سه‌شنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۳
جستجو
آخرین اخبار استان بوشهر
مطالب بیشتر
اختصاصی فکرشهر/ به بهانه ی اغتشاشات شب گذشته ی عده ای دلواپس؛
فکرشهر: آیا میان تجمع و برهم زدن نظم عمومی شهر، به بهانه ی یک کنسرت مجوز دار، با فتنه گری های فریب خوردگان در سال ۸۸ تفاوتی دارد؟ هر دو در نپذیرفتن قانون، خواست مردم و...
کد خبر: ۸۶۹۱
شنبه ۱۳ دی ۱۳۹۳ - ۰۱:۴۷

* حیدر کاشف

یکم _ اصل برابری همگان در برابر قانون، قدیمی ترین و اصیل ترین مفهوم دموکراسی است که مورد پذیرش همگان نیز هست و همینطور یقینا وجود قوانین بد، بهتر از بی قانونی است و این را نیز همه عقلای قوم باور دارند. اولین گام به سوی استبداد و فروپاشی یک سیستم، تبعیض قائل شدن حاکمان برای اجرای قانون یا حالت ویران کننده تر آن این که عده ای برای خود استثنایی قائل شوند و با هر پدیده ای هرچند قانونی، ولی ناسازگار با منافع و مواضع خود، دست به برخورد قهری و عملی بزنند و کلیه ی نیروهای امنیتی، قوانین عرفی جامعه، مصوبات دولت و... را نادیده بگیرند. پرواضح است که حق اعتراض و انتقاد در مقابل هر اتفاقی، برای هر شهروندی، محفوظ است. ولی این بدان معنا نیست که خودسرانه دست به اجرای خواست خود نیز بزند. در چنین حالتی، تقریبا هیچ مصوبه ی دولت و مجلس، قابلیت اجرایی شدن ندارد؛ چرا که بدلیل تکثر موجود در هر اجتماعی، بالاخره با اندیشه ای مخالف روبرو می شود. از ابتدای انقلاب اسلامی نیز، مهم ترین وعده ی بنیانگذار انقلاب و مردم انقلابی، برابری همگان در مقابل قانون بود چه، که از سال ها تبعیض و نابرابری درباریان به ستوه آمده بودند و همگان بدنبال یک جامعه ی یکدست اسلامی بودند؛ و امروز نیز انتظار چنین است که بود.

دوم _ می دانیم هر مصوبه ی دولت، مستقیم یا غیر مستقیم، بسته به اهمیت موضوع، با رای و نظر رهبری انقلاب شکل حقیقی به خود می گیرد و هرگونه مخالفت یا به گونه ای کارشکنی در مسیر اجرای قانون، مخالفت با رهبری و نظر ایشان است. اینکه هر گروهی با هر دیدگاهی، بخواهد با هر امر قانونی و مصوب دولت، به ستیز برآید، نشانگر این است که ادعای ولايتمداری این دسته، چیزیست در حد شعار و نه منشوری عملی. بارها رهبری همگان را به بصیرت و بینش عمیق در مسائل دعوت نموده اند و خود نیز در تمام این سال های سخت تحریم و فشار غرب، با بصیرت اسلامی بود که ایران عزیز را از پیچ های سخت تاریخی عبور داده اند و در این راه دولت های وقت به مثابه بازوی عملی ایشان عمل نموده اند. پس بپذیریم زمانی که حکم یک رئیس جمهور از سوی رهبری تنفیذ می شود، یا مداوما بر کار دولت نظارت می فرمایند، با همان بصیرتی است که گفته شد. حال اگر عده ای قانونی مصوب را خلاف اسلام و رای رهبری می دانند، یا از این نوع نظارت ها بی اطلاعند یا خود را بصیرتمند تر از ایشان می دانند! بازهم تکرار می کنیم در یک نظام دموکراتیک، حق اعتراض برای تک تک شهروندان وجود دارد.

سوم _ یک لحظه تصور کنیم هرکسی یا هر گروهی می توانست هر پدیده یا هر امر قانونی را که خلاف منافع یا مواضع خود دید، با برخوردی صلبی و البته با تکفیر و خشونت، به تعطیلی بکشد. چه وضعیتی می توانست شکل بگیرد؟ یقینا عده ای که سویه ی مذهبی شخصیتشان قوی تر است، با پدیده های امروزی به مخالفت بر می خواستند و خواستار بایکوت آن می شدند و گروهی هم که ویژگی های انسان امروزی را یدک می کشند، مخالفت با هر تجمع مذهبی! کدامیک می تواند صحیح باشد؟ برخورد مکانیستی با یک اندیشه، آنهم اندیشه ای که کاملا قانونی و در چهارچوب ارزش ها و عرف جامعه اسلامی است، چه معنایی دارد؟ آیا این نوع  مواجهه با واقعیات امروز جامعه ی ما و این نوع خودسرانه عمل کردن، بدعتی بد در آینده ی ایران نخواهد گذاشت؟ آیا یادآور اعمال جنایتکارانه ی گروهک های ضد انقلاب در ابتدای پیروزی انقلاب نیست که خود راسا در مقابله با مخالفین خود، به جنگ خیابانی روی آوردند؟ نظم عمومی و امنیت داخلی امروز کشور، حاصل رشادت ها و شب ییداری های هزاران جوان گلگون کفن و بسیاری از اخلاف ایشان در نیروهای امنیتی ـ انتظامی است که با حمایت مردمی شکل گرفته و یقینا هر گونه بر هم زدن آن برخلاف موازین و پذیرش رهبری و مردم است. آیا میان تجمع و برهم زدن نظم عمومی شهر، به بهانه ی یک کنسرت مجوز دار، با فتنه گری های فریب خوردگان در سال ۸۸ تفاوتی دارد؟ هر دو در نپذیرفتن قانون، خواست مردم و رای رهبری مشترکند.

چهارم _ مواضعی که ذیل عنوان دلواپسی ارائه می شود، اغلب هیچ مطابقتی با نیازهای اساسی مردم و کشور ندارد یا دستکم اهمیتی ثانویه و دست چندمی را یدک می کشند. امروز، نظام ارزش های میهن اسلامی حکم می کند، همگی بر علیه فقر و فشار اقتصادی بر مردم جهاد کنیم. دلواپسی بزرگ امروز ما باید این باشد که پسربچه ی بینوا چرا بجای نشستن پشت میز و نیمکت، مشغول گداییست؟ بخاطر کدام سهل انگاری ما، دخترک سیه روز، برای هزینه ی داروی مادر پیرش بناچار تن فروشی می کند؟ نبود و کمبود مدرسه و درمانگاه و آب آشامیدنی سالم در فلان روستای مملکت، به مراتب برای نظام اسلامی، مخرب تر و خطرناکترند تا اجرای یک کنسرت! کنسرتی که لازمه ی تزریق روح نشاط در جامعه است. آیا به تبعات رخت بربستن شادی از زندگی و روح مردم، آگاهیم؟ آیا این تحرکات، ماحصلی جز سرخوردگی و فاصله گرفتن مردم و نسل جوان از انقلاب و نظام دارد؟ شور و نشاط جوانی چه می شود؟ نشاطی که بارها مقام معظم رهبری بدان تاکید داشته اند. مخالفت با چنین تفکری از سوی رهبری، اقدام به برهم زدن مصوبه ی قانونی دولت، با کدام اصول و معیار اصولگرایی مطابقت دارد؟ صدالبته در اجرا، مشکلات بسیاری نمودار م یشود، اما این بهانه ی خوبی برای خودسری های ما نیست.

حیدر کاشف. سیزدهم دیماه نود و سه

 

ارسال نظر
آخرین اخبار
مطالب بیشتر