سه‌شنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۳
جستجو
آخرین اخبار استان بوشهر
مطالب بیشتر
اختصاصی «فکرشهر»/ سه سال بعد از «ایرجو»؛
فکرشهر: مقدمه وار لازم است بگویم به دلیل دوستی 40 ساله ام با شادروان استاد ایرج شمسی زاده، بی شک نظر من در مورد ایشان هر چند ناخواسته، اما به هر حال بی طرفانه نخواهد بود؛ همان گونه که نظر خانواده و فرزندان و سایر دوستان نزدیک ایشان. ولی...
کد خبر: ۳۱۹۷۷
شنبه ۰۵ فروردين ۱۳۹۶ - ۰۴:۱۹

فکرشهر ـ فرج اله کمالی*: مقدمه وار لازم است بگویم به دلیل دوستی 40 ساله ام با شادروان استاد ایرج شمسی زاده، بی شک نظر من در مورد ایشان هر چند ناخواسته، اما به هر حال بی طرفانه نخواهد بود؛ همان گونه که نظر خانواده و فرزندان و سایر دوستان نزدیک ایشان. ولی از سوی دیگر؛ گریزی از این امر نیست؛ زیرا  بهترین و بیش ترین شناخت نسبت به هر فرد را نیز نزدیک ترین اشخاص به او می توانند داشته باشند.
بنده در مراسم خاک سپاری ایشان گفتم که «ایرجو» مردم را همان گونه دوست داشت که خودش را. انسانی بود از نوع آرمانی فردوسی، حافظ، خیام و دیگر بزرگان.

انسان آرمانی فردوسی، وطن پرست است، شادزیست است و برای نام و ننگ می رزمد، نه برای نان.
انسان آرمانی حافظ، عاشق است، آزاده است، رند است، غیر مردم آزار است. 
انسان آرمانی خیام، عشق و مستی و رنج و درد و تقدیر را در زمین می جوید نه در آسمان.

و در مراسم دیگری که از طرف سازمان میراث فرهنگی تفریحی شهرداری بوشهر چند روز قبل از چهلم آن زنده یاد برگزار گردید نیز برخی از خصلت ها و صفات او را فهرست وار به شرح زیر برشمردم.

1. مهمان نوازی؛ مهمان نوازی «ایرجو» شهره ی خاص و عام بود، به طوری که می توان ادعا کرد قریب به اتفاق جمعیت عظیمی که در مراسم خاکسپاری اش شرکت داشتند، حداقل یک بار به منزلش آمده و از آن ها پذیرایی شده بود و این صفت را می توان به خانواده و فرزندانش نیز نسبت داد. چنان که وقتی مهمان قصد خداحافظی و خارج شدن از خانه اشان را داشت آنقدر با اصرار و التماس آن ها برای ماندن روبه رو می شد که گاه دلش برای آن ها می سوخت و از این که دارد می رود، خجالت می کشید.

2. استاد شمسی زاده به زادگاهش گناوه عشق می ورزید و در حد تعجب گناوه و مردمش را دوست داشت.

3. شدیدا با خودسانسوری که آفت بزرگی برای ادبیات، هنر و هنرمند محسوب می شود، مخالفت می ورزید و خود هیچ گاه تسلیم آن نگردید.

4. در مورد ادبیات و شعر خود و دیگران بسیار سخت گیر بود و از کوچک ترین لغزشی در قافیه و عروض در شعر شاعران نمی گذشت و بدون رودرباستی و صراحتا نظر انتقادی خود را به آنان اعلام می کرد و حتی اگر باعث دلخوری و رنجش سراینده گردد.

5. هر چند خشونت مردان در خانواده را محکوم می کرد و طرفدار برابری حقوق زن و مرد بود و با اعضای خانواده ی خود بسیار مهربان بود، اما به شدت از مردان زن ذلیل بیزار بود و بی اختیاری مرد در منزل را به هیچ وجه بر نمی تابید.

6. هیچ گاه از آموختن فارغ نبود؛ همواره کتابی، روزنامه ای، مجله ای برای مطالعه در دست یا در کنار خود داشت و تا پاسی از شب به خواندن ادامه می داد.

7. مهم ترین تفریح او مسافرت بود. اکثر اوقات یا مهمان داشت یا مهمان دوستانش بود که در تمام نقاط کشور پراکنده بودند.

اشعار محلی، غزلیات و شعرهای سپیدش را دست کم مردم استان بوشهر به خوبی می شناسند و شنیده یا خوانده اند و نیازی به معرفی ندارند.
بنابراین می توان نتیجه گرفت که ایرج هم در زندگی شخصی هم اجتماعی و هم در حیات هنری یکی از سرآمدان روزگار خود بود.

یادش گرامی و نامش جاودان باد.

*شاعر نامی محلی سرا

منبع: ویژه بهار هفته نامه فکرشهر

ارسال نظر
آخرین اخبار
مطالب بیشتر