را می خواهم از حوادث سال 88 شروع کنم. شما بر روی وقایع سال های گذشته در دولت نهم و دهم مطالعه کرده اید؟ برداشت شما از آنچه در آن سال ها گذشت، به خصوص سال 88، چه بود؟
\nبه نام خدا. ابتدا خدمت شما و مخاطبان محترم و فرهیخته سایت وزین فکرشهر سلام عرض می کنم.
\nدر خصوص حوادث سال 88 واقعا نمی توان در یک زمان کوتاه و از یک منظر به جمع بندی کامل رسید. بی شک آنچه حاصل شد، نتیجه یک فرایند پیچیده در حوزه های مختلف سیاسی، فرهنگی، امنیتی واجتماعی بود و در نهایت سبب خروجی نا مطلوبی گردید که هشت ماه کشور را اسیر طوفان خود کرد.

\n\n

ـ این که درست، اما آنچه در آن ما وقع ذهن شما را بیشتر درگیر خود کرد، چه بود؟
\nبدون شک سال ها بود تقابل فرهنگ متن و میان متنی در ایران به چشم می خورد، لذا این آمادگی اجتماعی و سیاسی برای پرداختن به قرائت هایی به غیر از قرائت مطلوب فرهنگ و سیاست متن به وجود آمده بود.
\nاز سال 85-86، متوجه چاپ سلسله مقالاتی در بعضی از نشریات کشور شده بودم که به شکل گسترده ای به دوران انقلاب الیور کرامول در انگلستان می پرداخت. در آن زمان این مقالات را دنبال می کردم و نکته ای که برای من جالب بود، اینست که مدل حوادثی که در سال 88 در ایران اتفاق افتاد، انطباق پیچیده و خاصی با آن برهه از تاریخ انگلستان داشت و شاخص هایی در ان بود که کاملا قابل انطباق با حوادث 88 است.

\n\n

ـ اگر ممکن است سه چهار شاخص انقلاب کرامولی را بیان بفرمایید.
\nخب در آن برهه از تاریخ انگلستان، «الیور کرامول» با انقلابیون دینی علیه یک پادشاه یعنی «جورج اول» قیام می کنند و سپس جمهوری دینی دینی تاسیس می کنند. در ادامه دوستان انقلابی او با کمک نیرویی خارجی به نام «مایکل اورانژ» هلندی و گروهی به نام «باند سبز» علیه کرامول دست به اعتراض و انقلاب می زنند، حال اگر دقت کنید، ساختار حوادث آن سال های ایران به شکل پیچیده ای با حوادث آن برهه از تاریخ انگلستان تشابه دارد. لذا می بینید با یک الگوی کامل و دقیق انگلیسی روبرو هستید؛ اما این به معنای آن نیست که طراحان اجازه می دهند تا مردم و نخبگان و بازیگران سیاسی معترض وغیر معترض اجازه پیدا کنند که از طراحی و بازی آنان مطلع شوند؛ آنان هنرمندانه ورود می کنند و با مهندسی فضای یک کشور و با استفاده از شکاف میان فرهنگ و سیاست متن و میان متنی اهدافی را طراحی می کنند که حتی به غایت آن اگر نتوانستند برسند، به بخشی از اهداف خود دست یابند.

\n\n

ـ فارغ از این طرح، به نظر شما چگونه می شد در کوتاه ترین زمان از آن برهه عبور کرد؟
\nپاسخ را شاید بتوان در این جمله از آقای «تونی بلر» جستجو کرد؛ بلر نخست وزیر اسبق انگلستان، میهمان ویژه نشست کنفرانس سران کشورهای آفریقایی در آفریقای جنوبی بود. وقتی در پاسخ به این سوال که مهم ترین تجربه و دست آورد شما از سال های نخست وزیری بر کشور انگلستان چه بود؟ پاسخ داد: «آن که باید صدای ملت خود را شنید»؛ لذا بسیار مهم است شنیدن صدای مردم، مخصوصا شنیدن صداهای مختلف و گاها مخالف در بحران ها، لذا احساس می کنم ما در این قسمت ضعیف بودیم. و نکته دوم قانون نفع «هولوسیوس» بود؛ خود غرب نیز این قانون را از سیاسیت به اقتصاد سوق داد، لذا استفاده از این قانون برای تصمیمات سیاسی و بحران ها، گاها بحران افزاست.

\n\n

ـ با این تفاصیل، فکر می کنید حوادث آن سال در نتایج انتخابات سال 92 و94 تاثیر داشت؟
\nنکته ای در فضای سیاسی وجود دارد که به عنوان روایت مارشالی از آن نام می برند و آن عبور جامعه از حقوق مدنی به عرصه سیاسی و حقوق اجتماعی و اقتصادیست؛ در غرب در زمانی که این مطالبات شکل می گیرد ما در پاسخ آن می بینیم که تولد دولت رفاه مطرح می گردد، نعل وارونه این مطالبات به تعبیر پاره ای، دولتی غیر پاسخگو به قانون است.
\nآنتی تز دیگر این مطالبه را موسکا به گونه ای دیگر عنوان کرده، او از تولد دولت انحراف به عنوان آنتی تز این مطالبه در فضای بی قانونی یاد می کند؛ لذا باز سازی جامعه بر اساس ندای خرد در حکم آنتی تز انحراف قابل پیش بینی بود.

\n\n

ـ ما در سال های گذشته شاهد سه پدیده مهم بوده ایم که در بعد داخلی و خارجی کشور را متشنج یا هماهنگ کرده است، حوادث سال 78، 88 و مبحث هسته ای؛ آیا نقطه مشترکی میان این سه مبحث می بینید؟
\nاجازه بدهید نکته ای را عرض کنم. در سال 78 که پیرامون کوی دانشگاه مطالعه می کردم، نکته ای را خواندم که برایم مهم نبود ولی در ذهنم ماند؛ همان مطلب در سال های بعد، یک کلید مهم برای کشف ارتباطات پچیده میان حوادث کشور گردید.

\n\n

ـ مگر آن مطلب چه بود و چه چیز قابل تاملی در آن وجود داشت؟
\nنکته آن بود که حوادث کوی دانشگاه از ساختمان بیست و دوم شروع شد. چند سال بعد از حادثه ی کوی دانشگاه، در یکی از مهم ترین نشریات سیاسی کشور، وقتی شاهد چاپ داستان فیلم تایتانیک بودم، با سوالی در ذهنم رو برو شدم که دلیل چاپ چنین داستانی در یکی از مهم ترین نشریات سیاسی کشور چیست؟ تصمیم گرفتم به مطالعه پیرامون آن بپردازم، چند بار فیلم تایتانیک را دیدم و بعد از ساعت ها نکته ای را یافتم که با حوادث بعدی ایران ارتباط و هم خوانی داشت. نکته ساعت غرق کشتی در فیلم بود. لذا در آن روز به دکتر مطهری عرض کردم باید آنچه پیرامون آن فیلم و فیلم نامه هست را به دقت مطالعه نمایم. چند ماه بعد در عین شگفتی شاهد بودیم که از آقای «لئوناردو دی کاپریو»، بازیگر نخست فیلم تایتانیک به عنوان سخنران ویژه مجمع عمومی سازمان ملل دعوت به عمل آمد و به سخنرانی پرداخت.

\n\n

ـ اگر ممکن است بیشتر توضیح دهید. مگر چه نکاتی در سخنرانی آقای دی کاپریو در سازمان ملل قابل تامل بود؟
\nاگر دقت کنید، آقای دی کاپریو در سخنان خود تاکید موکد بر روی مسئله محیط زیست داشت. او بیان کرد «این یک پیام فوریست»؛ در آن روز به آقای مطهری نوشتم ممکن است ما با انتقال پیام های پیچیده ی سیاسی، امنیتی با کدهای محیط زیستی روبرو باشیم، لذا وقتی گفت و گوهای هسته ای شروع شد، من با این کد به مطالعه آنچه می گذشت می پرداختم.
\nابتدا به سراغ عملیاتی رفتم که سازمان منافقین اطلاعات هسته ای ما را به سازمان سیا داده بودند. اطلاعاتی که بعدها سیا آن را دست کاری کرد و به عنوان اطلاعات پایه برای تحریم های ایران منظور گردید. نکته ای که در آن بود، نام عملیات بود که از یک نام کاملا زیست محیطی یعنی «نمک سبز» استفاده کرده بودند. لذا با دقت بیشتر به دنبال کردن گفتگوها پرداختم.

\n\n

ـ می خواهید بگویید از طریق کد ها و پیام های زیست محیطی می شد مطالب را پیگیری و رمزگشایی کرد؟
\nاین سوال، به شدت ذهن من را نیز درگیر کرده بود. در مسیر مطالعاتم به یاد شعری افتادم که باراک اوباما هنگام عید نوروز خطاب به مردم ایران خواند؛ نکته در آن بیت شعر بود:
\n«نو بهار است در آن کوش که خوش دل باشی ... که بسی گل بدمد بازو تو در گل باشی»
\nاین بیت شعر حافظ باعث شد تا بر روی عنصر زیست محیطی گَل در گفتگو های هسته ای متمرکز شوم. وقتی خوب دقت کردم متوجه شدم در غالب گفتگوهای ما و آمریکا در سالن گفتگو ها از گل استفاده می شود اما میزان استفاده از گل هنگام گفتگوهای ایران و 5+1بسیار کمتر و گاها به صفر میل می کرد، البته نه همیشه بلکه غالبا.

\n\n

ـ چه پیامی در این مساله بود؟
\nنکته اول یک پیش بینی بود که محقق گردید، پیش بینی آن بود که بیانیه مطبوعاتی در روز گل و طبیعت قرائت شود که همین اتفاق نیز افتاد و بیانیه در روز 13 فروردین ـ روز گل و طبیعت ـ قرائت گردید.
\nنکته دیگر اولین واکنش آن ها توسط اوباما بود، اولین واکنش آن ها توسط جان کری و در لوزان صورت نگرفت، بلکه اولین واکنش توسط اوباما و در یک باغ گل به نام «رز گاردن» در کاخ سفید صورت گرفت. مطلب بعد هم تعیین تاریخ دور دوم مذاکرات بود. دور دوم مطالعات در تاریخ 22 آوریل قرار داده شد که یک تاریخ کاملا زیست محیطی بود. 22 آوریل روز بین المللی زمین پاک نامگذاری شده است.

\n\n

ـ پیام استفاده از نماد گل چه بود و آیا تیم مذاکره کننده ایران هم متوجه شده بود؟
\nبه نظر من تیم ایرانی به دنبال مذاکرات حقوقی بود، اما در خصوص گل سوال من هم همین بود؛ به همین دلیل به مطالعه رابطه آمریکایی ها با سایر ملل پرداختم. دیدم که به غیر از ایران، میان امریکا و ژاپن نیز وضعیت هسته ای حاکم بوده که همان حمله هسته ای به ژاپن بود، اما نکته قابل تامل آن بود که نماد دوستی ژاپن و آمریکا، شکوفه های گل گیلاس بود که با اهدای 5 هزار درخت گیلاس از سوی دولت ژاپن و کاشت آن در محوطه کاخ سفید، هر ساله مراسمی در اردیبهشت، با حضور مقامات دو کشور و هنگام گل دادن آن درخت ها، برای تحکیم روابط دوستی دو کشور برگذار می شود.

\n\n

ـ پس به نظر شما اینجا هم آن ها می خواستند از این نماد به عنوان پیام دوستی استفاده کنند؟
\nبه نظر من آ نها می خواستند ما باور کنیم این گونه است، حتی یک عروسی در لوزان به راه انداختند که عروس و داماد با دسته گل فصل جدید زندگی را شروع کردند و عکس آن ها به عنوان نماد آغاز فصل جدید به دنیا مخابره شد؛ اما به دکتر مطهری عرض کردم آن ها صرفا به دنبال این هدف نیستند؛ چرا که در گام نخست، آن ها نیروی نظامی ژاپن را تحت کنترل قرار دادند، لذا اگر دقت کنیم بعد از همین قراردادها، تقاضاهای آن ها در خصوص بازدید از پارچین یا کنترل موشکی ایران و مصاحبه با شخصیت ها ی خاص مطرح می گردد. البته خطر به همین جا خلاصه نمی شود.

\n\n

ـ فکرنمی کنید ممکن است مسایلی که مطرح فرمودید تنها تصورات و برداشت های شما باشد و در حد یک نظریه؟!
\nابتدا به این دریافت ها با شک نگاه می کردم، اما وقتی به رصد گفتارها و سفرهای آنان پرداختم، این تردید کم رنگ شد. مثلا اگر شما به سفر خانم «آنا روت»، نایب ریس مجلس آلمان به تهران در آن ایام نگاه کنید، می بینید او بعد از گفتگوهای تهران به دیدار جایی می رود که محل تولید نمک سفید ما در ایران است، یکی از حوزه های زیست محیطی ما یعنی دریاچه ارومیه؛ یا مثال دیگر اگر به سفر آقای آمانو به تهران نگاه کنید، می بینید همزمان با سفر او، آمریکایی ها یک مسئولیت در کاخ سفید به یک ایرانی می دهند؛ یعنی خانم هدیه روشن غفاریان را به عنوان مسئول گل آرایی کاخ سفید منصوب می کنند؛ یا سفر جان کری به آلمان که با کشتی سواری ایشان بر روی رودخانه روبرو می شویم.

\n\n

ـ فرمودید، خطر به همین جا خلاصه نمی شود؛ لطفا بفرمایید منظورتان از دامنه خطر چیست؟
\nیکی از پیام های گل دوستی، رفاقت است که من هم امیدوارم بر سر آن باشند؛ اما در وجود آمریکایی ها و بیشتر از آن ها انگلیسی ها، چیزی به نام ترحم و صداقت وجود ندارد و نباید این را نادیده گرفت. حال در پاسخ به سوالتان اگر من از شما سئوال کنم یکی ازموجوداتی که در محیط زیست بیش ترین ارتباط را با گل دارد، نام ببرید چه پاسخ می دهید؟ بی شک یکی از مهم ترین ها، زنبور است وشما پاسخ خواهید داد، زنبور. اسنودن مامور آمریکایی پناهنده شده به روسیه در یکی از اظهارات خود بیان می کند نام عملیاتی که در آن آمریکایی ها داعش را ساختند، کندوی زنبور نام دارد. اکنون رابطه ی گل و زنبور در منطقه خاورمیانه را چگونه می بینید؟! آیا باز هم می توان فکر کرد که گل فقط نماد دوستی است؟!
\nهر چند امید وارم گل در اینجا فقط نماد دوستی باشد، اما شناخت ما از آن ها این باور را کمرنگ می کند.

\n\n

ـ منظور شما از آن ها، همه ی کشورهای غربی است یا فقط امریکا و انگلیس؟
\nمجموعه ای از کشورها که علیه ایران ائتلاف کردند به خصوص امریکا و انگلیس.

\n\n

ـ سئوال آخر را در مورد رد و تایید دکتر مطهری می پرسم. نظرتان در خصوص این مسئله چیست؟
\nاجازه می خواهم پاسخ را از زبان میرزا هدایت اله ـ وزیر دفتر از حقوق دانان عصر ناصری ـ عرض نمایم. ایشان فرمودند:
\n« اگر دموکراسی انسان های بزرگ و شایسته را کنار بگذارد، خودش خودش را منقطع کرده است» که بحمداله با درایت شورای نگهبان دکتر مطهری به انتخابات برگشتند.

\n\n

ـ از وقتی که در اختیار ما گذاشتید، سپاسگزارم.
\nبنده هم از شما وهمه عزیزان در سایت وزین «فکرشهر» سپاسگزارم و برای شما آرزوی توفیق می کنم.

\n\n

 

\n

ارسال نظر
آخرین اخبار
مطالب بیشتر