يکشنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۳
جستجو
آخرین اخبار جامعه
مطالب بیشتر
کد خبر: ۶۸۴۱۹
دوشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۸ - ۰۷:۵۷

فکرشهر: پنجمین دبیر کل سازمان ملل روز ۱۵ اسفند ۱۳۹۸ درگذشت. او را را می‌توان «آتش‌نشانِ جنگ ایران و عراق» لقب داد؛ چرا که بدون تدبیر او چه‌بسا قطعنامۀ ۵۹۸ به آن شکل صادر نمی‌شد که یک سال پس از آن ایران به رغم نفی هرگونه صلح و سازش، آتش‌بس را بپذیرد. در بند ششم اعلام شروع‌کننده جنگ هم گنجانده شده بود و در ۸ آذر ۱۳۷۰ مسئولیت آغاز جنگ را متوجه عراق اعلام کرد.

به گزارش فکرشهر، مهرداد خدیر در عصر ایران نوشت: «در میان دبیران کل سازمان ملل که تاکنون شمارشان به ۹ نفر رسیده است، هیچ یک به اندازۀ «خاویر پرز دکوئیار» برای ایرانیان آشنا و شناحته نیست. هم او که روز پنجشنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۸ خورشیدی در لیما - پایتخت پرو - درگذشت؛ در حالی که کمتر از دو ماه پیش، شمع کیک ۱۰۰ سالگی خود را نیز خاموش کرده بود.

شهرت و شاید محبوبیت او نزد ایرانیان به خاطر آن است که در دوران دبیر کلی او (۱۹۹۱- ۱۹۸۲) با میانجی‌گری سازمان ملل، جنگ هشت سالۀ عراق علیه ایران به پایان رسید. این در حالی است که معمولا در ایران سازمان ملل چندان جدی گرفته نمی‌شود و در توضیح یا توجیه حضور هر ساله رییسان‌جمهوری در مجمع عمومی سازمان ملل هم  از استفاده رسانه‌ای از آن فضا سخن به میان می‌آید و گفته می‌شود سازمان ملل و خصوصاً دبیر کل آن کاره‌ای نیست و تحقیر می‌شوند.

در دوران دبیر کلی او در ۲۹ تیر ۱۳۶۶ خورشیدی بود که شورای امنیت سازمان ملل، قطعنامۀ ۵۹۸ را صادر کرد و این بار ایران بر خلاف هفت قطعنامۀ قبلی، به سرعت و صراحت آن را رد نکرد. هر چند در خاطرات محمد جواد لاریجانی آمده که وزیر وقت خارجه (علی‌اکبر ولایتی) در دفتر حسین شیخ‌الاسلام (که او هم روز پنجشنبه ۱۵ اسفند ۹۸ از بیماری کرونا درگذشت) تصریح کرده بود: این قطعنامه هم قابل قبول نیست. ساعاتی بعد اما سیداحمد خمینی با وزیر خارجه تماس می‌گیرد و اعلام می‌کند این قطعنامه را مانند موارد قبل به صراحت رد نکنید. هرچند فعلا نمی‌توان پذیرفت. دو روز مانده به سالگرد صدور قطعنامۀ ۵۹۸ و در نیمه شب ۲۷ تیر ۱۳۶۷ محمدجعفر محلاتی، سفیر وقت ایران در سازمان ملل با خانۀ دبیر کل تماس می‌گیرد و به او می‌گوید نامه‌ای از رییس‌جمهوری ایران دریافت کرده دایر بر این که تهران، قطعنامۀ ۵۹۸ برای پایان جنگ را می‌پذیرد. خاویر پرز دکوئیار هم با دستیار خود (جیاندو منیکو پیکو) تماس می‌گیرد و به او می‌گوید سفر تفریحی خود را نیمه‌تمام بگذارد و به نیویورک بازگردد تا این موضوع را به شورای امنیت اعلام کند.

هر چند از آغاز جنگ در سال ۱۳۵۹ شخصیت‌های مشهور بین‌المللی همچون یاسر عرفات، رهبر سازمان آزادی‌بخش فلسطین، محمد ضیاء‌الحق، رییس‌جمهوری پاکستان و حبیب شطی، دبیر کل سازمان کنفرانس اسلامی و بعدتر اولاف پالمه، نخست‌وزیر سوئد به قصد میانجی‌گری به ایران آمدند اما نام هیچ‌یک به اندازۀ خاویر پرز دکوئیار در حافظۀ تاریخی مردم و تاریخ جنگ ۸ ساله ثبت نشده است. این امر بی‌گمان به خاطر قطعنامۀ ۵۹۸ است که برای اولین بار در بند ششم آن به موضوع اعلام آغاز کننده مناقشه اشاره شده است و با قطعنامه های قبلی تفاوت داشت. در این بند آمده که «از دبیر کل می‌خواهد با مشورت ایران و عراق، مسأله تفویض اختیار به یک هیأت بی‌طرف برای تحقیق راجع به مسئولیت منازعه را بررسی کند و در اسرع وقت به شورای امنیت گزارش دهد.»

هر چند غلظت و صراحت آن باب میل ایران نبود اما همین که به موضوع اشاره می‌شد این قطعنامه را با ۷ قطعنامه‌های قبلی متفاوت جلوه می‌داد. آقای هاشمی رفسنجانی - جانشین فرمانده کل قوا در سال آخر جنگ - سال‌ها بعد از اتمام جنگ، جایی گفته است: «آقای دکوئیار قطعنامه را اصلاح کرد.»: «ایشان حاضر شد قطعنامه را به آن شکل عوض کند و برای ما قدم مهمی بود و پیگیری کرد که این مسایل (اعلام متجاوز و دریافت غرامت) اجرا شود.»

هر چند روشن نیست منظور او در قیاس با قطعنامه‌های قبلی است یا ۵۹۸ در آغاز شکل دیگری داشته؛ حال آن که از خاطرات برمی‌آید که خواست ایران این بوده که این بند اولا صریح‌تر باشد ثانیا جلوتر بیاید. با این حال ایران پس از یک سال پذیرفت. در واقع همین بند ششم بود که روزنه‌های امید را باز نگه داشت و سبب شد یک سال بعد و در ۲۷ تیر ۱۳۶۷ ایران قطعنامه را بپذیرد. بنا بر این خاویر پرز دکوئیار در ارایۀ قطعنامه ۵۹۸ به شکلی که به اعلام متجاوز اشاره (ولو خفیف و به امید مخالفت نکردن ایران) نقش داشته است.

نقش دیگر او را از کتاب دستیار دبیر کل درمی‌یابیم. پیکو در کتاب «مرد بدون اسلحه» فاش می‌کند که پس از آن که ایران طی یک سال دربارۀ قطعنامه نظر نداد و عراق نیز به پیروزی‌هایی در جبهه‌ها دست یافته بود و سلاح شیمیایی هم به کار می‌برد، آمریکا سیاست فشار به ایران برای قبول قطعنامه را کنار گذاشت و به دکوئیار پیغام دادند تکلیف جنگ ایران و عراق در مذاکرات سه ماه بعد وزیران خارجه آمریکا و شوروی روشن می‌شود. سفیر ایران اما اعلام می‌کند آتش‌بس را هر چه زودتر اعلام کنید وگرنه مسئولیت ادامه جنگ با شماست. دکوئیار هم تعلل نمی‌کند.

جنگ تمام می شود و ایران پی‌گیر بند ۶ بوده و سرانجام بعد از تضعیف موقعیت بین‌المللی عراق به خاطر حمله به کویت ایران فرصت را مناسب تشخیص می‌دهد و در ۸ آذر ۱۳۷۰ دبیر کل اعلام می‌کند: «عراق، جنگ را شروع کرده است.»

هر چند در آن گزارش به اتفاقات قبل از جنگ و نپذیرفتن آتش‌بس در سال‌های بعد هم اشاره شده اما همین که عراق به عنوان شروع کننده معرفی شد، کار بزرگی بود که چه بسا دبیر کلی جز دکوئیار بود انجام نمی‌داد.

البته در بند ۹ گزارش خود به شورای امنیت این عبارت را آورد: «تعقیب بند ششم، هدف مفیدی دربرندارد» و بدین ترتیب عملاً امکان دریافت غرامت بر اساس بند ششم منتفی شد.

دولت عراق اما از گزارش دکوئیار به شورای امنیت بسیار خشمگین شد و اعلام کرد: این حاصل یک معامله است. ایران، گروگان های غربی در لبنان را آزاد کرد و سازمان ملل هم دست به این کار زد. این سخن گرچه واقعیت داشت اما تمام واقعیت نبود. تمام واقعیت همان است که «جیاندو مینکو پیکو» که در کتاب پیش گفته نوشته است: «بله، معامله بود. اما معاملۀ آزادی با حقیقت. آزادی گروگان‌های غربی در مقابل حقیقت شروع کنندۀ جنگ.»

از این روست که خاویر پرز دکوئیار را می‌توان «آتش‌نشانِ جنگ ایران و عراق» لقب داد؛ چرا که بدون تدبیر او چه‌بسا قطعنامۀ ۵۹۸ به آن شکل صادر نمی‌شد که یک سال پس از آن ایران به رغم نفی هرگونه صلح وسازش آتش‌بس را بپذیرد. درست است که پایان جنگ بیشتر به دلایل اقتصادی و احتمال پیش‌رَوی عراقی‌ها با حملات شیمیایی‌ اعلام می شود اما بستر آن با قطعنامه فراهم شده بود و سه سال بعد عراق به عنوان متجاوز معرفی شد؛ هر چند در این باره هم گفته می‌شود اولاً به خاطر آزادی گروگان‌های غربی در لبنان بوده و ثانیاً گوش‌مالیِ صدام حسین که از چشم غرب و جهان عرب به خاطر اشغال کویت افتاده بود.

نام خاویر پرز دکوئیار در سال های جنگ آن قدر تکرار می شد که به لطیفه‌های مردم هم راه یافت و نام او را به صورت « خاویار پریز دکورساز» بیان می‌کردند!

با این حال و با این که به خاطر پایان جنگ و اعلام متجاوز بودن عراق، در خاطر مردم ایران شیرین نشسته بود، چهرۀ تلخ و عبوسی داشت و در ۷۵ سالگی رؤیای او برای ریاست جمهوری تحقق نیافت.

۵ سال بعد البته وزیر خارجه و مدت کوتاهی هم نخست وزیر پرو و دوباره یا چند باره سفیر این کشور در فرانسه شد و سرانجام به خانه بازگشت چون هیچ کجا خانۀ خود آدم نمی شود و در همین خانه ۱۰۰ سالگی را هم دید و چشم از جهان خاکی بست.

آدم هایی مثل خاویر پرز دکوئیار را با توجه به واقعیت‌ها باید قضاوت کرد. روشن نیست که در رقابت کورت والدهایم و رقیب تانزانیایی او در سال ۱۹۸۲ چه گذشت که سرانجام با دخالت غربی‌ها مرد پرویی دبیر کل شد. اما نقش او در صدور قطعنامه و گنجاندن بند ششم برای جلب نظر ایران و پس از آن گزارش ۸ آذر ۱۳۷۰ را نمی توان فراموش کرد.»

ارسال نظر
آخرین اخبار
مطالب بیشتر