چهارشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۳
جستجو
آخرین اخبار جامعه
مطالب بیشتر
کد خبر: ۸۰۴۸۵
چهارشنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۹ - ۰۴:۴۸

فکرشهر: ««تاریخ» ماده خام ایدئولوژی‌های ناسیونالیستی یا قومیتی یا بنیادگرا محسوب می‌شود؛ چنان‌که خشخاش، ماده خام اعتیاد به هرویین است.»

به گزارش فکرشهر، روزنامه اعتماد نوشت: «سال ۱۹۹۳ بود که مورخ بزرگ، اریک هابسبام، به مناسبت شروع سال تحصیلی، در دانشگاه اروپای مرکزی واقع در بوداپست مجارستان سخنرانی کرد و متن آن، شانزدهم دسامبر آن سال در مجله نیویورک ریویو آو بوکز (The New York Review of Books) منتشر شد. شاید نباید این سخنرانی را در چارچوب تعاریف مرسوم، یک رویداد تاریخی ببینیم اما به نظرم به اندازه (و شاید هم بیشتر) از بسیاری رویدادهای تاریخی مهم و درخور توجه است. ترجمه فارسی این سخنرانی در کتاب درباره تاریخ (ترجمه حسن مرتضوی، نشر لاهیتا) وجود دارد. هابسبام آنجا گفت: همیشه می‌پنداشتم حرفه تاریخ - بر خلاف مثلا فیزیک اتمی - حتی اگر خطاهایی در آن باشد، دست‌ کم زیانی نمی‌رساند اما اکنون می‌دانم که چنین نیست. تحقیقات ما می‌توانند به کارخانه‌های بمب‌سازی بدل شوندِ شبیه کارگاه‌هایی که ارتش جمهوری‌خواه ایرلند در آن کودهای شیمیایی را به مواد منفجره بدل می‌کرد، زیرا «تاریخ» ماده خام ایدئولوژی‌های ناسیونالیستی یا قومیتی یا بنیادگرا محسوب می‌شود؛ چنان‌که خشخاش، ماده خام اعتیاد به هرویین است. «گذشته» در این ایدئولوژی‌ها، عنصری اساسی و شاید تنها عنصر اساسی است و اگر گذشته درخشانی وجود نداشته باشد (که معمولا چنین است) همواره می‌توان آن را جعل کرد.

این گذشته تحریف‌شده به این ایدئولوژی‌ها و به مبلغان آنها مشروعیت می‌بخشد و برای ادعاهای امروزشان پیش‌زمینه‌ای شکوهمند می‌سازد. مثل آن پژوهشی که به تمدن دره سند اختصاص داشت و عنوان پاکستان ۵ هزار ساله روی آن دیده می‌شد. در حالی که نام پاکستان تا اوایل دهه ۱۹۳۰ اصلا وجود نداشت و تا سال ۱۹۴۰ وجود کشوری به این اسم به ذهن کسی خطور نمی‌کرد. حرف هابسبام این بود که واقعیت‌های تاریخی با پندارها و تمایلات ما متفاوت است و نمی‌توانیم - و نباید - فاکت‌هایی از خودمان جعل کنیم. الویس پریسلی یا مرده یا نمرده است. یا حکومت کنونی ترکیه که نسل‌کشی ارامنه در سال ۱۹۱۵ را انکار می‌کند یا در این انکار محق است یا نیست.

می‌توان به این دو مساله و مسائل دیگر اینچنینی بدون ابهام پاسخ داد و کسانی را که صادقانه در جست‌وجوی حقیقت‌اند قانع کرد، البته به شرطی که مدارک موثقی برای آنها موجود و در دسترس باشند.

هابسبام مثال دیگری هم درباره خطر جعل تاریخ می‌آورد که به حادثه‌ای در همان سال ۱۹۹۳ برمی‌گردد. این که افراطیون هندو مسجدی را در آیودهیا تخریب کردند، ظاهرا به این دلیل که این مسجد را قرن‌ها پیش بابر، فاتح مسلمان مغول بر هندوها تحمیل کرده و بر مکان مقدسی که زادگاه راما بوده ساخته است. اما گروهی از پژوهشگران متعهد به حقیقت هندی مقاله‌ای منتشر کردند که نشان می‌داد تا قرن نوزدهم کسی این مکان را زادگاه راما نمی‌دانست و آن مسجد را هم اصلا بابر نساخته بود (و در زمان او نیز ساخته نشده بود).

اینها و بسیاری از تلاش‌های دیگر برای تبدیل تاریخ به مشتی افسانه و داستان، صرفا شوخی‌های زشت نیستند. افسانه‌ها و داستان‌های ساختگی نقش تعیین‌کننده‌ای در سیاست‌های هویتی دارند؛ سیاست‌هایی که بر اساس آنها امروزه گروه‌هایی از مردم خود را با قومیت، دین یا مرزهای گذشته یا حال کشورها تعریف می‌کنند و با طرح این ادعا که «ما با دیگران متفاوت و از آنها بهتریم» می‌کوشند جایگاهی در این جهان بی‌ثبات بیابند.»

ارسال نظر
آخرین اخبار
مطالب بیشتر